ترجمه‌های علی جادری (١٥٢)

بازدید
٣٧٥
تاریخ
٣ سال پیش
متن
Yon can only humbug those who are not aware of your tricks.
دیدگاه
٠

تو ( you ) تنها می توانی کسانی را که از حقه های تو خبر ندارند , فریب دهی .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The lady speaks, acts and walks as a blue blood.
دیدگاه
٥

خانم مثل یک اشرافزاده , حرف می زند , عمل می کند و راه می رود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The issue has become a political hot potato .
دیدگاه
٠

این قضیه , به مسأله حاد سیاسی , تبدیل شده است .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Many school boards found segregation a hot potato in the early 1960 s.
دیدگاه
١

بسیاری از هیأت مدیره مدارس , تفکیک نژادی را در اوائل دهه 1960 , مسأله حادی می پنداشتند .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Every fall there is an influx of students in our town.
دیدگاه
١

هر پاییز , شهر ما شاهد هجوم دانشجویان است .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Drinking alcohol partially negates the medicine's effect.
دیدگاه
٦

نوشیدن الکل , تا حدودی , اثر دارو را خنثی ( بی اثر ) می کند .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They acted in unison to fight the enemy.
دیدگاه
١

آنها در جنگ با دشمن همصدا بودند .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Day care centers must maintain the stringent standards of cleanliness set by the state.
دیدگاه
١

مراکز مهد کودک باید دارای استانداردهای بالای پاکیزگی تعیین شده توسط دولت باشند .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do you believe in nuclear dis - armament?
دیدگاه

آیا شما به خلع سلاح هسته ای باور دارید ؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The peasant is ineligible to marry the princess.
دیدگاه
١

دهقان شایسته ازدواج با شاهزاده خانم نیست .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The famous shipping magnate was one of the wealthiest men in the world at that time.
دیدگاه

آن شخص مشهور در زمینه حمل و نقل , یکی از ثروتمندترین افراد جهان در آن زمان بود .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It is difficult to convey the sheer complexity of the situation.
دیدگاه
١

خیلی سخت است که بتوان پیچیدگی وضعیت را بیان کرد .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I am sheer out of money.
دیدگاه
١٤

من کاملاً بی پولم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
They found invasive cancer during a routine examination.
دیدگاه
٢

آنها , در طی آزمایشات روتین , متوجه سرطان پیشرفته شدند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
This was the most emphatic statement in the President's speech.
دیدگاه

این , تندترین اظهار نظر , در سخنرانیِ رئیس جمهور بود .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A decisive battle of the Civil War was fought on this hill.
دیدگاه
٤

نبرد سرنوشت ساز جنگ داخلی در این تپه بوده است .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The game was suspended until they cleared the floor.
دیدگاه
١

بازی متوقف شد تا وقتی که آنها کف زمین را تمیز کردند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The principal suspended them from school for fighting.
دیدگاه
٠

مدیر مدسه , آنها را به خاطر دعوا کردن , از رفتن به مدسه معلق کرد .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Forensic scientists are going over the victim's flat in a search for clues about the murderer.
دیدگاه
٢

کارشناسان جنایی جهت یافتن سرنخی در مورد قتل به آپارتمان قربانی می روند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I constipate very easily so I can't eat eggs.
دیدگاه
٠

من خیلی راحت دچار یبوست می شوم , بنابراین نمی توانم تخم مرغ بخورم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
This kind of food is constipating.
دیدگاه
١

این نوع غذا باعث یبوست می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
They believed implicitly in their own superiority.
دیدگاه
١

آنها اعتقاد مطلق به برتری خود داشتند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The judge directed the jury to acquit Phillips of the murder.
دیدگاه
٤

قاضی به هیأت منصف دستور داد تا فیلیپس را تبرئه کند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The recent bombing vitiated the climate of reconciliation.
دیدگاه
١

بمباران اخیر , فضای مصالحه را از بین برد .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
This new evidence vitiates your testimony.
دیدگاه

