پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٦٦)

بازدید
٥٦٧
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پول زیادی خرج کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - انجام دادن do 2 - قول دادن promise 3 - ( در خصوص رانندگی ) سبقت گرفتن https://dictionary. cambridge. org/us/dictionary/english/undertake

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این کلمه، جایگزین formal برای کلمه question هست. یعنی همون معنی رو میده اما فرمال است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در زمینه افکار عمومی: قالب کردن ( اندیشه یا فکر ) ، اثر گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در زمینه کاری ، یعنی به کار فکر نکردن در کل هم یعنی فکر رو آزاد کردن و به چیزی فکر نکردن to stop giving your attention to someone or something: If h ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کف آلود کردن بدن هنگام حمام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تحلیل کردن ، بررسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

سگ دو زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

situation in which companies compete with each other to sell products as cheaply as possible; situation in which the standard of something gets worse ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تپق زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تثبیت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

روزی که شما به بهانه بیماری سر کار یا مدرسه نمیرید a day when someone uses sickness as a false excuse for missing work or school

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

فرض رو بر بیگناهی گذاشتن یه جورایی یعنی مثبت اندیشیدن و تیمه پر لیوان را دیدن در موقعیت هایی که شواهد بر علیه کسی هست ، مثلا دوست شما دیر کرده و شما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

توقف کوتاه در مسیر اصلی برای سر زدن به کسی یا چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

حسرت گذشته ها ، شوق گذشته ها ، دلتنگی گذشته ها The phrase "a pang of nostalgia" describes a brief feeling of sadness and longing for the past. It is ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تجربه کردن در معرض . . . . . . بودن مشمول . . . . . . قرار گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مدیر رستوران ، مسئول گارسونهای رستوران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حومه شهر - مناطق روستایی دور افتاده countryside

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

باغبانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاری را سازماندهی کردن ترتیب کاری را دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرستار کودک معنی نمیده دوستان. caregiver مراقب افرادی هست که خودشون به دلایل مختلف توانایی مراقبت از خودشون رو ندارند مثل سالمندان یا معلولین یا . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

از دست دادن شغل به خاطر شرایط بد اقتصادی ( طرف به علت شخصی از کار اخراج نشده بلکه شرایط اقتصادی اون رو بیکار کرده است ) to lose your job ( in hard e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درباره چیزی بطور مختصر صحبت کردن یا اشاره کردن to talk briefly about

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پنهان کردن واقعیت to make something seem more positive or pleasant than it really is: We are not going to sugarcoat the facts for partisan gain. It ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

نهادینه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تیپ زدن ، خوش تیپ کردن to put on nice clothes, often to go out somewhere special

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کجا رفتن یا از کی کمک خواستن what to do or whom to ask for help example: she had no money and didn't know where to turn for help

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تجربه یا دانش عملی و تجربی knowledge or skill that someone gets from doing something rather than just reading about it or seeing it being done: They ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بیشتر از موجودی حساب خرج کردن ( در حسابهای اعتباری بیشتر معنی میده ، یعنی شما بیشتر از موجودی تون برداشت کنید ) To run up an overdraft means to spen ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از پس کاری برآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دقت لازم اهتمام لازم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چاق: He's been looking a bit porky since he gave up smoking. اصطلاح بریتانیایی برای دروغ a lie: Have you been telling porkies again?

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیش زمینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بجز جدایی و تفکیک و . . . معنی دیگر اون در زمینه کاری بین کارگر و کارفرما ، همون سنوات هست که در پایان همکاری به کارگر پرداخت میشه. سنوات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لباسهای خواهر یا برادر بزرگتر که به شما میرسه clothes that are passed down from older brothers or sisters to their younger siblings

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

صخره نوردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به طرز وحشتناکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیدار خوابی ، شب زنده داری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در نظر گرفتن فهمیدن to understand or accept an idea or a piece of information example: Banks need to take on board the views of their customers

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به همین ترتیب ، بطور مشابه The phrase "so too" means "in the same way" or "similarly".

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پر کردن وام حمام برای حمام کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این اصطلاح ، "اطلاع دادن" به طور کلی به معنای اطلاع دادن به شخصی، معمولاً یک کارفرما یا صاحبخانه است که به ترتیب در یک بازه زمانی مشخص، کار یا محل اق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یک فرد مسن که کاربر دائمی یا مشتاق اینترنت است. an elderly person who is a regular or enthusiastic internet user.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو گانه ، تبعیضی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

an idiom connected with the cycle of the moon which describes something that increases then decreases over time. کم و زیاد شدن چیزی در طول زمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خشم شدید و ناگهانی The phrase "a surge of anger" describes a sudden and intense feeling of anger. It can be caused by a variety of things, such as a ...

پیشنهاد
٤

به چیزی گرایش پیدا کردن ، به چیزی جذب شدن To gravitate towards something = to be attracted by or to move in the direction of something Recently, I f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حد اعتبار مجاز ( در خصوص کارت های اعتباری که محدودیت های مبلغی دارند و در موعد های مقرر ( معمولا یک ماهه ) باید تسویه شوند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این یک اصطلاح است و برای بیان بالا بودن چیزی مثلا قیمت یا . . . استفاده می شود. It is a figurative expression that means something has increased or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به کالاهای ( غذاهای ) اساسی در انباری یا قفسه های کابینت هر خونه میگن مثل برنج ، حبوبات ، آرد، روغن ، کنسروهای سبزیجات و رب، ادویه جات و ، ، ،