rad

/ˈræd//ræd/

(فیزیک - یکان سنجش میزان جذب تابشگری) راد، مخفف:، رادیکال، ریشه، شعاع، ریشه مخفف: شعاع مخفف: سرچشمه، اصل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of energy of absorbed radiation equal to one hundred ergs per gram of material.

جمله های نمونه

1. The old thick rad did not give enough clearance for a normal or any other type of fan.
[ترجمه گوگل]راد ضخیم قدیمی فاصله کافی برای یک فن معمولی یا هر نوع دیگری را ایجاد نمی کرد
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از rad به اندازه کافی برای یک نوع از پنکه معمولی و یا هر نوع دیگر پنکه کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stamford are improving their already rad facilities - more street stuff, a fun box with a handrail.
[ترجمه گوگل]استمفورد در حال بهبود امکانات راد خود است - وسایل خیابانی بیشتر، یک جعبه سرگرم کننده با یک نرده
[ترجمه ترگمان]به تنهایی در حال بهبود تسهیلات rad - های خیابانی بیشتر، یک جعبه سرگرمی با یک handrail هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is such a rad! For sure.
[ترجمه گوگل]او چنین راد است! مطمئنا
[ترجمه ترگمان] اون خیلی باحاله البته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Open ve. rad. MyBooksApp in the visual editor.
[ترجمه گوگل]باز کردن ve راد MyBooksApp در ویرایشگر بصری
[ترجمه ترگمان]باز کن راد MyBooksApp در ویرایشگر بصری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The maximum load dosage was 160. 89 rad.
[ترجمه گوگل]حداکثر دوز بار 160 89 راد بود
[ترجمه ترگمان]حداکثر مقدار بار ۱۶۰ بود از ۸۹ rad
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I wish to present 5000 RAD men for your inspection.
[ترجمه گوگل]من می خواهم 5000 مرد RAD را برای بازرسی شما ارائه دهم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم پنج هزار نفر را برای بازرسی آماده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Did you rad the sign there?
[ترجمه گوگل]تابلوی آنجا را راد کردی؟
[ترجمه ترگمان]اونجا رو امضا کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Press New. A new launch configuration appears in the window, with the Main tab filled in with the names of your project MyBooks and application ve. rad. MyBooksApp.
[ترجمه گوگل]New را فشار دهید یک پیکربندی راه‌اندازی جدید در پنجره ظاهر می‌شود که برگه اصلی با نام پروژه MyBooks و برنامه کاربردی شما پر شده است راد MyBooksApp
[ترجمه ترگمان]نیویورک را فشار دهید یک پیکربندی راه اندازی جدید در پنجره ظاهر می شود، با زبانه اصلی که با نام پروژه your و برنامه شما پر شده است راد MyBooksApp
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And what strategies will Shanghai RAD apply on sailing and marketing?
[ترجمه گوگل]و RAD شانگهای چه استراتژی هایی را در قایقرانی و بازاریابی اعمال خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان]و سیستم RAD با چه استراتژی در زمینه قایق رانی و بازاریابی صدق می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Enormous changes rad taken place in konjac industry within the past 20 years in China.
[ترجمه گوگل]تغییرات عظیمی در صنعت konjac در 20 سال گذشته در چین رخ داده است
[ترجمه ترگمان]تغییرات زیادی در صنعت konjac در طول ۲۰ سال گذشته در چین رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rad, m bicycle and motor car make in shanghai go to every part of the country.
[ترجمه گوگل]راد، متر دوچرخه و موتور ماشین در شانگهای به هر نقطه از کشور می رود
[ترجمه ترگمان]رادنی، دوچرخه و ماشین موتوری در شانگهای باید به هر بخشی از کشور بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then you have class three which is a rad system failure where you might have an equipment failure in the radwaste area where you might release some radioactivity.
[ترجمه گوگل]سپس شما کلاس سه دارید که یک خرابی سیستم رادی است که ممکن است در ناحیه زباله راد خرابی تجهیزات داشته باشید که ممکن است مقداری رادیواکتیویته آزاد کنید
[ترجمه ترگمان]سپس شما سه کلاس دارید که یک شکست سیستم rad است که در آن ممکن است یک شکست تجهیزات در ناحیه radwaste داشته باشید که در آن شما می توانید رادیواکتیویته را رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The secretion of progesterone was assayed by rad ioimmunoassay. The results showed that GABA stimulated progesterone secretion, GABA agonist muscimol had the same effect.
[ترجمه گوگل]ترشح پروژسترون با روش رادیوایمونواسی مورد سنجش قرار گرفت نتایج نشان داد که GABA ترشح پروژسترون را تحریک می کند و موسیمول آگونیست GABA نیز همین اثر را دارد
[ترجمه ترگمان]روی ترشح پروژسترون، توسط rad ioimmunoassay مورد آزمایش قرار گرفتند نتایج نشان داد که GABA باعث ترشح پرولاکتین می شود muscimol نیز اثر یکسانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Rad Racer the goal is simple; just keep driving.
[ترجمه گوگل]در Rad Racer هدف ساده است فقط به رانندگی ادامه بده
[ترجمه ترگمان]در راد racer هدف ساده است؛ فقط رانندگی کردن را ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] radian-رادیان زاویه مقطع قوسی که طول ان برابر با شعاع آن است. دایره کامل 2 رادیان است . یک رادیان 58/29579درجه و 1 درجه برابر 0/01745 رایان است . - radiation - absorbed dose-دز تابش - جذب واحدی که مقدار انرژِ ی منتقل شده به ماده را با تابش یونیده سازی معین می کند. یک راد، دز تابشی است که چگالی انرژِ ی 100ارگ بر گرم را در ماده جذب کننده ایجاد می ند به دلیلاختلاف انرژِ ی مواد مختلف نوع ماده باید معین باشد. مثلا 1 rad سیلیسیم برابر با 100erg /g سیلیسیم است . قطعات گالیم رسنیدی معمولاً سختی دزی از 10 به توان هفت rad 10 به توان 8 و سختی سرعت راد 10 به توان 8 تا 10 به توان 11 rad /s دارند .
[صنایع غذایی] راد : واحد تشعشع امواج الکترومغناطیس معادل جذب ۱۰۰ ارگ در گرم ماده تشعشع یافته

انگلیسی به انگلیسی

• set of program development tools that enable programmers to develop software as a system of components that can be updated quickly and easily to adapt to new technologies (computers)
cool, awesome, impressive (slang)
unit of measure for absorbed radiation

پیشنهاد کاربران

“Rad” is a slang term used to describe something that is excellent, cool, or impressive. It is often used to express enthusiasm or approval.
صفت/ یک اصطلاح عامیانه برای توصیف چیزی که عالی، جالب یا چشمگیر است. اغلب برای ابراز اشتیاق یا تایید استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

For example, “That concert last night was rad!”
A person might say, “I just had the raddest surfing session, the waves were perfect!”
Another might comment, “The view from the top of the mountain was rad, it took my breath away!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-extremely/
فوق العاده هیجان انگیز یا خوب
You're style is really rad : تیپت خیلی خداست و سمه
[اختصار] Radiation Absorbed Dose ( Rad )
مخفف radioactive به معنی خفن. That is a rad car
/ صفت عامیانه/
خیلی جذاب یا خوب
مثال:
The party was totally rad. [=awesome, cool]

بپرس