اصطلاح امپراتوری مغول جدید رو شنیدید
١ پاسخ
البته اگر به روابط خارجی بین ایران و روسیه که به زمان صفویه بر می گردد نگاه عاقلانه ای داشته باشیم خواهیم دید که روسیه دوست قابل اعتمادی نیست.همیشه در بزنگاه های تاریخی پشت ما را خالی کرده است. روابط بین ایران و چین بدلیل عدم همجواری خیلی دیرپا نیست ولی در دوره اخیر بخصوص پس از انقلاب و آغاز نگاه به شرق (و فراموشی نسبی شعار نه شرقی نه غربی ...)چین تحت حکومت بلا منازع شی جنگ پنگ ، نیز ثابت کرد که چندان شریک قابل اعتمادی نیست. در واقع تا زمانی که ما در قد و قامت چین و روسیه نباشیم دوستی ما بی معنی است. حتما دیده یا شنیده اید که برخی برای دعوا بدنبال یار هستند و از هر کسی استفاده می کنند و من و شمایی برای اینکه سری در سرها در بیاوریم شریک دعوا می شویم!و هنگامی که دعوا تمام شد خدمات مان براحتی فراموش می شود.
سریال "هزاردستان"را که بیاد دارید. محمد مطیعی در نقش "غلام عمه"جوانک دهاتی بود که گاری میوخه داشت و در جریان نزاع های داخلی جذب شعبان بی مخ شد.در فقره قتل شعبان بی مخ ، تمامی نوچه ها از خونخواهی شانه خالی کردند و علام عمه داوطلب خونخواهی شد. مفتش شش انگشتی را کشت و خود اعدام شد!یعنی بازیچه دست قدرتمندان. در مورد اتحاد بین ایران و چین و روسیه باید حواسمان باشد که "غلام عمه نشویم!"محتمل ترین سناریو آن است که این اتحاد به جای تبدیل شدن به یک شراکت واقعی به عنوان سازوکاری عمل کند که در خدمت منافع چین باشد. چین تا زمانی که بتواند دستاوردهای فرصت طلبانه به دست آورد از آن استفاده خواهد کرد. چین از ارائه وزن به مسیرهای تجاری جایگزین یا سیستم های پرداخت خودداری خواهد کرد و نمی خواهد تجارت خود با غرب را به خطر بیاندازد. با این وجود، اگر آمریکا احتمالا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ تلاش کند چین را از بازارهای غربی خارج کند ممکن است این وضعیت تغییر کند.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و ابراهیم رئیسی، همتای ایرانی اش چندین ویژگی مشترک دارند. هر دو متعلق به گروه کوچکی از رهبران هستند که شخصا هدف تحریمهای آمریکا قرار گرفتهاند. با وجود اینکه هیچ یک از آن دو زیاد سفر نمیکنند هر دو در سالیان اخیر به چین سفر کرده اند. به نظر میرسد هر دوی آنان به یکدیگر علاقه دارند.
در ماه دسامبر(آذر) آن دو در کرملین برای گفتگو در مورد جنگ غزه با یکدیگر ملاقات داشتند. در تاریخ ۱۸ مارس(۲۸ اسفند) رئیسی به سرعت به پوتین به خاطر پیروزی قاطعانهاش در انتخابات تبریک گفت.به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست، در بخش عمدهای از تاریخ، روسیه، ایران و چین کمتر دلسوزیای در قبال یکدیگر داشتند و در محوزههای نفوذ یکدیگر مداخله کرده و برای کنترل مسیرهای تجاری آسیا با یکدیگر در حال رقابت و کارشکنی بودند. با این وجود، اخیرا اقدامات آمریکا پویایی را تغییر داده است.
در سال ۲۰۲۰ میلادی دو سال پس از خروج آمریکا از برجام، تحریمها علیه ایران دوباره اعمال شد. در ژانویه(دی) سال جاری به دلیل حمایت ایران از حماس و انصارالله محدودیتهای دیگری اعلام شد. روسیه در سال ۲۰۲۲ پس از حمله به اوکراین تحت تحریمهای غرب قرار گرفت و اخیرا این تحریمها شدید شد.در همین حال، چین با محدودیتهایی مواجه است که در صورت انتخاب "دونالد ترامپ" به عنوان رئیس جمهور میتواند بسیار سختتر شود. این سه نفر که توسط یک دشمن مشترک متحد شده اند اکنون متعهد میشوند که یک سیاست خارجی مشترک را پیش ببرند: حمایت از دنیای چند قطبی که دیگر تحت سلطه آمریکا نیست.
