پیشنهادهای علیرضا حسن زاده (٤٨٠)
ریدن توی یه کاری خراب کردن گند زدن "Shit the bed" is an informal and somewhat vulgar idiom in English that means to fail badly or make a significant ...
بلای جون . . . . آفت جون . . . . . بزرگترین مشکل . . . . . a cause of continuous trouble or unhappiness: Keeping noise levels low is the bane of a ...
سیستم شارژ مالی خدماتی که مورد نیازتون هست قبل از استفاده که تا سقف همون شارژ میتونید استفاده کنید. مثلا خرید سیم کارت های شارژ شده تا یک سقف معین ...
verb: مترصد قدرت یا موقعیت بهتر بودن برای رسیدن به قدرت یا موقعیت بهتر به هر دری زدن to attempt to get power or get into a better position than othe ...
کانون چیزی یا فعالیتی بودن مرکز چیزی یا فعالیتی بودن a place or situation where a lot of a particular activity, especially an unwanted or unpleasant ...
وانمود تظاهر حمایت ظاهری بدون عمل ( به نظرم معنی چاپلوسی و تملق نمیدهد )
بر باد دادن ( امید یا نقشه ) to cause someone or something, usually a plan or hope, to fail or to be affected very badly
بر باد دادن ( امید یا نقشه ) to cause someone or something, usually a plan or hope, to fail or to be affected very badly
این اصطلاحی است که زمانی بکار میره که شما میخواهید اصلاحاتی انجام بدید ولی در این حین قسمت های خوب و مفید رو از دست میدید از دست دادن عنصر اساسی با ط ...
نشانگر . . . . بودن
روی هر چی داشتن شرط بستن روی همه چی ریسک کردن
شیرفهم کردن
پستی
متفرق شدن پخش شدن
پرداختن پول برای چیزی علی رغم میل باطنی سلفیدن to pay or give money for something, usually unwillingly
گداخته سوزان
سرهم کردن بهانه تراشیدن یا آوردن در غذا: درست کردن یه غذای من درآوردی
فوق العاده هیجان انگیز یا خوب
استوار بودن بر چیزی If an idea or argument is predicated on something, it depends on the existence or truth of this thing: The sales forecast is pre ...
عذاب وجدان
فردی که اعتقاد دارد همه چیزهای طبیعی مانند گیاهان، حیوانات، صخره ها و رعد و برق دارای روح هستند و می تواند بر رویدادهای انسانی تأثیر بگذارد.
بزور قبولوندن چیزی به خود ریسک کردن در مورد چیزی که باورش سخته
ادم خشک و جدی عصا قورت داده formal or serious, and not willing to reveal your feelings or personal opinions: She was cast as a buttoned - up lawyer w ...
دست کم کم کم حداقل
پول از کسی خواستن did he hit you up for cash again?
هلفدونی
عاری تهی بایر
جنگ طلب تندرو
در تنگنای مالی یا منابع بودن be stretched thin When people and funding are stretched thin, companies may find they're not putting enough resources be ...
در زمینه حقوقی و قانونی یعنی: اتهام وارد کردن متهم کردن for example: press the charge of genocide
به بار آمدن
کلیشه شدن در نقشی
نیمه پر لیوان رو دیدن
دستگاه صوتی ( پخش صدا و موزیک )
ارضاء شدن
noun [ U ] informal لخت شنا کردن
نحوه روش راه
افراطی کردن تندرو کردن
عشق لباس و مد
عصا قورت داده مقید انضباطی
ادم عصا قورت داده
The "fourth estate" refers to the media, especially journalism, as a collective and influential force in society that operates independently of the g ...
کمر همت بستن به انجام کاری
سخت گیرانه سرکوب گرانه
دو آتشه مثلا: political firebrand سیاست مدار دو آتشه
Idiom در مرحله ابتدایی در کاری یا چیزی شرکت کردن
گم شدن
استاد رسمی
قدرت انحصاری
مستحق کردن