پرسش خود را بپرسید

سوال تاریخی "نادر شاه افشار"

تاریخ
٣ هفته پیش
بازدید
٣٣

نادر شاه افشار چگونه توانست امپراتوری صفویان را پس از سقوط به قدرت برگرداند و چه اقداماتی برای تثبیت حکومت خود انجام داد؟
 

٢,٩١٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٤
برنزی
١٣٨

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

در تابستان ۱۱۴۸ ه‍.ق/۱۷۳۵ م، نادر به سراسرِ ایران رقم فرستاد و از حاکمان، رئیسان، قاضیان، عالمان، اشراف و اعیانِ ولایات خواست تا پس از اتمامِ کارِ بازگردانیِ ایروان به قلمرو ایران، برای سفر و شرکت در مجمعی در تبریز یا قزوین آماده شوند. اندکی بعد در پیام‌هایی، افراد را دقیقاً مشخص، و محلِ مجمع را دشتِ مُغان تعیین کرد.[۱۷۰] در شعبان ۱۱۴۸ ه‍.ق/ژانویهٔ ۱۷۳۶ م، او فرماندهانِ ارتش، حاکمان، اشراف، علما و رهبرانِ عشایری را از سراسرِ قلمرو صفویه در محوطهٔ وسیعی از دشت مغان گردآورد. بزرگان مطلع شدند که نادر پس از آزادسازیِ ایران آرزو دارد که در خراسان بازنشسته شود و آنان آزاد بودند که یک صفوی را برای حکومت بر آنان انتخاب کنند. البته همه اعتراض کردند که فقط نادر باید شاه‌شان باشد. نادر در پاسخ اعلام کرد که سه شرط دارد و از دعوت‌شدگان خواسته شد تا پس از مرگِ نادر، جانشینانش به‌رسمیت شناخته و اطاعت شوند و به آنان خیانت نشود. در ۲۱ شوال ۱۱۴۸ ه‍.ق/۵ مارس ۱۷۳۶، عالی‌ترین اعضای دعوت‌شدگان در حضورِ نادر جمع شدند و از او خواستند تا پادشاهی را بپذیرد. نادر مجدداً ابتدا از پذیرش خودداری کرد اما سرانجام پذیرفت. وی اعلام کرد که به‌محضِ رسیدن به پادشاهی، بعضی از اعمالِ دینی را که توسط شاه اسماعیل یکم (حک. ۱۵۲۴–۱۵۰۱ م) پایه‌گذاری شده بودند و ایران را به بی‌نظمی فرو می‌بردند، متروک می‌کند، مانند سَبِّ و رَفْض (انکار حق آنها برای اداره جامعه مسلمانان) سه خلیفهٔ اول، ابوبکر، عمر و عثمان. نادر تصریح کرد که شیعه دوازده‌امامی به‌افتخارِ امام ششم، جعفر صادق به‌عنوان «مذهب جعفری» شناخته می‌شود که به‌عنوانِ مرجعِ اصلیِ آن دانسته می‌شود. نادر خواست که با این مذهب دقیقاً مانند چهار مذهبِ اهل سنت که به‌طورِ سنتی به رسمیت شناخته شده‌اند، رفتار شود.

درست پیش از مراسمِ تاجگذاریِ رسمی‌اش، نادر ۵ شرط برای صلح با امپراتوریِ عثمانی مشخص کرد؛ بیشترین چیزی که او در طی ده سالِ آینده به جستجویش ادامه داد. آن‌ها عبارت بودند از:

  1. به‌رسمیت شناختنِ مذهبِ جعفری به‌عنوان پنجمین مذهبِ رسمیِ اسلامِ سنی؛
  2. تعیینِ مکانِ رسمیِ (رُکْن) برای یک امامِ جعفری در صحنِ کعبه مشابهِ مذاهبِ اهل سنت؛
  3. انتصابِ یک رهبرِ زیارتیِ ایرانی (امیرُالْحاجِّ) به‌طور مساوی با رهبران سوریه و مصر در زیارتِ سالانهٔ حَجّ؛
  4. تبادلِ سفیرانِ دائم بین نادر و سلطان عثمانی؛
  5. تبادلِ اسیرانِ جنگی و ممنوعیتِ فروش یا خریدشان.

