vitiate

/ˈvɪʃɪeɪt//ˈvɪʃɪeɪt/

معنی: فاسد کردن، خراب کردن، تباه کردن، تباه شدن، معیوب ساختن، بلا اثر کردن، ناپاک ساختن
معانی دیگر: ناقص کردن، معیوب کردن، دچار ضلالت کردن، گمراه کردن، پست کردن، (قرارداد یا سند و غیره) بی اعتبار کردن، لغو کردن، باطل کردن، فاسد شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vitiates, vitiating, vitiated
مشتقات: vitiable (adj.), vitiation (n.)
(1) تعریف: to make (a legal document or the like) ineffective or invalid.
مترادف: annul, invalidate, nullify, undo, void
مشابه: abrogate, cancel, countermand, rescind, retract, revoke, sabotage, undermine

- This new evidence vitiates your testimony.
[ترجمه علی جادری] این مدرک جدید , شهادت شما را باطل می کند .
|
[ترجمه شان] این مدرک تازه شهادت شما را بی اثر می کند .
|
[ترجمه گوگل] این شواهد جدید شهادت شما را مخدوش می کند
[ترجمه ترگمان] این مدارک جدید شهادت شما رو تایید می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to harm the quality of; mar; spoil.
مترادف: impair, mar, spoil, taint, tarnish
متضاد: enhance
مشابه: adulterate, alloy, befoul, besmirch, blacken, blight, contaminate, corrupt, cut, defile, dilute, foul, pollute, smirch, soil, stain, sully, weaken

- The recent bombing vitiated the climate of reconciliation.
[ترجمه علی جادری] بمباران اخیر , فضای مصالحه را از بین برد .
|
[ترجمه گوگل] بمباران اخیر جو آشتی را مخدوش کرد
[ترجمه ترگمان] بمب گذاری اخیر، آب و هوای آشتی را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Strategic policy during the War was vitiated because of a sharp division between "easterners" and "westerners".
[ترجمه گوگل]سیاست راهبردی در طول جنگ به دلیل شکاف شدید بین "شرقی ها" و "غربی ها" ناقص شد
[ترجمه ترگمان]سیاست استراتژیک در طول جنگ به دلیل تقسیم شدید بین \"easterners\" و \"غربی\" به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Smoking vitiates the air.
[ترجمه مسعود] سیگار هوا را الوده میکند
|
[ترجمه گوگل]سیگار هوا را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن هوا را خاموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The contract was vitiated because one person signed under compulsion.
[ترجمه گوگل]این قرارداد به دلیل اینکه یک نفر به اجبار امضا کرده بود خراب شد
[ترجمه ترگمان]این قرارداد به این دلیل اعتبار خود را از دست داد که یک نفر تحت اجبار امضا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The 'yes' vote was vitiated by the low turnout in the election.
[ترجمه گوگل]رای "آری" به دلیل مشارکت کم در انتخابات مخدوش شد
[ترجمه ترگمان]رای بله با مشارکت ضعیف در انتخابات خدشه دار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But this does not vitiate his scholarship.
[ترجمه گوگل]اما این باعث لطمه ای به بورس تحصیلی او نمی شود
[ترجمه ترگمان]اما این باعث نمی شود که بورس تحصیلی او به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The serum is vitiated byexposure to the air.
[ترجمه گوگل]سرم در اثر قرار گرفتن در معرض هوا خراب می شود
[ترجمه ترگمان]سرم دارد به هوا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His spirit was vitiated by pleasure seeking.
[ترجمه گوگل]روح او در اثر لذت جویی آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان]روحش از لذت و لذت به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sadly, they are vitiated by technical problems.
[ترجمه گوگل]متأسفانه آنها به دلیل مشکلات فنی دچار مشکل هستند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه آن ها با مشکلات فنی اعتبار خود را از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vitiating feature was undue influence or misrepresentation on the part of the debtor unknown to the creditor.
[ترجمه گوگل]ویژگی مخرب نفوذ ناروا یا ارائه نادرست از جانب بدهکار ناشناخته برای طلبکار بود
[ترجمه ترگمان]ویژگی vitiating تاثیر بی مورد و یا اطلاعات نادرست در بخشی از بدهکار بدهکار به بستانکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Changes at this point may actually vitiate the entire system.
[ترجمه گوگل]تغییرات در این مرحله ممکن است در واقع کل سیستم را خراب کند
[ترجمه ترگمان]تغییرات در این نقطه ممکن است در واقع کل سیستم را تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This may vitiate a literal translation.
[ترجمه گوگل]این ممکن است ترجمه تحت اللفظی را مخدوش کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند ترجمه دقیقی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Liquidity traps can vitiate it on the downside, but when inflation threatens, tightening the money supply and raising interest rates will discourage spending.
[ترجمه گوگل]تله‌های نقدینگی می‌توانند آن را در جهت نزولی خراب کنند، اما زمانی که تورم تهدید می‌شود، کاهش عرضه پول و افزایش نرخ‌های بهره باعث کاهش هزینه‌ها می‌شود
[ترجمه ترگمان]تله Liquidity می تواند آن را از جنبه منفی تکان دهد، اما زمانی که تورم تهدید می کند، تامین مالی و افزایش نرخ بهره هزینه ها را دلسرد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And you will vitiate the experiment if you make the slightest attempt to abort it into some fancy figure of your own: for example, your notion of a good man or a womanly woman.
[ترجمه گوگل]و اگر کوچکترین تلاشی برای سقط کردن آن به شکل ظاهری شیک خود انجام دهید، آزمایش را خراب خواهید کرد: برای مثال، تصور شما از یک مرد خوب یا یک زن زن
[ترجمه ترگمان]اگر کوچک ترین تلاشی برای لغو کردن آن به ذهن خود اختصاص بدهید، آزمایش را از دست خواهید داد: مثلا، تصور شما درباره یک مرد خوب یا یک زن زنانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No such Variation shall vitiate or invalidate this Contract.
[ترجمه گوگل]هیچ گونه تغییری این قرارداد را بی اعتبار یا بی اعتبار نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]چنین Variation نباید این قرارداد را تایید یا تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A single word may vitiate a contract.
[ترجمه گوگل]یک کلمه ممکن است یک قرارداد را مخدوش کند
[ترجمه ترگمان]یک کلمه ممکن است یک قرارداد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاسد کردن (فعل)
ruin, addle, corrupt, rot, spoil, bastardize, canker, debauch, deprave, taint, vitiate, erode

خراب کردن (فعل)
ruin, destroy, undo, corrupt, spoil, debauch, deteriorate, wreck, pull down, batter, take down, botch, disfigure, muck, vitiate, impair, demolish, devastate, dilapidate, muddle, ruinate, wrack, immoralize, unmake

تباه کردن (فعل)
destroy, corrupt, deprave, gangrene, vitiate

تباه شدن (فعل)
decay, vitiate

معیوب ساختن (فعل)
defect, vitiate

بلا اثر کردن (فعل)
negate, vitiate

ناپاک ساختن (فعل)
vitiate

تخصصی

[حقوق] سبب بطلان شدن، بی اعتبار ساختن، ضایع کردن

انگلیسی به انگلیسی

• weaken; corrupt
if someone or something vitiates a thing or a situation, they spoil or weaken it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vitiate
✅️ اسم ( noun ) : vitiation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
ناپاک ساختن. . . معیوب کردن. . ناپاک کردن
باطل کننده

بپرس