foliage

/ˈfoʊlɪɪdʒ//ˈfəʊlɪɪdʒ/

معنی: شاخ و برگ، برگ درختان
معانی دیگر: شاخسار، برگینه، شا  وبرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: foliaged (adj.)
(1) تعریف: leaves, as of a tree or other plant.
مشابه: leaf

(2) تعریف: leaves collectively, as of many trees together.

(3) تعریف: a decorative representation, as in sculpture, of leaves and branches.

جمله های نمونه

1. rich foliage
شاخ وبرگ انبوه

2. a tree with scant foliage
درختی با شاخ و برگ اندک

3. he butted through the foliage
او با سر از میان شاخ و برگ رد شد.

4. pollution has stripped the trees of their foliage
آلودگی شاخ و برگ درختان را ریخته است.

5. the forest was in its full panoply of spring foliage
جنگل زیب جامه ی کاملی از شاخ و برگ بهاری را بر تن کرده بود.

6. The path was completely covered by the dense foliage.
[ترجمه گوگل]مسیر کاملاً توسط شاخ و برگ های انبوه پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]جاده کام لا از میان برگ های انبوه پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Something was eating away the foliage.
[ترجمه گوگل]چیزی داشت شاخ و برگ ها را می خورد
[ترجمه ترگمان]چیزی در بین شاخ و برگ ها می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Early summer sunshine from the dense foliage and transmission, on the ground between India and full size coin sparkling spot.
[ترجمه گوگل]آفتاب اولیه تابستان از شاخ و برگ انبوه و انتقال، روی زمین بین هند و نقطه درخشان سکه در اندازه کامل
[ترجمه ترگمان]نور خورشید در اوایل تابستان از شاخ و برگ های انبوه و انتقال، بر روی زمین بین هند و نقطه اوج سکه درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The houses were designed to blend with the foliage.
[ترجمه گوگل]خانه ها طوری طراحی شده بودند که با شاخ و برگ ترکیب شوند
[ترجمه ترگمان]خانه ها برای ترکیب با شاخ و برگ طراحی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fall foliage glowed red and yellow in the morning sunlight.
[ترجمه گوگل]شاخ و برگ های پاییزی در نور خورشید صبحگاهی قرمز و زرد می درخشیدند
[ترجمه ترگمان]برگ های پاییزی به رنگ سرخ و زرد در آفتاب صبحگاهی می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The trees renew their foliage every year.
[ترجمه گوگل]درختان هر سال شاخ و برگ خود را تجدید می کنند
[ترجمه ترگمان]درختان برگ های خود را هر سال تجدید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trees were now heavy with dark green foliage.
[ترجمه گوگل]درختان حالا با شاخ و برگ سبز تیره سنگین شده بودند
[ترجمه ترگمان]اکنون درختان با برگ های سبز تیره سنگین شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Soon the chain was singing out through the foliage, cutting empty avenues through the greenery.
[ترجمه گوگل]به زودی زنجیر از لابه لای شاخ و برگ ها آواز می خواند و خیابان های خالی را از میان سبزه می گذراند
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که زنجیر از میان شاخ و برگ ها به گوش رسید و خیابان های خالی را از میان علف ها رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To listen to bird-songs, and identify foliage.
[ترجمه گوگل]گوش دادن به آواز پرندگان و شناسایی شاخ و برگ
[ترجمه ترگمان]گوش دادن به آواز پرندگان و شناسایی شاخ و برگ ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاخ و برگ (اسم)
bush, foliage, herbage, tod

برگ درختان (اسم)
foliage

انگلیسی به انگلیسی

• leaves; representation of leaves and flowers in architecture
the leaves of plants and trees can be referred to as foliage.

پیشنهاد کاربران

شاخ و برگ درختان
a cluster of leaves, flowers, and branches
برگ درختان. شاخ و برگ
برگ درختان

بپرس