پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٦٦)

بازدید
٥٦٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

The term "lot lizard" is a slang term for a prostitute who solicits customers at truck stops and rest areas. It is a derogatory term, and it is impor ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

to edit digital materials like audio or video files

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

متفقین دولتهای آلمان ، ایتالیا و ژاپن که شروع کننده جنگ جهانی دوم بودند. https://en. wikipedia. org/wiki/Axis_powers

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

بزور قبولوندن چیزی به خود ریسک کردن در مورد چیزی که باورش سخته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

خارج از توان شما doing something that you are not skilled enough to do, esp. compared to other people doing the same thing: She has been working very ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رنج کشیده سختی کشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چیزی را با سختی زیاد تولید کردن produce something with great difficulty I find it very hard to GRIND OUT an original essay every week.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همراه با کلمه party معنی مهمونی مردانه میده. stag party

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گرم ترین روز های تابستان the hottest days of the summer examples: 'as a kid, i loved lounging in the swimming pool during the dog says of summer.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یه حالت رفتاری که نشانه هایی از خودخواهی، تنبلی ، شلختگی و حرص در آن دیده می شود. a type of behavior which is unapologetically self - indulgent, laz ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کاری خبره بودن ، به کاری مسلط بودن be very knowledgeable about something. "Fred knows his onions about Social Credit"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فریب دادن ، گول زدن to cheat or trick ( someone )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a syndrome of tiredness resulting from long computer usage. About 60% of IT specialists are affected by computer fatigue.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با قد متوسط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور از خانه خوابیدن بدون برنامه ریزی قبلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذشتن ، زمان خوبی را سپری کردن to have a great time I had a ball at my sister’s birthday party yesterday.

پیشنهاد
٠

به شدت نگران چیزی بودن ، نگران بودن to worry about something a lot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بند آمدن زبان از اضطراب و عصبانیت to be unable to speak because you are nervous When I meet girls at a party, I always get tongue - tied. I just do ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلی گویی ​a general statement that is based on only a few facts or examples

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهبودی قابل توجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث افتخار بودن ، باعث خوشحالی بودن to feel honored , pleased

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گدایی تکدی گری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاز خنثی ، گاز بی اثر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از خود مطمئن نبودن ، اعتماد به نفس نداشتن ( بیشتر ظاهری ) saying negative things and being critical about yourself

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سزا ، جزا ، نتیجه کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرابی که در مراسم عشاء ربانی سرو میشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیکاری پنهان Hidden unemployment, also known as disguised unemployment, is a type of unemployment that is not reflected in official unemployment stat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نقش فرو رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برانگیختن خلاقیت ، شکوفا شدن استعداد The collocation "spark one's creativity" means to inspire or ignite someone's imagination or ability to create s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom بیش از ارزش چیزی بیش از اندازه more than something is really worth: It's a nice enough car but I'm sure she paid over the odds for it.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom پشت سر هم بی وقفه one after another with nothing else between: The team has now lost four games on the spin. They have been playing well recen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوراسیایسم اوراسیایسم یک جنبش سیاسی - اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم در روسیه شکل گرفت به این معنی که روسیه به دو دسته �اروپایی� یا �آسیایی� تعلق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چپ افراطی ( از لحاظ دیدگاه سیاسی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرکز ترک اعتیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجوز عبور ، مجوز اقدام ، اعلام همه چی تحت کنترل است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یخ زده، فریز شده، بلوکه شده The word "once - frozen" means something that was once frozen but is no longer frozen. It is often used to describe food ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( informal ) جمع زدن حساب و کتاب کردن to add up numbers or amounts of something, or to have a particular number or amount as a total when added up: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخته کردن در و پنجره جایی to cover a door or window with wooden boards: Stores are boarding up their windows in case rioting breaks out.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح عامیانه سوزاک slang for gonorrhea : a nasty dose of the clap

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازماندهی کردن یک گروه از آدما برای انجام کاری to organize a group of people to do something: He's getting up a small group to go carol - singing for ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرفهم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابزارآلات سنگی ماقبل تاریخ که از حدود ۳ میلیون سال پیش به اینور توسط انسان نما ها استفاده می شده اند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جنگیدن یا تلاش سخت ادامه دادن حتی اگر بی نتیجه باشد to continue to fight or to make a strong, determined effort even though you are likely to fai ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه جوانب رو سنجیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Idiom با توپ پر If you do something, especially argue, with guns blazing, you do it with a lot of force and energy: I went into the meeting with guns ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در موقعیت دشواری گیر کردن یا قرار گرفتن Campaign leaders were caught flat - footed when the opinion polls suddenly started to swing the other way.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطره چشمی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با مشکلی سر کردن یا کنار اومدن گذروندن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش کودکان استثنائی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افرادی که از یک لیست بزرگتر انتخاب شده اند. برگزیده منتخب selected from a larger group example: If you are shortlisted for an interview, make sure y ...