پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٢٦)

بازدید
١٣٧
تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کانون چیزی یا فعالیتی بودن مرکز چیزی یا فعالیتی بودن a place or situation where a lot of a particular activity, especially an unwanted or unpleasant ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وانمود تظاهر حمایت ظاهری بدون عمل ( به نظرم معنی چاپلوسی و تملق نمیدهد )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بر باد دادن ( امید یا نقشه ) to cause someone or something, usually a plan or hope, to fail or to be affected very badly

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بر باد دادن ( امید یا نقشه ) to cause someone or something, usually a plan or hope, to fail or to be affected very badly

پیشنهاد
٠

این اصطلاحی است که زمانی بکار میره که شما میخواهید اصلاحاتی انجام بدید ولی در این حین قسمت های خوب و مفید رو از دست میدید از دست دادن عنصر اساسی با ط ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانگر . . . . بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

روی هر چی داشتن شرط بستن روی همه چی ریسک کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرفهم کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متفرق شدن پخش شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن پول برای چیزی علی رغم میل باطنی سلفیدن to pay or give money for something, usually unwillingly

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گداخته سوزان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرهم کردن بهانه تراشیدن یا آوردن در غذا: درست کردن یه غذای من درآوردی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

فوق العاده هیجان انگیز یا خوب

پیشنهاد
٠

استوار بودن بر چیزی If an idea or argument is predicated on something, it depends on the existence or truth of this thing: The sales forecast is pre ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عذاب وجدان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فردی که اعتقاد دارد همه چیزهای طبیعی مانند گیاهان، حیوانات، صخره ها و رعد و برق دارای روح هستند و می تواند بر رویدادهای انسانی تأثیر بگذارد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

بزور قبولوندن چیزی به خود ریسک کردن در مورد چیزی که باورش سخته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادم خشک و جدی عصا قورت داده formal or serious, and not willing to reveal your feelings or personal opinions: She was cast as a buttoned - up lawyer w ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست کم کم کم حداقل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول از کسی خواستن did he hit you up for cash again?

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هلفدونی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاری تهی بایر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ طلب تندرو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تنگنای مالی یا منابع بودن be stretched thin When people and funding are stretched thin, companies may find they're not putting enough resources be ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه حقوقی و قانونی یعنی: اتهام وارد کردن متهم کردن for example: press the charge of genocide

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بار آمدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلیشه شدن در نقشی

پیشنهاد
٠

نیمه پر لیوان رو دیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه صوتی ( پخش صدا و موزیک )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارضاء شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

noun [ U ] informal لخت شنا کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نحوه روش راه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراطی کردن تندرو کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق لباس و مد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصا قورت داده مقید انضباطی

پیشنهاد
٠

ادم عصا قورت داده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The "fourth estate" refers to the media, especially journalism, as a collective and influential force in society that operates independently of the g ...

پیشنهاد
٠

کمر همت بستن به انجام کاری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت گیرانه سرکوب گرانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو آتشه مثلا: political firebrand سیاست مدار دو آتشه

پیشنهاد
١

Idiom در مرحله ابتدایی در کاری یا چیزی شرکت کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گم شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاد رسمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت انحصاری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستحق کردن

پیشنهاد
١

انجام دادن یا گفتن چیزی در راستای نشان دادن حسن نیت و اتمام جر و بحث بهترین ترجمه را اقای محمد امین گفتن: از در صلح و آشتی درآمدن، حسن نیت خود را نش ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

idiom informal این یک اصطلاح است و وقتس بکار میرود که اگر چهره فردی مناسب نباشد، ظاهر یا شخصیت او برای شغل یا فعالیت دیگری مناسب نیست. If someone's ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنج برابر کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محلی محصولات کشاورزی که به صورت اصطلاحا محلی تولید شده اند. relating to or produced by farm animals that are allowed to move around outside and are ...