تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دستکاری یا تقلب در انتخابات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اصلاح ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

با گل و ربان و تاج گل آراستن the room was festooned with balloons and streamers

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

واقعیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بیهوده حرف زدن. اصل مطلب را نگفتن We got the gist of what he was getting at after just a couple of minutes, but then he w a ffled on, drawing out his ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معاشرت با افراد طبقه ی بالای جامعه He spent the first day hobnobbing with the management

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

آدم مشهور و مهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بهترین محل دید دیدگاه و نظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

گند زدن. کاری را خراب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

همدستی در گناه. چشم پوشی this infringement of the law had taken place with the connivance of officials

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نگران. عصبی Mum and Dad were in a right state when I got in

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سرقت از ساختمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

با ابزار الکترونیکی مکالمات گوشی کسی را شنیدن. استراق سمع گوشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

فرار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به بهترین صورت مکان. گروه. یا سازمانی را اداره کردن. She ran a tight ship , when she worked here

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مرد خودشیفته. مردی که ظاهرش برایش بسیار اهمیت دارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دوباره محبوب شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

معنی. مقصود I do not understand the purport of your remarks

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سرنخ دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تا ته گاز بده!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خط ناخوانا scrawl

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

انسان غارنشین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

عیاشی. اسراف. کم کردن. ناپدید کردن the dissipation of heat a life of dissipation the dissipation of resources

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شارلاتان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بی اهمیت. فراموش شده. بحث. موافق نبودن. رسوایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پنهان شدن. به سختی پیدا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

موفقیت ناگهانی کردن it turned out, business really took off.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

حمله نظامی به پایگاه محاصره شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پناهنده به کشوری دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بی چیز. فقیر a down - and - out homeless vagrant

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

men are unlikely to be divested of power without a struggle محروم شدن از قدرت یا حقوقی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بی احتیاط. بی فکر. اهمیت ندادن. مرتب نبودن he'd caused many problems with his slipshod management"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

چیز واضح. ابتذال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سرکوب ناگهانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

با تقلید از کسی او را مسخره کردن Satire a delicious sendup of a speech given by a trendy academic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شایعه. سخن چین

پیشنهاد
١٩

حرف دل منا زدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

خاموش کردن آتش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تحمل درد بدون شکایت he taught a stoical acceptance of suffering

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

چرخ زدن روی پاشنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ساکن. خاموش strikes were headed by groups of workers who had previously been quiescent"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

رئیس

پیشنهاد
١٩

از این کارش ( منفی ) تعجب نمی کنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

اُمل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

هر کسی شیوه ی خودش را دارد.

پیشنهاد
٢٠

لذت بردن. عاشق چیزی شدن. آرزوی داشتن چیزی بزرگ یا بیشتر طولانی I can't get enough of this place

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

کسی که به خاطر جدا شدن از عشقش از او انتقام می گیرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

انگیزه. کسی یا ایده ای که راهنمایی یا تشویق می کند. امید به آینده A beacon of light to guide their way home نور امیدی که آنها را به طرف خانه می کشاند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دزد دریایی. یاغی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

متغیر it is difficult to comprehend the whole of this protean subject درک تمام این موضوع متغیر دشوار است.