طبیعت و علم طبیعی
مفهوم طبیعی شامل چه اشیاء ای است ؟ چه چیزی را میتوان طبیعی نامید و چه چیزی غیر طبیعی ؟ مثلا علوم طبیعی شامل چه علمی است ؟
٢ پاسخ
اول از همه باید توجه داشت که واژگان طبیعی و غیرطبیعی، مفاهیمی هستند که توسط انسان برای طبقه بندی هستی به منظور درک و فهم و ارتباط و توجیه آن اختراع شده است و در این میان دایره واژگان جامع و کامل بسته به زبان و زمینه متن و موضوع ممکن است متفاوت بوده و در برخی زمینهها هم مرز تفکیک این واژگان ممکن است مبهم و پیچیده باشد. مثلاً واژگان انگلیسی زیر را که در ارتباط با این مفاهیم تخصصیتر و تفکیکشدهتر هستند را در نظر بگیرید که اشاره به مفهوم مورد نظر در این رابطه در آن زبان را راحتتر میکند:
· Natural طبیعی
· Normal عادی/مطلوب
· Abnormal غیرعادی/غیرمطلوب
· Artificial/Man-made مصنوعی
· Unnatural غیرطبیعی با بار اخلاقی
· Innate/Inherent ذاتی
· Supernatural ماوراءالطبیعی
با این تفاسیر، هر چیزی که وجود و عملکرد آن منشاء مستقل از انسان داشته و ناشی از قوانین ذاتی جهان باشد، مانند کوه، باران، فتوسنتز و گرانش، «طبیعی»؛ و هر چیزی که حاصل قصد، طراحی یا دخالت انسان باشد، مانند وسیله یا ابزار، پول، قوانین، پلاستیک، «غیرطبیعی» تعریف یا طبقهبندی میشود. در این طبقهبندی مناطق مشترک یا مبهم یا خاکستری نیز وجود دارند که بسیاری از آن پدیدهها ترکیبی هستند. مانند باغها یا خانههای طراحی شده یا محصولات اصلاح شده سنتی. که ممکن است طبیعی در نظر گرفته شوند مثل خانههای ساخت انسان در مقابل لانه موریانه یا زنبور عسل. یا دامداری یا اصلاح نژاد کردن برخی حیوانات یا محصولات توسط انسان در مقابل دامداری شتهها و تغذیه و مواظبت و همزیستی با آنها توسط مورچهها بخاطر حصول عسل یا «شهد شته». که اتلاق طبیعی یا غیرطبیعی بودن آنها در میان انسانها محل مناقشه است. ولی از دیدگاه فلسفی، انسان جزئی از طبیعت است، بنابراین همه مصنوعاتش میتوانند طبیعی تلقی شوند، حتی هوش مصنوعی! اما در عمل، این تفکیک برای تحلیل امور و مسائل، مفید هستند.
با این توصیفات، با پیچیدگیهایی نیز مواجه هستیم مثل «تومور» که از سلولهای طبیعی تشکیل شده اما «غیر طبیعی» محسوب میشود. چون الگوی نرمال رشد را نقض کرده، فاقد عملکرد طبیعی بوده،، برای سیستم ارگانیسم بدن مضر است و نشاندهنده تفاوت بین «طبیعی و نرمال» بودن است.
و اما علوم طبیعی هم شامل علوم مطالعه کننده پدیدههای طبیعی محض مثل فیزیک، شیمی، زیستشناسی، زمینشناسی، ستاره شناسی و ... میشود.
در آخر اینکه مرز بین طبیعی و غیرطبیعی کاملآ مطلق نیست و به سطح تحلیل بستگی دارد.
جناب الهیاری، با توجه به عدم کفایت ظرفیت کاراکتر در پاسخ دیدگاه شما مجبور هستم علاوه بر ارایه دیدگاه شما در اینجا، پاسخ خودم را نیز ذیل آن حضورتان بیان کنم.
دیدگاه شما:
هر چیزی که در دایره نور طبیعی واقع باشد ، هر چیزی که دریافت و تصدیق آن به چیز دیگری جز نیروهای طبیعی دانش نیاز نداشته باشد متعلق به طبیعت است و بدین ترتیب قلمرو فیض الهی که به واسطه قدرت وحی در دسترس ما قرار میگیرد غیر طبیعی ست ,
دیدگاه شما سوای اینکه جامع نیست، دو مغالطه در خود دارد که به زبان ساده توضیح میدهم:
در این دیدگاه عنوان میشود هر چیزی که با عقل و حواس معمولی قابل فهم باشد «طبیعی» و هر چیزی که فقط از راه وحی و لطف خدا برسد «غیرطبیعی» است. اما این حرف دو مشکل دارد. اول اینکه تعریف دَوَرانی است یعنی به خودش برمیگردد و توضیح نمیدهد «عقل و حواس معمولی» دقیقاً یعنی چه؛ مثل اینست که بگوییم «غذا یعنی چیزی که با دهان خورده میشود» و بعد بگوییم «دهان همان جایی است که غذا میرود» در حقیقت هیچ اطلاعاتی در مورد دهان یا غذا ندادیم و این گذارهها به هم وابستهاند!
دوم اینکه به زور دو دسته درست میکند: یکی فقط طبیعت، دیگری فقط خدا؛ در حالیکه حتی وحی و تجربه وحی که بر طبق این تعریف غیرطبیعی در نظر گرفته شده هم در مغز و ذهن انسان اتفاق میافتد و وحی برای درک به مغز وابسته است، که مغز هم بخشی از طبیعت است. پس نمیتوان بر طبق تعریف شما گفت وحی کاملآ بیرون از طبیعت است. خلاصه، این حرف با یک تعریف ناقص و تقسیمبندی اشتباه، نتیجه دلخواهش را از قبل در خودش جا داده و نمیتواند درست باشد.
ممنونم ، ولی تعریف خودتان از طبیعی و غیر طبیعی را نفرمودید
هر چیزی که در دایره نور طبیعی واقع باشد ، هر چیزی که دریافت و تصدیق آن به چیز دیگری جز نیروهای طبیعی دانش نیاز نداشته باشد متعلق به طبیعت است و بدین ترتیب قلمرو فیض الهی که به واسطه قدرت وحی در دسترس ما قرار میگیرد غیر طبیعی ست ,