تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

عیاش. مهمانی برو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

آزار دهنده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

غیرقابل کنترل. مهارنشدنی a great shout of irrepressible laughter

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

شنبلیله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ترخون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

از تجربه ی بد موفق بیرون آمدن. ظاهر شدن. رسیدن مدرکی بعد از تایید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

گروه نوجوانان دردسرساز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

چسبناکی بین مایع و جامد viscous lava"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

معنوی. غیرقابل لمس. غیر مادی music is incorporeal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

لطیفه گویی. شوخی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بی خیال شدن. بی اهمیت بودن نسبت به چیزهای کم کوچک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

دقیق و نکته سنج he was punctilious in providing every amenity for his guests او در فراهم کردن راحتی مهمانانش نکته سنج است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نکته ی مهم. مهم ترین چیز. با در نظر گرفتن همه ی موارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

خون سرد. آرام this horse has a placid nature

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تعلیم دادن. تحصیل All of the candidates shortlisted for the job have a good grounding in economics

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

از زبان در رفتن. چیزی که نباید گفت ولی گفته شود I didn't mean to say it . the words sliped out

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مجازات نشدن. یا مجازات کم You don't get off thay easy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

احوال پرسی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

درست نتوانستن فکر کردن به خاطر مشکلی. به چیزی خندیدن She’s so funny. She cracks me up. I was beginning to think I was cracking up!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به روشنی توضیح دادن. مرتب کردن. طراحی کردن ساختمان یا شهر. پول زور و زیادی دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پرانرژی. خوشحال. پرانرژی ebullience a sense of youthful exuberance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

متضاد بودن. برعکس I cook and she does the dishes and sometimes it is the other way around

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ناخوانا. غیر قابل فهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بومی. زبان بومی یا مادری a vernacular writer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

جبران گناه. expiate he was being helpful, to atone for his past mistakes their sins must be expiated by sacrifice

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

یه چیزی باید عوض بشه. همیشه که نباید این طوری ادامه پیدا کنه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

راز کسی را فاش کردن He let it slip that they were planning to get married.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

فقیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

نتیجه any change is bound to have legal ramifications

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

صدای جلینگ جلینگ کردن her bracelets were jingling

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کسی را به دردسرانداختن. از کسی انتقاد کردن. ضربه به کسی زدن Mary is gunning for me I think she is after my job

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پرحرارت و علاقه an effusive welcome

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Excuse my type ببخشید اشتباه تایپ کردم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

کند. بازدارنده

پیشنهاد
٢٥

سریع کسی را برانداز کردن. نگاه اجمالی به کسی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دانش آموز فراری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بی دقت و با عجله انجام دادن He gave a slapdash performance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

آراسته. ظاهر مرتب he looked as spruce as if he were getting married

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مطیع. فرمانبردار. بدون شکایت کاری را انجام دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کار دفتری مخصوصا نگه داری اسناد و حسابها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پرس و جو برای کسب اطلاعات Police canvassed the neighborhood, but didn’t find any witnesses

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پیشرفت کردن در علمی یا موضوعی You’d better brush up on your general knowledge before putting yourself down for the college quiz.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

با ماشین رفتن دنبال کسی Anthony will scoop up the kids at 6 pm.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بو بسیار بد the fetid water of the marsh

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

از همه دور بودن. گوشه نشینی. منزوی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

چین چینی تا کردن she was absently pleating her skirt between her fingers"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شایسته ی مجازات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

غار شناسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فلنگا بستن. در رفتن. فرار کردن He 's getting out of dodge

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

لجباز. سنگدل They argued, but he remained obdurate.