run errands for

انگلیسی به انگلیسی

• do everyday tasks for -, go out and take care of the everyday tasks of - (such as food shopping, going to the bank, etc.)

پیشنهاد کاربران

دوندگی کردن برای کسی
دویدن برای خرده کاری های کسی
دنبال خرده کاری های کسی رفتن
رسیدگی به کارهای روزمره ( پیش پا افتاده ) مانند خرید مایحتاج، گرفتن لباس از لباسشویی و . . .
رفتن بیرون برای انجام کارهای موردنیاز مثل بنزین زدن. به پست رفتن. از خشک شویی لباس خود را گرفتن. خرید کردن
یعنی یه کاری رو انجام دادن در خارج از خانه اعم از خرید کردن یا انجام هر کاری
پادویی کردن ( فعل ) پادو ( اسم )
انجام کارهای روزانه/روزمره
سراغ کاری رفتن
خرید مایحتاج

بپرس