renal

/ˈriːnl̩//ˈriːnl̩/

کلیوی، گرده ای، کلیه ای، وابسته به کلیه ها

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or situated near the kidneys.

- normal renal function
[ترجمه tina] biliary and renal
|
[ترجمه گوگل] عملکرد طبیعی کلیه
[ترجمه ترگمان] عملکرد نرمال کلیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. renal artery
سرخرگ گرده ای

2. renal calculus
سنگ (یا سنگسانه ی) کلیه

3. renal casts
فضولات کلیوی

4. He collapsed from acute renal failure.
[ترجمه علی جادری] او از نارسایی حاد کلیه غش کرد .
|
[ترجمه گوگل]او از نارسایی حاد کلیوی سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]او از نارسایی حاد کلیوی برکنار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People with renal diseases have to eat salt - free foods.
[ترجمه محمد] افراد مبتلا به بیماریهای کلیوی غذاهای بدون نمک مصرف کنند
|
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به بیماری های کلیوی باید غذاهای بدون نمک بخورند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به بیماری های کلیوی باید غذاهای عاری از نمک بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The remaining units make dialysis equipment and provide renal therapy to treat kidney disease and ease transplants.
[ترجمه گوگل]واحدهای باقی مانده تجهیزات دیالیز می سازند و درمان کلیوی را برای درمان بیماری کلیوی و تسهیل پیوندها ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]واحدهای باقیمانده، تجهیزات دیالیز را می سازند و درمان کلیه را برای درمان بیماری های کلیوی و پیوند آزاد فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Furthermore, no correlations were found between measures of renal function and either cumulative mesalazine dose or mesalazine treatment duration.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هیچ ارتباطی بین معیارهای عملکرد کلیوی و دوز تجمعی مزالازین یا مدت زمان درمان مزالازین یافت نشد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هیچ همبستگی بین مقیاس های عملکرد کلیه و یا مدت درمان cumulative و یا مدت درمان mesalazine یافت نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The decrease in sodium reabsorption by the renal tubules will be accompanied by decreased chloride and water retention.
[ترجمه گوگل]کاهش بازجذب سدیم توسط لوله های کلیوی با کاهش کلرید و احتباس آب همراه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]کاهش سدیم reabsorption توسط لوله های کلیوی با کاهش کلرید و نگهداری آب همراه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Excessive secretion of aldosterone will increase renal tubular reabsorption of sodium, therefore, decrease the loss of sodium in the urine.
[ترجمه گوگل]ترشح بیش از حد آلدوسترون باعث افزایش جذب مجدد سدیم در لوله‌های کلیوی می‌شود، بنابراین از دست دادن سدیم در ادرار را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل ترشح بیش از حد aldosterone باعث افزایش مصرف سدیم در ادرار می شود، بنابراین کاهش سدیم در ادرار را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is also seen in some cases of renal disease especially where tubular necrosis or pyelonephritis exists.
[ترجمه گوگل]همچنین در برخی از موارد بیماری کلیوی به ویژه در مواردی که نکروز توبولار یا پیلونفریت وجود دارد دیده می شود
[ترجمه ترگمان]هم چنین در برخی موارد از بیماری های کلیوی نیز دیده می شود، به خصوص در جایی که نکروز بافت و یا pyelonephritis وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Renal disease and a variety of other diseases have not been shown to increase serum ferritin levels. 27
[ترجمه گوگل]بیماری کلیوی و انواع بیماری های دیگر نشان داده نشده است که سطح فریتین سرم را افزایش می دهند 27
[ترجمه ترگمان]بیماری Renal و انواع بیماری ها دیگر برای افزایش سطح ferritin سرم نشان داده نشده اند ۲۷
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If renal function is adequate, diuresis should be instituted after volume replacement, to induce urinary calcium losses.
[ترجمه گوگل]اگر عملکرد کلیه کافی باشد، دیورز باید پس از جایگزینی حجم انجام شود تا باعث کاهش کلسیم در ادرار شود
[ترجمه ترگمان]اگر عملکرد کلیه مناسب باشد، diuresis باید پس از جایگزینی حجم، اعمال شود تا losses های ادراری را القا نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Reported contraindications include renal insufficiency, chronic haemodialysis, some forms of iron overload, and previous oxalate stone formation.
[ترجمه گوگل]موارد منع مصرف گزارش شده عبارتند از: نارسایی کلیوی، همودیالیز مزمن، برخی از اشکال اضافه بار آهن، و تشکیل سنگ اگزالات قبلی
[ترجمه ترگمان]contraindications گزارش شده شامل نارسایی کلیه، نارسایی مزمن، برخی اشکال اضافه بار آهن و تشکیل سنگ مرمر قبلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many physicians also believe that simple renal cysts commonly cause microscopic haematuria and mild proteinuria.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پزشکان همچنین معتقدند که کیست های ساده کلیه معمولا باعث هماچوری میکروسکوپی و پروتئینوری خفیف می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پزشکان معتقدند که cysts کلیوی به طور معمول موجب haematuria میکروسکوپی و پروتیینوری خفیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to kidneys, of the kidneys
renal means concerning or relating to the kidneys; a medical term.

پیشنهاد کاربران

کلیوی. {مربوط به} کلیه
مثال:
normal renal function
عملکرد طبیعی کلیوی
کلیوی ( adj )
Usage: always used before a noun
medical : relating to or involving the kidneys
renal disease/failure
Renal system که اشاره داره به همون Urinary system بعنی دستگاه ادراری

بپرس