موافقت‌نامه‌ای دربردارندهٔ شروط نادر تنظیم شد و سه روز زمان برد تا همهٔ نمایندگان آن را امضا و مهر کنند. نادرشاه رسماً در ۲۴ شوال ۱۱۴۸ ه‍.ق/۸ مارس ۱۷۳۶ م بر تخت سلطنت نشست. نادرشاه تلاش کرد تا مشروعیتِ دینی و سیاسی را در ایران در سطوحِ سمبولیک و حقیقی تعریف کند. یکی از نخستین کارهایش به‌عنوان شاه، مرسوم کردنِ یک کلاهِ چهار قلّه — به‌طور ضمنی ارج نهادن به چهار خلیفهٔ سنی «خلفای راشدین» — بود، که به‌عنوان «کلاهِ نادری» معروف شد و جایگزینِ کلاه‌عمامهٔ قزلباش شد که با دوازده تَرک — برگرفته از دوازده امامِ شیعه — ساخته می‌شد. به‌زودی پس از تاج‌گذاری، سفیری به سلطان عثمانی، محمود یکم (حک. ۱۷۵۴–۱۷۳۰ م) همراه با نامه‌هایی فرستاد که در آن، او منظورش از «مذهبِ جعفری» را توضیح می‌داد و ریشه‌های ترکمنِ خود و عثمانی‌ها را به‌عنوان پایه‌ای برای توسعهٔ روابطِ نزدیک یاد می‌کرد. در پایان مذاکراتِ ۱۱۴۸ ه‍.ق/۱۷۳۶ م، هر دو طرف سندی را تصویب کردند که تنها به مسائلِ کاروانِ زیارتیِ حج، سفیران و زندانیان به‌خاطر عدم توافق دربارهٔ موضوعِ مذهب جعفری اشاره شده بود. اگرچه در آن زمان هیچ معاهدهٔ صلحِ واقعی به امضا نرسید، پذیرشِ متقابلِ این موادِ دیگر، مبنای آتش‌بسی کاری شد که چندین سال به طول انجامید. نادرشاه که از راهِ قزوین به پیش‌روی‌اش در جنوب می‌پرداخت، شورشی طرفدارِ صفویه در میان بختیاری‌ها را فرونشاند و زمستان را در اصفهان گذراند. تهماسب دوم و پسرانش در سبزوار زندانی شدند.

