پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
در رابطه با. مربوط به
یاسین به گوش خر خوندن
خسیس
انتقاد کردن
شانسی. اتفاقی a fluky goal
لخته شدن. دلمه بستن blood had coagulated around the edges of the wound
بی ارزش
نفرت. دشمنی his job had made him the target of public hostility and odium
اجازه بدیم طبیعت خودش انتخاب کند که چی زنده بمونه
بدرود. خداحافظی
تکرار کردن برای روشن شدن موضوع the reiteration of his campaign promise to cut taxes
شوخی
بی ادب. نامناسب
توبه کردن. جبران کردن their sins must be expiated by sacrifice
آداب و معاشرت دان. با ادب. کسی که رفتار و صحبت کردن مناسب را در شرایط اجتماعی می داند.
طرفدار جنگ با کشورهای دیگر. جنگ خواه "a nation controlled by a bloodthirsty warmongering madman
1. عالی Look at the size of that wave. ’ ‘Gnarly! 2. افتضاح a gnarly car wreck
دزدی تو روز روشن
آمرزیدن. سعادت ابدی بخشیدن
وعده سرخرمن دادن
بدشانس بودن, چاره ای نداشتن
زد و بست غیرقانونی
تازه اولشه
قایق رانی he had once canoed down the Nile
گلی. مردابی the shrub grows naturally in boggy ground
متعادل نبودن. تراز نبودن
توخال زدن
دارندگی و برازندگی
زمین سفت
انتقاد غیرمنصفانه He’s always slagging her off behind her back.
نزدیک شدن از نظر عاطفی Jack has gotten so close to his pet.
ترسو
بهتراز همه. اسمارتیز reviews by film critic nonpareil Pauline Kael
نامه دادن. ایمیل زدن
سیگار کشیدن
هویت واقعی خود را پنهان کردن in order to observe you have to be incognito
تغییر جهت دادن an oil tanker that had veered off course
نتیجه ی نهایی
احتمال داشتن. درست بودن
سر راه کسی سبز شدن. یهویی به دست آوردن بدون تلاش
وارد ماجرای خطرناک. وارد پرمشغله ترین و فعال ترین شرایط
بی رحم. خشن
بحث و مشاجره
روشن. شفاف a diaphanous dress of pale gold
کج خلق. بداخلاق
باد شدیدی که بالای سطح زمین می وزد.
جور کسی را کشیدن. به جای کسی سرزنش یا انتقاد شدن
استفراغ کردن. ریختن the combine disgorged a steady stream of grain
مقایسه ی چیزی با چیزی دیگر تا به نظری دقیق برسی You can put your worries into perspective when you realise how many people in the world are so much w ...
ترسناک. مو را به تن سیخ می کنه a spine - chilling silence