پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٨٠)

بازدید
٩٧٩
پیشنهاد
١

انجام دادن یا گفتن چیزی در راستای نشان دادن حسن نیت و اتمام جر و بحث بهترین ترجمه را اقای محمد امین گفتن: از در صلح و آشتی درآمدن، حسن نیت خود را نش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

idiom informal این یک اصطلاح است و وقتس بکار میرود که اگر چهره فردی مناسب نباشد، ظاهر یا شخصیت او برای شغل یا فعالیت دیگری مناسب نیست. If someone's ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنج برابر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محلی محصولات کشاورزی که به صورت اصطلاحا محلی تولید شده اند. relating to or produced by farm animals that are allowed to move around outside and are ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به دلیل به علت His ability to cook and manage a household is a tribute to the training he received from his mother.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

idiom informal humorous ( also who would've thunk that. . . ?, who woulda thunk it?, who'd a thunk it? ) کی فکرش رو میکرد . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تجربه کردن در معرض . . . . . . بودن مشمول . . . . . . قرار گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مصاحبه کنندگان هیئت مصاحبه کننده ( مخصوصا زمان مصاحبه های کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسافت طولانی زمان طولانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اورژانس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راست و ریست کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهبود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجذوب شیفته

پیشنهاد
٠

idiom informal با همینی که هست باید بسازیم کفگیر به ته دیگ خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسیل محل عبور سیلاب های موقت که در حال حاضر خشک است.

پیشنهاد
١

مملو از چیزی بودن پر شدن از چیزی A place, document, or other object that is littered with something has or contains a lot of that thing: The newspape ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سابقا مشهور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سطح لغت C2 صحبت کردن در خصوص جزئیات چیزی یا کاری ، مخصوصاً قبل از تصمیم گیری توضیح خواستن در خصوص چیزی to discuss all the details of something, often ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

افرادی که از یک لیست بزرگتر انتخاب شده اند. برگزیده منتخب selected from a larger group example: If you are shortlisted for an interview, make sure y ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آموزش کودکان استثنائی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نهادینه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بهینه سازی نیروهای انسانی در یک بنگاه یا شرکت the process of making a company or organization a more effective size, especially by reducing the numbe ...

پیشنهاد
٠

با مشکلی سر کردن یا کنار اومدن گذروندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

old - fashioned informal بچه ای که اکثرا در خانه تنها است چون والدین اش سر کار هستند. a child who has a key to their home and is often alone at home ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرکز ترک اعتیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار درست مشتی توپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طفره رفتن، دوری کردن، فرار کردن از چیزی که تمایل به انجامش ندارید to avoid something that you dislike, fear, or do not feel confident about: I've nev ...

پیشنهاد
٢

idiom برای یک رقابت یا کاری اعلام آمادگی کردن to announce your intention of entering a competition or election

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

idiom یعنی یه کاری رو زودتر از اینکه امادگی اش را داشته باشی شروع کنی to do something too early, or before you are ready or prepared: That last game ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاثیرات زیست محیطی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قطره چشمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در موقعیت دشواری گیر کردن یا قرار گرفتن Campaign leaders were caught flat - footed when the opinion polls suddenly started to swing the other way.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خلاصش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طردشدگی محرومیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعمدی عامدانه با نقشه قبلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریخت شناسی ساختار شناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاملا کچل و طاس

پیشنهاد
٢

با چیزی کم کم کنار آمدن و پذیرفتن قبول کردن تدریجی

پیشنهاد
٠

مته به خشخاش گذاشتن با دقت چیزی را بررسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلید ریموتی ماشین که میشه باهاش درهای ماشین رو یاز یا بسته کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعویض روکش صندلی یا مبل یا . . . و پر کردن مجدد داخل آن ( نوسازی هرگونه نشیمن یا صندلی ) to cover a chair or other type of seat with new cloth and f ...

پیشنهاد
١

توجیه کردن کسی در خصوص چیزی یا مطلبی to slowly and carefully explain something to someone or show someone how to do something: She walked me through ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرکز شهر ( که معمولا مشکلاتی دارد و مردم فقیرتر و کار کمتری وجود دارد و ساختمانها کیفیت پایینتری دارند. ) the central part of a city where people li ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فعالیت پر سر و صدا برای جلب توجه دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom با توپ پر If you do something, especially argue, with guns blazing, you do it with a lot of force and energy: I went into the meeting with guns ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - سخت درس خواندن to study hard and intensely 2 - to do nerdy things; geek out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خارج از توان شما doing something that you are not skilled enough to do, esp. compared to other people doing the same thing: She has been working very ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مستأصل، درمانده در مواقعی استفاده میشه که شما در یک موقعیتی گیر کردید که هیچ راهی به نظرتون نمیرسه یا کاری از دستتون بر نمیاد. so worried, confused, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

الگو یا چارچوب رفتاری - اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - جلوی ماشین دیگری پیچیدن to drive past another car and then suddenly drive in front of it: Some idiot carved us up on the way over here - I don't ...