لش کردن
وقت گذراندن به تفریح و بطالت
وقت گذراندن به تفریح و بطالت
وقت را به بطالت گذراندن
وقت را بیهوده تلف کردن
وقت را بیهوده تلف کردن
وقت گذراندن
– They whiled away the summer swimming and fishing
– We whiled away the afternoon playing cards in front of the fire
– We used to while away the weekends at my aunt's cottage in the country
سپری کردن وقت آزاد به حالت ریلکس
بیرون از شهر
وقت گذراندن