پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٨١)

بازدید
١,١٧٢
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اثر بد ، نتیجه عکس ، نتیجه نامطلوب a bad effect

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در اصلاح و بصورت طنز یعنی: سطل آشغال ( از نوع مدور کوچک که بیشتر در ادارات استفاده می شود ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کاغذ بازی درون سازمانی - مکاتبات داخلی در یک سازمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سزا ، جزا ، نتیجه کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رقابت سخت ، رقابت شدید Cutthroat competition is a type of competition in which businesses or individuals are willing to do whatever it takes to win, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناهماهنگی ، جفت و جور نبودن ، چیدمان نامناسب A car with misaligned wheels will not drive straight. A machine with misaligned gears will not work pro ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در کاری خبره بودن ، به کاری مسلط بودن be very knowledgeable about something. "Fred knows his onions about Social Credit"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تقویت مهارت ها to improve your skills

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوق بیکاری پولی که دولت به کسانی که بیمار ، بیکار یا ناتوان هستند پرداخت میکند. money paid by the government to people who are ill, poor, or have n ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حالت خلسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کمک هزینه سفر بر اساس هزینه پیموده شده a sum of money for travelling expenses, paid according to the number of miles driven. "the home carers usuall ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسکناس تازه و تا نخورده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی عینک آفتابی که دسته های تقریبا پهنی دارد و کمی اسپورت است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طرح دعوا در دادگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازماندهی کردن یک گروه از آدما برای انجام کاری to organize a group of people to do something: He's getting up a small group to go carol - singing for ...

پیشنهاد
١

توجیه کردن کسی در خصوص چیزی یا مطلبی to slowly and carefully explain something to someone or show someone how to do something: She walked me through ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مستأصل، درمانده در مواقعی استفاده میشه که شما در یک موقعیتی گیر کردید که هیچ راهی به نظرتون نمیرسه یا کاری از دستتون بر نمیاد. so worried, confused, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - سخت درس خواندن to study hard and intensely 2 - to do nerdy things; geek out

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

همه جوانب رو سنجیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مجوز عبور ، مجوز اقدام ، اعلام همه چی تحت کنترل است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تنوع یا گوناگونی در انواع یا مردم a range of different things or people: There's a real mixed bag of people taking the class. synonyms: variety - mi ...

پیشنهاد
١

در مورد نقشه ای یا ایده ای با کسی مشورت کردن If you bounce something off someone, you tell someone about an idea or plan in order to find out what th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کنسل شدن پرواز توسط آژانس هواپیمایی به هردلیلی The airline may have to bump off some passengers if the flight is overbooked.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک مهره بی اهمیت در یک سازمان یا شرکت This idiom describes someone who is a small, unimportant part of a larger organization. It comes from the idea ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی است که برای دادگاه های آمریکا بکار برده میشود که به سرعت برای رسیدگی به برخی پرونده ها تشکیل می شوند. "Rocket docket" is a term used to desc ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر لباس

پیشنهاد
١

احساس ترس و نفرت به کسی دست دادن Whenever l'm around that old abandoned house, it gives me the creeps.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رویداد یا ماجرایی که همه دنبال می کنند و مورد توجه است. an event that is very popular and fashionable, and that everyone wants to go and see the mov ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

علاقه های ویژه ، علاقه های خاص ( علاقه هایی که خیلی رایج و شایع نیستند ) "Niche interests" refer to hobbies, activities, or topics that are not main ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرف چاشنی ها نظیر نمک ، فلفل و . . . . نمکدان ، فلفل دان یا نظیر آنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حق مطلب را ادا کردن این یک عبارت محاوره ای برای بیان این موضوع است که چیزی ، واقعیت یک چیز دیگر را بخوبی نشان دهد یا ادا کند. This gourmet meal dese ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رکورد شکنی کردن عملکرد بسیار عالی داشتن This means to achieve great success or to do something outstanding. "Her presentation was fantastic and rea ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تبلیغات کوتاه قبل از نمایش اصلی ، پیش نمایش تبلیغاتی در زمینه تبلیغات آنلاین، تبلیغات پیش از پخش یک تبلیغ ویدیویی است که قبل از محتوای اصلی ویدیویی ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیراهن دکمه دار که یقه و استین های بلند دارد.

پیشنهاد
١

این یک اصطلاح برای فیلم هایی است که خیلی پر رمز و راز هستند و بالا و پایین زیاد دارند. To be full of twists and turns = to have sudden and surprisin ...

پیشنهاد
١

این اصطلاحی است که زمانی بکار میره که شما میخواهید اصلاحاتی انجام بدید ولی در این حین قسمت های خوب و مفید رو از دست میدید از دست دادن عنصر اساسی با ط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روی هر چی داشتن شرط بستن روی همه چی ریسک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دستگاه صوتی ( پخش صدا و موزیک )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گم شدن

پیشنهاد
١

Idiom در مرحله ابتدایی در کاری یا چیزی شرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The "fourth estate" refers to the media, especially journalism, as a collective and influential force in society that operates independently of the g ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

old - fashioned informal بچه ای که اکثرا در خانه تنها است چون والدین اش سر کار هستند. a child who has a key to their home and is often alone at home ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

idiom یعنی یه کاری رو زودتر از اینکه امادگی اش را داشته باشی شروع کنی to do something too early, or before you are ready or prepared: That last game ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طردشدگی محرومیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سطح لغت C2 صحبت کردن در خصوص جزئیات چیزی یا کاری ، مخصوصاً قبل از تصمیم گیری توضیح خواستن در خصوص چیزی to discuss all the details of something, often ...

پیشنهاد
١

مملو از چیزی بودن پر شدن از چیزی A place, document, or other object that is littered with something has or contains a lot of that thing: The newspape ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

چوب لای چرخ گذاشتن مختل کردن عملی یا کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آموزش کودکان استثنائی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسافت طولانی زمان طولانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تفکر و تعمق در خصوص انجام کاری If you agonize over/about something, you spend time worrying and trying to make a decision about it: She agonized for ...