هرسه آنان پیوندهای اقتصادی قویتر را مبنای اتحاد تازهشان قلمداد میکنند. چین وعده مشارکت "بدون محدودیت" با روسیه را داده و در سال ۲۰۲۱ یک میلادی "قرارداد استراتژیک" ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار با ایران امضا کرده است. هر سه کشور به باشگاههای چندجانبه یکسانی مانند بریکس میپیوندند.
تجارت دوجانبه بین آنها در حال رشد است. طرحهایی برای بلوکهای بدون تعرفه، سیستمهای پرداخت جدید و مسیرهای تجاری که مکانهای تحت کنترل غرب را دور میزنند طراحی شده اند. برای آمریکا و متحدان اش این موضوع یک کابوس است. یک محور پر رونق ضد غربی میتواند به دشمنان امریکا و متحدان اش کمک کند تا از تحریمها طفره بروند، در جنگها پیروز شوند و دیگر بازیگران بدخواه را به خدمت بگیرند. این اتحاد در پنج تا ده سال آینده چگونه خواهد بود؟
با کسب و کار پررونق شروع کنیم. چین از دیرباز مشتری دولتهای نفتی از جمله ایران و روسیه بوده است. با این وجود، آن دو کشور هم چنین مقدار زیادی نفت به اروپا میفروختند که نزدیک به میادین روسیه بود و از خلیج فارس به راحتی میتوان به آن دسترسی پیدا کرد.
از زمانی که اروپا شروع به بی اعتنایی به منابع انرژی ایران و روسیه کرد چین بشکههای نفت آن دو کشور را با قیمت مقرون به صرفه خریداری کرده است. دادههای تخمین زده شده کپلر نشان میدهند که ورودی از بنادر غربی روسیه به ۵۰۰,۰۰۰ بشکه در روز رسیده که در مقایسه با قبل از جنگ کمتر از ۱۰۰,۰۰۰ بشکه بوده است.
در دسامبر(آذر) این واردات نفت خام روسیه را به ۲.۲ میلیون بشکه در روز یا ۱۹ درصد کل واردات خود رساند که نسبت به دو سال پیش که ۱.۵ میلیون بشکه در روز بود، افزایش داشت. در نیمه دوم سال گذشته صادرات نفت ایران به چین به طور میانگین یک میلیون بشکه در روز بود که نسبت به مدت مشابه در سال ۲۰۲۱، ۱۵۰ درصد افزایش داشت.
علیرغم آن که تحریمهای غرب به هر کشوری خارج از گروه جی - ۷ اجازه میدهد نفت روسیه را وارد کند صنعت انرژی ایران مشمول تحریمهای به اصطلاح ثانویه است که کشورهای ثالث را برای واردات محدود میکند. با این وجود، دولت بایدن از سال ۲۰۲۲ میلادی اجرای آن را کاهش داده است. در نتیجه، واردات نفت از سوی چین افزایش یافته است. هم چنین، چین گاز ارزانی نیز از روسیه دریافت میکند. واردات از طریق خط لوله قدرت سیبری از زمان حمله پوتین به اوکراین افزایشی دو برابر داشته است.
روسیه و ایران چارهای جز فروش به چین ندارند. در مقابل، چین صرفا مشمول محدودیتهایی بر واردات فناوری غربی است، اما آن کشور با ممنوعیت مالی یا تحریم تجاری مواجه نیست. بنابراین، چین میتواند نفت را از کشورهای دیگر خریداری کند و این کار را انجام میدهد امری که به چین دست برتر در مذاکرات میبخشد.
