پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٨٣)

بازدید
١,٨٠١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

The term "lot lizard" is a slang term for a prostitute who solicits customers at truck stops and rest areas. It is a derogatory term, and it is impor ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

to edit digital materials like audio or video files

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یه حالت رفتاری که نشانه هایی از خودخواهی، تنبلی ، شلختگی و حرص در آن دیده می شود. a type of behavior which is unapologetically self - indulgent, laz ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شیرفهم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به دلیل به علت His ability to cook and manage a household is a tribute to the training he received from his mother.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

محض احتیاط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بزور قبولوندن چیزی به خود ریسک کردن در مورد چیزی که باورش سخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خارج از توان شما doing something that you are not skilled enough to do, esp. compared to other people doing the same thing: She has been working very ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

چیزی را با سختی زیاد تولید کردن produce something with great difficulty I find it very hard to GRIND OUT an original essay every week.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بهبود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

همراه با کلمه party معنی مهمونی مردانه میده. stag party

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بطور کلی Speaking generally or broadly Could she be considered a lawyer, loosely speaking? She does have her JD, but she's never been able to pass th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استاد رسمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

to show great anger about something, especially when this does not seem necessary: He kicked up a tremendous fuss about having to wait.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحصیل مال نامشروع making money from a dishonest or illegal activity: They have been accused of racketeering.

پیشنهاد
٠

قصد رقابت داشتن ، وارد رقابت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چپاندن چپیدن ( be packed into )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - با کمبود پول ، نیرو یا تجهیزات و . . . مواجه بودن Adj. not having enough money, people, equipment, etc. : Hospitals are overstretched, and patie ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - واژن یا فرج یا کس 2 - آدم احمق، کس خل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخشیدن و تلافی نکردن to not do anything to hurt someone who has hurt you: Neither nation is renowned for turning the other cheek.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه زمانی رو به استراحت تخصیص دادن و کار زیادی انجام ندادن idle something away to spend a period of time relaxing and doing very little: We idled away ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پتک یا چکش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقتصاد دولتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اورژانس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاثیرات زیست محیطی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به چاک زدن ( در حالت امری: بزن به چاک ) جیم شدن فرار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hurry directly to something با عجله به سمت چیزی رفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Strong liking / obsession When someone is really into something. “She has a thing about vintage clothes. ” → She loves them / is kind of obsess ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن پول برای چیزی علی رغم میل باطنی سلفیدن to pay or give money for something, usually unwillingly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه جوانب رو سنجیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجذوب شیفته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفارشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقامتگاه بسیار لوکس و لاکچری ( مخصوصا در هتل ها ) The lap of luxury: an extremely luxurious and comfortable accommodation. "The presidential suite ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شایسته ماهر خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارضاء شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیکاری پنهان Hidden unemployment, also known as disguised unemployment, is a type of unemployment that is not reflected in official unemployment stat ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیوه اثبات استنتاج قیاسی ( البته نوعی خاص ) اگر p آنگاه q

پیشنهاد
٠

ادم عصا قورت داده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه عبارت بی ادبانه است برای زمانی که شما میخواهید به طرف مقابل خودتون بگید که به چیزی که دارد می گوید یا پیشنهاد داده است علاقه ای ندارید. �بکن تو ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست قبل از ( انجام کاری ) at a time just before ( doing something ) She was at the point of leaving when he asked her to dance.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار شبانه روزی ، بی وقفه کار کردن برای رسیدن به یک ضرب العجل Overall, the phrase "working around the clock" is often used to describe a situation of ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه مقابل ضربدری یعنی مثلا یک ساختمان در ضلع جنوب شرقی یک تقاطع در مقایسه با یک ساختمان در ضلع شمال غربی قرار دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحمل یک موقعیت سخت و دردناک ، تحمل کردن یک آدم که ازش خوشمون نمیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر از وُسع مالی کسی بودن، بالا بودن قیمت و هزینة چیزی یا جایی، از پس قیمت چیزی برنیامدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس زدن ترافیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون "چیز" خودمون که در مواقعی که اسم چیزی یادمون نمیاد استفاده میکنیم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

to show great anger about something, especially when this does not seem necessary: He kicked up a tremendous fuss about having to wait.

پیشنهاد
٠

مته به خشخاش گذاشتن با دقت چیزی را بررسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت گیرانه سرکوب گرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشانگر . . . . بودن