muckraker


سرگین کاو

جمله های نمونه

1. muckraker
سرگین کاو

2. Viscount Muckraker, if you like - but you?
[ترجمه گوگل]Viscount Muckraker، اگر دوست دارید - اما شما؟
[ترجمه ترگمان]- وی کونت muckraker، اگر میل داشته باشی - اما تو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is not the work of a muckraker.
[ترجمه گوگل]این کار یک حشره کش نیست
[ترجمه ترگمان]این کار of نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That journalist is nothing but a professional muckraker.
[ترجمه گوگل]آن روزنامه‌نگار چیزی نیست جز یک قاتل حرفه‌ای
[ترجمه ترگمان]این خبرنگار چیزی جز یک muckraker حرفه ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Nothing else would solve the problem except beating him up, " he said, referring to Fang Shimin, the muckraker.
[ترجمه گوگل]او با اشاره به فانگ شیمین، مرد خروس، گفت: "هیچ چیز دیگری جز کتک زدن او مشکل را حل نمی کند "
[ترجمه ترگمان]در حالی که به فنگ Shimin اشاره می کرد گفت: هیچ چیز دیگ های این مشکل رو حل نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So this anxiety we have about being branded a troublemaker or muckraker . . . it just doesn't play out that way.
[ترجمه گوگل]بنابراین این نگرانی ما از این است که ما را به عنوان یک مزاحم یا مزاحم معرفی کنند فقط اینطوری بازی نمیکنه
[ترجمه ترگمان]پس این اضطراب ما را به عنوان یک آشوبگر یا muckraker برچسب گذاری کرده ایم این کار فقط به این طریق انجام نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who reveals corruption, exposer of scandal

پیشنهاد کاربران

شایعه ساز
افشاگر رسوایی ها
افشاگر کثافت کاری ها
افشاگر. هوچی
Being a muckraker is considered sleazy
One who searches for and exposes real or alleged corruption and scandal, Muckrake a rake for use on muck or dung, was first used in the work of Lincoln Steffens and his contemporaries
علنی کننده، افشا کننده، آشکار کننده، ( در مجلات و روزنامه ) آشکار کننده جنایت های دولت

بپرس