چین عرضههای روسیه و ایران را با تخفیف ۱۵ تا ۳۰ دلاری در قیمت جهانی نفت دریافت میکند و سپس هیدروکربنهای ارزان قیمت را به محصولات با ارزش بالاتر تبدیل میکند. ظرفیت تولید صنعت پتروشیمی آن کشور در دو سال گذشته بیش از مجموع همه کشورهای دیگر از سال ۲۰۱۹ افزایش یافته است. چین هم چنین حجم عظیمی از محصولات نفتی پالایش شده را تولید میکند.
صادرات چین به روسیه افزایش یافته است. از آنجایی که محدودیتهای ناشی از پاندمی کووید-۱۹ اقتصاد چین را خفه کرد این کشور به دنبال جبران آن با افزایش صادرات تولیدی بود. چین به جای کفش و تی شرت سعی کرد اجناس با ارزشی مانند ماشین آلات و وسایل مکانیکی بفروشد و روسیه به عنوان بازار آزمایشیاش عمل کرد.
سال گذشته بزرگترین واردکننده خودروهای چینی اروپا نبود بلکه روسیه خریدار بزرگ خودروهای چینی بود که سه برابر بیش از از زمان پیش از جنگ اوکراین خودروهای بنزین سوز خریداری کرد.
شرکتهای ایرانی دائما با کمبود مواد خام مواجه هستند مقولهای که هم کالاهای پیچیدهتر مانند تراشههای رایانهای و هم کالاهای اساسیتر مانند قطعات پلاستیکی را شامل میشود. این امر صنعت تولید ایران را که به اندازه بخش نفت آن است با مشکل مواجه میسازد. چین فقط ۳۰۰ تا ۵۰۰ خودرو در ماه به ایران صادر میکند، در حالی که این رقم به عراق همسایه در میزان ۳۰۰۰ یا تعدادی بیشتر قطعه صادراتی است.
بسیاری از صادرکنندگان کالاهای تولیدی چین که فروش زیادی به غرب دارند چندان شجاع نیستند که خطر اقدام تلافی جویانه امریکا را به جان بخرند و بخواهند با ایران تجارت داشته باشند.
بر روی کاغذ تجارت بیشتر با روسیه میتواند به ایران کمک کند. دو کشور کالاهای مفیدی را به یکدیگر عرضه میکنند. ایران از سال ۲۰۲۲ میلادی پهپاد را به روسیه فروخته است. ایران هم چنین اوایل سال جاری ایران یک میلیون بشکه نفت خام را با تانکر به روسیه ارسال کرده است.
با این وجود، تحریمها روابط عمیقتر را پیچیدهتر میکند. اگرچه روسیه در سال ۲۰۲۳ انتشار آمارهای دقیق را متوقف کرد، اما دادههای ترافیک کشتی در دریای خزر از سال ۲۰۲۲ میلادی زمانی که رهبران دو کشور هدف بلندپروازانهای را برای تقویت تجارت دوجانبه تعیین کردند تنها افزایش اندکی را نشان میدهد.
تجارت محدود بین ایران و روسیه به این معنی است که آن دو کشور کانالهای بانکی و سیستمهای پرداخت مشترک ندارند. علیرغم فشار دولتی SPFS یا جایگزین روسیه برای سوئیفت سیستم پیام رسانی بین بانکی جهانی مورد استفاده قرار نمیگیرد و میر یا پاسخ روسیه به شبکههای کارت اعتباری آمریکایی به طور گسترده توسط بانکهای ایرانی مورد استفاده قرار نمیگیرند.
تلاشها برای دلارزدایی از تجارت منجر به ایجاد مبادله روبل - ریال در آگوست ۲۰۲۲ میلادی شد، اما حجم معاملات کماکان پایین هستند. برای مقاومت در برابر تحریمها در طولانی مدت ایران و روسیه به سرمایه گذاری نیاز دارند که ضعیفترین زمینه همکاری حال حاضر میان دو کشور محسوب میشود.
سهم سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در ایران از سال ۲۰۱۴ تاکنون ثابت بوده است حتی در شرایطی که آن کشور پول را به سایر اقتصادهای نوظهور سرازیر کرده بود. تقریبا ۳ میلیارد دلار برای اقتصادی در ابعاد اقتصاد ایران رقم ضعیفی محسوب میشود.
