پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٨١)

بازدید
١,٠٨٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو آتشه مثلا: political firebrand سیاست مدار دو آتشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق لباس و مد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذرانی بی محابا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سراسر اکشن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عذاب وجدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاویه دید وسیع دید باز with a view of a wide area: a wonderful panoramic view of the countryside She used a panoramic camera and long exposures to ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشاور رسانه ای تخصص تبلیغات سیاسی In a political context, a spin doctor is usually a public relations expert who aims to present events in a way that ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناراحت بودن از کسی دلخور بودن از کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار درست مشتی توپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراجع ذیصلاح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوره دیجیتال The term "digital native" refers to someone who has grown up in the digital age and is familiar with digital technologies such as comput ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبتنی بر نیروی کار وابسته به نیروی کار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی انگیزه بی میل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برداشت سطحی نگرانه برداشت کلی نگرانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پشیز هیچی a rude phrase meaning "nothing": Don't blame me, mate - I had fuck all to do with it! I've had fuck all to eat all day.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن پول برای چیزی علی رغم میل باطنی سلفیدن to pay or give money for something, usually unwillingly

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hurry directly to something با عجله به سمت چیزی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاثیرات زیست محیطی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چاک زدن ( در حالت امری: بزن به چاک ) جیم شدن فرار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقتصاد دولتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اورژانس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پتک یا چکش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بطور کلی Speaking generally or broadly Could she be considered a lawyer, loosely speaking? She does have her JD, but she's never been able to pass th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استاد رسمی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چپاندن چپیدن ( be packed into )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - با کمبود پول ، نیرو یا تجهیزات و . . . مواجه بودن Adj. not having enough money, people, equipment, etc. : Hospitals are overstretched, and patie ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - واژن یا فرج یا کس 2 - آدم احمق، کس خل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخشیدن و تلافی نکردن to not do anything to hurt someone who has hurt you: Neither nation is renowned for turning the other cheek.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to show great anger about something, especially when this does not seem necessary: He kicked up a tremendous fuss about having to wait.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحصیل مال نامشروع making money from a dishonest or illegal activity: They have been accused of racketeering.

پیشنهاد
٠

قصد رقابت داشتن ، وارد رقابت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجذوب شیفته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه جوانب رو سنجیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلانه سلانه و با آرامش قدم زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفارشی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایسته ماهر خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارضاء شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیکاری پنهان Hidden unemployment, also known as disguised unemployment, is a type of unemployment that is not reflected in official unemployment stat ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیوه اثبات استنتاج قیاسی ( البته نوعی خاص ) اگر p آنگاه q

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقامتگاه بسیار لوکس و لاکچری ( مخصوصا در هتل ها ) The lap of luxury: an extremely luxurious and comfortable accommodation. "The presidential suite ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست قبل از ( انجام کاری ) at a time just before ( doing something ) She was at the point of leaving when he asked her to dance.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه عبارت بی ادبانه است برای زمانی که شما میخواهید به طرف مقابل خودتون بگید که به چیزی که دارد می گوید یا پیشنهاد داده است علاقه ای ندارید. �بکن تو ک ...

پیشنهاد
٠

ادم عصا قورت داده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس زدن ترافیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر از وُسع مالی کسی بودن، بالا بودن قیمت و هزینة چیزی یا جایی، از پس قیمت چیزی برنیامدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همون "چیز" خودمون که در مواقعی که اسم چیزی یادمون نمیاد استفاده میکنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to show great anger about something, especially when this does not seem necessary: He kicked up a tremendous fuss about having to wait.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه مقابل ضربدری یعنی مثلا یک ساختمان در ضلع جنوب شرقی یک تقاطع در مقایسه با یک ساختمان در ضلع شمال غربی قرار دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحمل یک موقعیت سخت و دردناک ، تحمل کردن یک آدم که ازش خوشمون نمیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار شبانه روزی ، بی وقفه کار کردن برای رسیدن به یک ضرب العجل Overall, the phrase "working around the clock" is often used to describe a situation of ...