پس از دستیابی به پادشاهی، وظیفهٔ اصلیِ نظامیِ نادرشاه، شکستِ نهاییِ نیروهای باقیماندهٔ افغان بود که حکومتِ صفوی را به پایان رسانده بودند. او برای آنکه نشان دهد که قندهار، تنها یک پایگاه برای حمله‌ای بزرگ‌تر است، محمدخان ترکمن را در ۱۱ محرم ۱۱۵۰ ه‍.ق/۱۱ مهٔ ۱۷۳۷ م به دربارِ امپراتوری مغول در هند فرستاد تا هشدار دهد که هندیان در مسئولیتِ جلوگیری از فرارِ افغان‌های پناهنده از ایران کوتاهی کردند و شکست خوردند. در ۱۸ شعبان ۱۱۴۹ ه‍.ق/۲۲ دسامبر ۱۷۳۶ م، نادرشاه به کرمان رسید و پس از نُه روز تاراجِ شهر به حرکتش ادامه داد و در ۱۸ شوال ۱۱۴۹ ه‍.ق/۱۹ فوریهٔ ۱۷۳۷ م با عبور از بم به قلعهٔ گِرِشک رسید. با فروریختن دیوارهای قلعه توسط توپخانهٔ سپاه، پادگانِ افغان تسلیم شد. تصمیم نادرشاه ابتدا محاصرهٔ قندهار به‌روش محاصرهٔ بغداد بود. در ۸ ذیحجهٔ ۱۱۴۹ ه‍.ق/۹ آوریل ۱۷۳۷ م، سربازانْ شهری تازه در جنوب شرقیِ قندهار ساختند که نادرآبادنامیده شد. کلاتِ غل‌زایی در تابستانِ همان سال سقوط کرد و یکی از پسرانِ حسین سلطان و نیز محمد سیدال خان تسلیم شدند. رفتارِ نادرشاه با پسرِ حسین سلطان مهربانانه بود، اما محمد سیدال خان را کور کرد. محاصره به درازا کشید. به نادرشاه خبر دادند پیرمحمدخان قصدِ شورش دارد. نادرشاه نیز دو تن را فرستاد تا پیرمحمدخان را اعدام کنند. پس از مدتی کوتاه، سربازانِ پیرمحمد با فرماندهیِ تازه به سپاه نادرشاه پیوستند. در زمستان نادرشاه به والیانِ سراسر ایران پیامی مبنی بر به‌خدمت گرفتنِ ۱۸۰۰۰ نوجوان و جوان میان سنین ۱۳ تا ۲۵ سال فرستاد تا آموزشِ نظامی ببینند و سپس از راه مشهد و هرات به سپاه در قندهار بپیوندند. پیش از رسیدن این گروه، نادرشاه برنامهٔ حملهٔ خویش را تغییر داد و به استحکاماتِ دفاعیِ قندهار حمله کرد. نوروز دوباره از راه رسید. مجدداً حمله به استحکامات از سر گرفته شد.

در ۳ ذیحجهٔ ۱۱۵۰ ه‍.ق/۲۴ مارس ۱۷۳۸ م حمله آغاز شد و سرانجام قندهار پس از یک سال محاصره، تسلیم شد و سقوط کرد و ارگِ غل‌زایی تخریب شد. حسین سلطان تسلیم شد و نادرشاه او را به‌همراهِ خانواده‌اش به‌اسارت به مازندران فرستاد. قلعهٔ قندهار نابود شد و نادرشاه ساکنانِ قندهار و ابدالیِ افغان را به نادرآباد منتقل کرد. قندهار آخرین سنگرِ غل‌زایی به‌رهبریِ حسین سلطان — برادرِ محمود اشرف، اولین غل‌زایی حاکم بر ایران — بود. با سقوطِ آن، تسخیرِ سرزمین‌های ازدست‌رفته از زمانِ سلطنتِ شاه سلطان حسین به پایان رسید. این موفقیت به منزلهٔ اتمامِ مبارزاتِ بازپس‌گیرانه و اساساً محافظه‌کارانهٔ نادرشاه برای احیای وسعتِ سرزمینِ امپراتوری صفوی است. تعداد زیادی از سربازان غل‌زایی را به گاردِ نادرشاه وارد کردند. با این نبرد، نادرشاه انتقامِ سقوطِ اصفهان را از افغان‌های غل‌زایی ستاند و آخرین سرزمینِ جداشده از ایران به آن بازگشت.

اکنون کارِ نادرشاه وارد مرحلهٔ جدیدی شد: حمله به سرزمین‌های خارجی برای رؤیای امپراتوریِ جهانی که می‌تواند به قلمرو چنگیز خان و تیمور شباهت داشته باشد.

* باز نشر از سایت ویکی‌پدیا: 👇

https://fa.wikipedia.org/wiki/نادرشاه

٣٣,٨١٣
طلایی
٤٣
نقره‌ای
٧٩٥
برنزی
٢٣٠
تاریخ
٣ هفته پیش

پاسخ شما