این تعریف از زیبایی را در نظر بگیرید: زیبایی کیفیتی نیست که در خود اشیاء باشد ، وجود آن فقط در ذهنی است که آن اشیاء را مورد مراقبه قرار میدهد ، و هر ذهنی زیبایی دیگری ادراک میکند ، با این تعریف چیزی برای داوری که کدام زیباتر است زائل میشود ، اینطور نیست ؟ نظر شما چیست ؟ آیا زیبایی ذهنی و وهم است ؟
آیا آنچه که ما نامش را عینیت و یا حقیقت یا ضرورت میگذاریم معنای مطلق دارد ؟ کسی میتواند با فیزیک ریاضی ثابت کند که معنای مطلق دارد ؟ حال آنکه بسیار ساده به نظر کاملا نسبی است ، سیستمی که ...
وقتی هستی بطور درک ناپذیری پیچیده است و آگاهی طبیعی ما با محدودیت هایش این وضع را وخیم تر میکند ، چگونه میتوان تاب آورد و خرد نشد ؟
جسم و جان و ذهن و عقل و حواس انسانی چگونه در این هیکل انسان جا و مکان دارند ؟ چگونه ارتباطی دارند ؟
آیا اندیشه بر اراده استوار است یا برعکس اراده بر اندیشه؟
حوزه امکانات بشری با حوزه اختیارات بشری چه تفاوتی دارد و کدام وسیع تر است از دیگری ست ؟
در هر جامعه گاهی شخص " عجیب الخلقه " یا " نامتعارف " از جمع طرد میشه ودر غار زندگیش ادامه میکنه. ژاپانیها اجساد مرددگان را میسوازانند. بس نظر دیرین شناسی؛ اصل انسان ژاپانی همون فردی عجیب الخلقه طرد شده ! چون اسکیلیت واثارش در غار کشف میشه ومابقی اجساد وجود ندارد. آزمایش غلط؛ نتیجه غلط برمیگیره! مغالطه داروینیسم همینه؟
ابعاد متمایز هویت انسان چیا هستن ؟میشه با مثال بگید