معاملات توافق شده میان ایران و چین در جریان آخرین سفر رئیسی به پکن که حداکثر میتواند ۱۰ میلیارد دلار ارزش داشته باشد در مقایسه با ۵۰ میلیارد دلاری که چین به عربستان سعودی رقیب بزرگ ایران در سال ۲۰۲۲ میلادی تعهد داده بود رقم بزرگی محسوب نمیشود.
اگرچه چین هم چنان در پروژههای روسیه مانند LNG قطب شمال یک تأسیسات مایع سازی گاز در شمال آن کشور مشارکت دارد نه داراییهای تخلیه شده توسط شرکتهای غربی را از آن خود ساخته و نه از سرمایه گذاریهای جدید حمایت میکند.
روسیه انتظار داشت که چین از خط لوله قدرت سیبری ۲ حمایت مالی بعمل آورد، زیرا پس از تکمیل ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز را منتقل میکند تقریبا به اندازه بزرگترین خط لوله روسیه که پیش به اروپا ارسال میکرد. بدون حمایت چین این پروژه اکنون در هالهای از ابهام قرار دارد.
با این وجود، آن ائتلاف از پیش به دستاورد قابل توجهی دست یافته است: نجات اعضای کوچکتر خود از فروپاشی در برابر تحریمهای غرب. با این وجود، آیا آن ائئلاف به ظرفیت بالقوه کامل خود رسیده است؟ پاسخ به این پرسش به توانایی اعضا در غلبه بر موانع بیرونی و داخلی بستگی دارد. هدف انجمنهای مختلف ترویج همکاری و سرمایه گذاری فرامرزی است.
ایران به نهمین عضو سازمان همکاری شانگهای یک ائتلاف تحت رهبری چین که شامل روسیه نیز میشود تبدیل شد. ایران همچنین یک توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه امضا کرد که بخش عمده آسیای مرکزی را پوشش میدهد. ایران در ژانویه (دی) به بریکس یک گروه بازارهای نوظهور که شامل چین و روسیه محسوب میشود پیوست.
این اقدامات به سه کشور فرصت بیش تری برای گفتگو میدهد. در نشستهای اخیر وزرای ایران و روسیه مذاکرات برای گسترش کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال – جنوب (INSTC) را احیا کردند مسیری به طول ۷۲۰۰ کیلومتر که روسیه را از طریق ایران به اقیانوس هند متصل میکند.
در حال حاضرغلات روسیه باید از طریق بسفر تحت کنترل ناتو به خاورمیانه انتقال مییابد. با این وجود، توافق برای گسترش کریدور بین المللی شمال – جنوب که شامل ترکیبی از جادهها، راه آهن و بنادر است میتواند ایران را به یک خروجی صادراتی برای روسیه تبدیل کند.
بوروکراسی دو کشور ایران و روسیه تجربه نسبتا کمی از همکاری با یکدیگر دارند و میزان سرمایه گذاری مورد نیاز دلهره آور است: بانک توسعه اوراسیا تحت حمایت روسیه تخمین میزند که مجموع این سرمایه گذاری در ایران و روسیه ۲۶ میلیارد دلار است. جمع آوری چنین بودجهای در دو کشوری که به سرمایه پسند بودن شهرت ندارند در بهترین زمان سخت خواهد بود چه رسد به شرایطی که هر دو کشور تحت تحریم قرار دارند.
مشکل جدیتر آن است که اقتصاد ایران و روسیه بیش از حد شبیه به شرکای تجاری طبیعی هستند. از ۱۵ دسته کالایی که هر کدام صادر میکنند ۹ دسته مشترک هستند. ده مورد از ۱۵ واردات بزرگ آنها نیز یکسان است. تنها دو مورد از ۱۵ کالای مورد تقاضا روسیه در میان صادرات برتر ایران به حساب میآیند.
در جاهایی که ایران شکافهای تقاضا را دارد که روسیه میتواند پر کند مانند خودرو، الکترونیک و ماشین آلات ظرفیت تولید روسیه محدود است. با کاهش سود حاصل از تجارت به دلیل تحریمهای مختلف روابط بین دو کشور در عوض به ویژه در مورد صادرات انرژی یک رابطه رقابتی خواهد بود. از زمانی که غرب نفت روسیه را تحریم کرد آن کشور با ایران برای به دست آوردن سهم بیشتری از واردات چین رقابت میکرد و در نتیجه جنگ قیمتی به وجود آمد.
