deal a blow

انگلیسی به انگلیسی

• hit someone or something

پیشنهاد کاربران

صدمه زدن، خسارت وارد کردن، زیان رساندن
ضربه زدن - آسیب زدن
The factory closing will deal a serious blow to the town's economy
تعطیلی کارخانه ضربه ی جدی به اقتصاد شهر خواهد بود
Her career as an ice skater was dealt a fatal blow when she broke her leg.
وقتی پاش شکست، ضربه مهلکی به شغلش به عنوان یک اسکیت باز وارد شد.

بپرس