این مدرک جدید , شهادت شما را باطل می کند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I listed my goals in a hierarchy from most important to least important.
دیدگاه
٨

من اهدافم را به ترتیب اهمیت از بالاترین به پایین ترین درجه اهمیت , لیست کردم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Bruises on the victim's arms and legs showed evidence of violent battery.
دیدگاه
١

کبودی های روی بازو و پاهای قربانی نشان از درگیری خشن داشت .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
This is the basis of animism, and animism is the basis of religion.
دیدگاه
١

این پایه روح گرایی است و روح گرایی پایه دین است .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I often reflect on my schooldays.
دیدگاه
٢

من اغلب به روزهای مدرسه ام فکر می کنم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A further complication was Fred's refusal to travel by air.
دیدگاه
١

مشکل بعدی این بود که فِرِد از سفر هوایی امتناع می کرد .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The attendant should make the patient happy and hopeful.
دیدگاه
١٠

پرستار باید بیمار را شاد و امیدوار نگه دارد .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Tony Williams was working as a car-park attendant in Los Angeles.
دیدگاه
٤

تونی ویلیامز به عنوان متصدی پارک خودرو در لوس انجلس کار می کند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
No city can ever be fully prepared for a cataclysm such as a major earthquake.
دیدگاه
٠

هیچ شهری نمی تواند خود را برای فاجعه بزرگی مثل زمین لرزه به این بزرگی آماده کند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We shouldn't schedule the projects so that they overlap each other.
دیدگاه
٣

ما باید پروژه ها را طوری برنامه ریزی کنیم تا با همدیگر تداخل نداشته باشند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We don't contemplate his opposing our plan.
دیدگاه
٣

ما به مخالفتش با طرحمان اهمیتی نمی دهیم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
More nurses were needed to dress the soldiers' wounds.
دیدگاه

پرستاران بیشتری برای پانسمان زخم سربازان لازم است .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The prognosis is for more people to work part-time in the future.
دیدگاه
٠

پیش بینی می شود که افراد بیشتری در آینده به صورت نیمه وقت کار کنند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The most innovative artists are often unappreciated in their time.
دیدگاه
٤

بیشتر هنرمندان خلاق در زمان حیاتشان , مورد تقدیر قرار نمی گیرند .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I am still not sure how best to dispose of the shares.
دیدگاه
١

من هنوز مطمئن نیستم چطور سهامم را بفروشم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Let's dispose of this matter once and for all.
دیدگاه
١٠

بیا یکبار و برای همیشه این موضوع را حل کنیم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
His rudeness when we first met didn't dispose me very kindly to/towards him.
دیدگاه
٥

گستاخی او در اولین دیدار باعث نشد تا من با او خیلی مهربانانه برخورد کنم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Suspicions dispose kings to tyranny and husbands to jealousy.
دیدگاه
١١

بدگمانی , پادشاهان را به ستم و شوهران را به حسادت وا می دارد .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He collapsed from acute renal failure.
دیدگاه
٠

او از نارسایی حاد کلیه غش کرد .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I have enough complication in my life without having to look after your sick pets!
دیدگاه
١

من به اندازه کافی در زندگی خودم مشکل دارم که بخواهم از حیوانات خانگی مریض نگهداری کنم .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The age difference was a complication to the rela-tionship.
دیدگاه
٠

اختلاف سن در رابطه , مشکل بزرگی بود .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
An attempt to implant an embryo using an egg from an anonymous woman donor was unsuccessful.
دیدگاه
٠

تلاش برای کاشت جنین باستفاده از تخمک زن اهداکننده ناشناس ناموفق بود .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
If you ask me, that man is certifiable.
دیدگاه
٠

اگه از من بپرسید , اون مرد قابل اعتماده .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
a factual article
دیدگاه
٣

یک مقاله مستند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The nurse poked the needle into a vein.
دیدگاه
٤

پرستار سوزن را در رگ فرو برد .

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It is a serious disease and the prognosis is usually gloomy.
دیدگاه
٦

این بیماری سختی است و تشخیص آن معمولا ناامید کننده است .