پیشنهادهای علیرضا حسن زاده (٤٦٦)
پول زیادی خرج کردن
1 - انجام دادن do 2 - قول دادن promise 3 - ( در خصوص رانندگی ) سبقت گرفتن https://dictionary. cambridge. org/us/dictionary/english/undertake
این کلمه، جایگزین formal برای کلمه question هست. یعنی همون معنی رو میده اما فرمال است.
در زمینه افکار عمومی: قالب کردن ( اندیشه یا فکر ) ، اثر گذاشتن
در زمینه کاری ، یعنی به کار فکر نکردن در کل هم یعنی فکر رو آزاد کردن و به چیزی فکر نکردن to stop giving your attention to someone or something: If h ...
کف آلود کردن بدن هنگام حمام
تحلیل کردن ، بررسی کردن
سگ دو زدن
situation in which companies compete with each other to sell products as cheaply as possible; situation in which the standard of something gets worse ...
تپق زدن
تثبیت کردن
روزی که شما به بهانه بیماری سر کار یا مدرسه نمیرید a day when someone uses sickness as a false excuse for missing work or school
فرض رو بر بیگناهی گذاشتن یه جورایی یعنی مثبت اندیشیدن و تیمه پر لیوان را دیدن در موقعیت هایی که شواهد بر علیه کسی هست ، مثلا دوست شما دیر کرده و شما ...
توقف کوتاه در مسیر اصلی برای سر زدن به کسی یا چیزی
حسرت گذشته ها ، شوق گذشته ها ، دلتنگی گذشته ها The phrase "a pang of nostalgia" describes a brief feeling of sadness and longing for the past. It is ...
تجربه کردن در معرض . . . . . . بودن مشمول . . . . . . قرار گرفتن
مدیر رستوران ، مسئول گارسونهای رستوران
حومه شهر - مناطق روستایی دور افتاده countryside
باغبانی
کاری را سازماندهی کردن ترتیب کاری را دادن
پرستار کودک معنی نمیده دوستان. caregiver مراقب افرادی هست که خودشون به دلایل مختلف توانایی مراقبت از خودشون رو ندارند مثل سالمندان یا معلولین یا . . ...
از دست دادن شغل به خاطر شرایط بد اقتصادی ( طرف به علت شخصی از کار اخراج نشده بلکه شرایط اقتصادی اون رو بیکار کرده است ) to lose your job ( in hard e ...
درباره چیزی بطور مختصر صحبت کردن یا اشاره کردن to talk briefly about
پنهان کردن واقعیت to make something seem more positive or pleasant than it really is: We are not going to sugarcoat the facts for partisan gain. It ...
نهادینه کردن
تیپ زدن ، خوش تیپ کردن to put on nice clothes, often to go out somewhere special
کجا رفتن یا از کی کمک خواستن what to do or whom to ask for help example: she had no money and didn't know where to turn for help
تجربه یا دانش عملی و تجربی knowledge or skill that someone gets from doing something rather than just reading about it or seeing it being done: They ...
بیشتر از موجودی حساب خرج کردن ( در حسابهای اعتباری بیشتر معنی میده ، یعنی شما بیشتر از موجودی تون برداشت کنید ) To run up an overdraft means to spen ...
از پس کاری برآمدن
دقت لازم اهتمام لازم
چاق: He's been looking a bit porky since he gave up smoking. اصطلاح بریتانیایی برای دروغ a lie: Have you been telling porkies again?
پیش زمینه
بجز جدایی و تفکیک و . . . معنی دیگر اون در زمینه کاری بین کارگر و کارفرما ، همون سنوات هست که در پایان همکاری به کارگر پرداخت میشه. سنوات
لباسهای خواهر یا برادر بزرگتر که به شما میرسه clothes that are passed down from older brothers or sisters to their younger siblings
صخره نوردی
به طرز وحشتناکی
بیدار خوابی ، شب زنده داری
در نظر گرفتن فهمیدن to understand or accept an idea or a piece of information example: Banks need to take on board the views of their customers
به همین ترتیب ، بطور مشابه The phrase "so too" means "in the same way" or "similarly".
پر کردن وام حمام برای حمام کردن
این اصطلاح ، "اطلاع دادن" به طور کلی به معنای اطلاع دادن به شخصی، معمولاً یک کارفرما یا صاحبخانه است که به ترتیب در یک بازه زمانی مشخص، کار یا محل اق ...
یک فرد مسن که کاربر دائمی یا مشتاق اینترنت است. an elderly person who is a regular or enthusiastic internet user.
دو گانه ، تبعیضی
an idiom connected with the cycle of the moon which describes something that increases then decreases over time. کم و زیاد شدن چیزی در طول زمان
خشم شدید و ناگهانی The phrase "a surge of anger" describes a sudden and intense feeling of anger. It can be caused by a variety of things, such as a ...
به چیزی گرایش پیدا کردن ، به چیزی جذب شدن To gravitate towards something = to be attracted by or to move in the direction of something Recently, I f ...
حد اعتبار مجاز ( در خصوص کارت های اعتباری که محدودیت های مبلغی دارند و در موعد های مقرر ( معمولا یک ماهه ) باید تسویه شوند. )
این یک اصطلاح است و برای بیان بالا بودن چیزی مثلا قیمت یا . . . استفاده می شود. It is a figurative expression that means something has increased or ...
به کالاهای ( غذاهای ) اساسی در انباری یا قفسه های کابینت هر خونه میگن مثل برنج ، حبوبات ، آرد، روغن ، کنسروهای سبزیجات و رب، ادویه جات و ، ، ،