این نبردی است که ایران در آن در حال متحمل شدن شکست است. روسیه تولید کننده بزرگتری نفت است و انرژی آن مشمول تحریمهای ثانویه نیست. مقداری از نفت خام آن نیز میتواند به چین ارسال شود که گزینه ارزان تری است. داشتن دست بالا باعث میشود روسیه علاقهای به ارائه کمک به متحدان خود نداشته باشد.
در اوایل جنگ، حامیان اوکراین میترسیدند که روسیه و ایران برای دور زدن تحریمها متحد شوند. در عوض، روسیه ناوگان نفتکشهای سایه خود را توسعه داد و به ایرانیها دسترسی نداشت. ایران به دنبال منابع مالی و فناوری روسیه برای بهره برداری از ذخایر عظیم گاز خود بوده است، اما روسیه تاکنون کمک چندانی نکرده است.
به نظر میرسد که غرب اشتهای چندانی برای تحریمهای ثانویه عمده ندارد. با این وجود، اقدامات موجود هم چنان باعث ایجاد مشکل خواهد شد. امریکا در ماه دسامبر(آذر) مجازاتهایی را برای هر کسی که با شرکتهای روسی در صنایع از جمله ساخت و ساز تولید و فناوری سروکار دارد اعلام کرد. این اقدامات مشابه مواردی است که امریکا در سال ۲۰۱۱ میلادی علیه ایران اعمال کرد، اما بعدا در سال ۲۰۱۵ میلادی پس از امضای توافق هستهای به حالت تعلیق درآمد.
قبل از تعلیق این اقدامات باعث کاهش شدید واردات ایران از چین شد. اگرچه این تحریمهای جدید بخش انرژی روسیه را هدف قرار نمیدهند، اما اگر بانکها با توقف تجارت با این غول انرژی از خود واکنش نشان دهند میتوانند مانع تجارت نفت روسیه با مشتریانی غیر از چین شوند.
آمریکا از ماه اکتبر تحریمهایی را علیه ۵۰ نفتکش اعمال کرده است که به گفته خود تحریمهای روسیه را نقض میکنند. حدود نیمی از آنان از آن زمان تاکنون نفت روسیه را بارگیری نکرده اند. تمام این موارد صادرات به چین را برای روسیه ضروریتر و دشوارتر میسازد.
همکاری ضد غربی نگران چگونه در طول سالها و دهههای آینده توسعه خواهد یافت؟ محتملترین سناریو آن است که به جای تبدیل شدن به یک شراکت واقعی به عنوان سازوکاری عمل کند که در خدمت منافع چین باشد.
چین تا زمانی که بتواند دستاوردهای فرصت طلبانه به دست آورد از آن استفاده خواهد کرد. چین از ارائه وزن به مسیرهای تجاری جایگزین یا سیستمهای پرداخت خودداری خواهد کرد و نمیخواهد تجارت خود با غرب را به خطر بیاندازد. با این وجود، اگر آمریکا احتمالا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ تلاش کند چین را از بازارهای غربی خارج کند ممکن است این وضعیت تغییر کند. البته یادمان نرود که "اندازه"نگهداریم وفرمانروای خردمندِ ایرانی، باید درک کند که روسیه و چین متحد ایران نیستند.
بندر ولادیوستوک [در گوشهی جنوبشرق روسیه] یگانه بندر روس در کنار دریای آزاد است. پهناورترین کشور جهان، تنها یک بندر واقعی دارد که آنهم توسط [کشورهای] کره و ژاپن محدود شده [است].
یک ستون ژئوپلتیکیِ سیاست خارجی روسیه، تلاش برای دستیابی به آبهای گرم بوده [است]. جنگ با ایرانِ قجر و ترکمنچای را اینگونه ببینید!
