indecorous

/ɪnˈdekərəs//ɪnˈdekərəs/

معنی: بی ادب، بی نزاکت، بی جا
معانی دیگر: غیرمتواضعانه، با بی تواضعی، بی ادبانه، بی سلام و تعارف، با بی نزاکتی، نا صحیح

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: indecorously (adv.), indecorousness (n.)
• : تعریف: improper or unbecoming; lacking in taste.
متضاد: decorous
مشابه: improper, unbecoming, unseemly

- indecorous behavior
[ترجمه گوگل] رفتار ناشایست
[ترجمه ترگمان] رفتار نامناسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He conjures -- surely this is indecorous.
[ترجمه گوگل]او تداعی می کند - مطمئناً این ناپسند است
[ترجمه ترگمان]او در ذهن تداعی می کند - - مسلما این indecorous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He felt that there was something indecorous in her proposal.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که چیزی ناخوشایند در خواستگاری او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که در این پیشنهاد چیز غریبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She could not ignore his indecorous behaviour though she loved him very much.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست رفتار ناشایست او را نادیده بگیرد، اگرچه او را بسیار دوست داشت
[ترجمه ترگمان]نمی توانست رفتار ناشایست خود را نادیده بگیرد، هر چند که او را خیلی دوست می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Forget all that indecorous talk of animal flatulence, cow burps, vegetarianism and global warming. Welcome to Cowgate - The Washington Times.
[ترجمه گوگل]تمام آن صحبت های ناپسند در مورد نفخ شکم حیوانات، آروغ گاوها، گیاهخواری و گرم شدن زمین را فراموش کنید به Cowgate خوش آمدید - واشنگتن تایمز
[ترجمه ترگمان]همه بحث و گفتگو درباره نفخ شکم، گوشت گاو، گیاه خواری و گرم شدن جهانی هوای کره زمین را فراموش کنید به Cowgate - روزنامه واشنگتن پست خوش آمدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He conjures the indecorous image of the dead Lycidas under the whelming tide visiting the bottom of the monstrous sea.
[ترجمه گوگل]او تصویر ناخوشایند لیسیداس مرده را در زیر جزر و مد در حال بازدید از ته دریای هیولایی تداعی می کند
[ترجمه ترگمان]او تصویر شوم مردگان را در زیر جزر و مد دریا در زیر جزر و مد دریا به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The film is set in Budapest, amid a collision of two unlikely worlds: the political backdrop of the US Embassy and the indecorous underworld of East Europe's pornography scene.
[ترجمه گوگل]داستان فیلم در بوداپست و در میان برخورد دو دنیای بعید می گذرد: پس زمینه سیاسی سفارت ایالات متحده و دنیای زیرزمینی بی ادب صحنه پورنوگرافی اروپای شرقی
[ترجمه ترگمان]این فیلم در بوداپست، در میان برخورد دو دنیای غیر محتمل تشکیل شده است: پیش زمینه سیاسی سفارت ایالات متحده و دنیای غیر منتظره صحنه پورنوگرافی اروپای شرقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the society in which he thought courtesy was broken and righteousness ruined, Confucius said loudly "NO" to all phenomena of violations of righteousness and indecorous behaviours.
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس در جامعه‌ای که فکر می‌کرد ادب در آن شکسته شده و عدالت از بین رفته است، به همه پدیده‌های نقض عدالت و رفتارهای ناپسند با صدای بلند «نه» گفت
[ترجمه ترگمان]در جامعه ای که در آن فکر می کرد ادب شکسته و به راستی تباه شده بود، کنفسیوس با صدای بلند می گفت \"نه\" به همه پدیده های نقض عدالت و رفتار indecorous اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This disposition may work out in decorous morality or in indecorous immorality, but it has the one basis, my claim to my right to myself.
[ترجمه گوگل]این گرایش ممکن است در اخلاق زینت آمیز یا در بداخلاقی ناپسند کارساز باشد، اما یک پایه دارد، ادعای من بر حق من نسبت به خودم
[ترجمه ترگمان]این خلق و خوی ممکن است در اخلاق شایسته و یا در indecorous فساد اخلاق موثر باشد، اما تنها یک پایه دارد، من حق خودم را در حق خودم می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do not bring into the Hall or exhibit any advertising materials, illegal substance, combustible materials, damaged materials and anesthetic or indecorous matter.
[ترجمه گوگل]از آوردن یا به نمایش گذاشتن هرگونه مواد تبلیغاتی، مواد غیرقانونی، مواد قابل اشتعال، مواد آسیب دیده و مواد بیهوش کننده یا غیرخطی خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]هیچ ماده تبلیغی، مواد قابل اشتعال، مواد قابل اشتعال، مواد آسیب دیده و مواد بی حسی و یا ماده indecorous وارد تالار یا نمایشگاه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی ادب (صفت)
lowly, coarse, rude, lowbrow, barbaric, impolite, irreverent, uncivil, indecorous, discourteous, brusque, plebeian, ill-bred, uncivilized, ill-mannered, irrespective, unmannered

بی نزاکت (صفت)
boorish, tactless, indelicate, indecorous, unceremonious, discourteous

بی جا (صفت)
improper, pointless, inappropriate, unseasonable, inopportune, indecorous, inapt, inapposite, impolitic, unwarranted, unwarrantable, placeless

انگلیسی به انگلیسی

• impolite, improper, not appropriate

پیشنهاد کاربران

زننده, زشت
Her bloody, bitten legs were
. indecorously splayed
بی ادب. نامناسب

بپرس