ستون دوم ژئوپلتیکی به تلاش برای مهارِ خطر از دلِ اروپا بازمیگردد. تقریباً هر قدرت نیرومند اروپایی به کشورِ [روسیه] حمله کرده: آلمان، فرانسه، سوئد و حتی لهستان-لیتوانی!
پس حضورِ قدرتی بزرگ در اروپا برای روسیه، خطری بزرگ دیده میشود: حساسیتِ مسکو نسبت به حضور ناتو در غرب را اینگونه ببینید!
اهمیت این دو ستون در هجوم به اوکراین کاملاً دیده میشود. از یکسو، مسکو خواهان جلوگیری از حضور ناتو در اوکراین است. از سوی دیگر، پوتین سودای حل نسبی گرهِ دریای سیاه از طریق گسترش دسترسی به دریای آزاد دارد. با پیروزی در جبههی جنگ، مقصد بعدی ارتش روسیه، اودسا (یک شهر بندری در کشور اوکراین در کناره دریای سیاه) و ترانسنیستریا (در شرق مولداوی) خواهد بود.
ایران اما عمود ریملند (سرزمینهای حاشیهای) آسیای غربی است که دسترسی مسکو به خلیجفارس و سوریه را آسان میکند. پس اهمیتی بنیادین در امنیت جناحِ جنوبی روسیه دارد. انقلاب [۵۷] و فروپاشی [پیمان] سنتو، روسیه را از فشاری ساختاری رها کرد، ولی مخالفت ایرانِ انقلابی در افغانستان، موی دماغ شد. نتیجه، تشدید حمایتِ [شوروی] از صدام بود!
با فروپاشی امپراتوری سوسیالیستی، روسیهی یلتسین به سردمداری آندری کوزیروف به سوی غرب چرخید. ولی با حمایت از ایروان در بحران قرهباغ، سیاستِ قفقازی ایران در حمایت اولیه از باکو را زیرفشار قرار داد. پوتین اما با احیای روسیه دلربایی کرد. طرحی برای ایران نیز داشت: تعمیق نفوذ در سیستم!
شکلگیری ایرانِ غربگرا، مهمترین تهدید برای مسکو خواهد بود. حتی ایرانِ هستهای هم برای روسیه خطر خواهد بود. ایرانِ اسلامگرای رادیکال خطر بعدی است. رویای پوتین اما برآمدن یک "ایرانِ نظامی" است. چرا که نظامیشدن ایران میتواند تنش با غرب را حفظ کرده و مانع ایجاد نگرانی از جناحِ جنوبی گردد.
مسکو با درگیری ایران در جنگ اوکراین، سطح تنش غرب و ایران را بالا نگهداشت؛ همانگونه که برجام را تضعیف کرده بود تا مانعِ غیرامنیتیشدن ایران شود.
سیاست روسیه در برابر رابطه غرب و ایران سیاست دو ستونیِ "نه جنگ، نه صلح" است:
غرب به ایران حمله نکند؛
رابطه ایران و غرب نیز نرمال نشود!
حمایت روسیه از ادعای نادرستِ امارات و ناتوانی ایران در پاسخ مؤثر، نمایانگر قالب رفتاری ایران است: استیصال.
ورای نوع رفتار با ایران (حتی با رای به شش قطعنامهی شورای امنیت و تشدید تحریمها علیه ایران)، مسکو مطمئن است که تهران از او دنبالهروی کرده یا مجبور است که این کار را کند.
همچنین، مسکو بر این باور است که نیاز تهران به همکاری با آن از سر اضطرار است و به محضِ برآمدن فرصتی تاریخی در رابطه با غرب، ایران، بیدرنگ، روسیه را دور میزند. از این رو، سیاست نگاه به شرقِ ایران ریشه در استیصال ایران و شرایط اضطرار دارد که هر دو نیز درهمتنیده با آمریکاستیزی است.
فرمانروای خردمندِ ایرانی، باید درک کند که روسیه و چین متحد ایران نیستند، همانگونه که پیش از این آمریکا اتحاد استراتژیکی با ایران نداشت. قدرتهای بزرگ در بزنگاههای تاریخی ایران را همواره تنها گذاشته و خواهند گذاشت. پس باید به یگانه متحد تاریخی تکیه کند: ملت شریف ولی مظلوم ایران.