قدرت نرم با كمك چه ابزارهایی اعمال می شود؟
قدرت نرم با كمك چه ابزارهایی اعمال می شود؟
٢ پاسخ
عموماً از توانمندی نظامی به مثابه منبع قدرت سخت در مقابل جذابیتهای فرهنگی بهمثابه منبع قدرت نرم یاد میکنند. این در حالی است که قابلیتهای اقتصادی گاه بهمثابه منبع قدرت سخت و گاه بهمثابه منبع قدرت نرم به کار گرفتهشده است.
از سوی دیگر چه توانمندی نظامی و چه اقتصادی هر دو ممکن است به نحوی به کار گرفته شوند که بهمثابه منبع قدرت نرم عمل کنند. برای مثال، استفاده یک دولت از ارتش خود برای جلوگیری از نقض فاحش حقوق بشر در یک کشور یا استفاده از منابع اقتصادی برای کمک به مردمان فقیر یا قحطیزده میتوانند بهصورت منابع قدرت نرم تلقی شوند اما استفاده از همین ابزارها برای اعمال فشار یا اجبار ناروا علیه دولتی دیگر نمودی از قدرت سخت بهحساب میآیند.
اصطلاح قدرت نرم برای اولین بار در چارچوب یک نظریه مستقل توسط جوزف نای در دهه آخر قرن بیستم در خصوص لزوم بازنگری در ماهیت و نتایج قدرت ایالاتمتحده مطرح شد. قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب مطلوب از طریق «جاذبه» نه از طریق اجبار یا تطمیع، قدرت نرم توانایی شکلدهی، اثرگذاری و تعیین باورها و امیال دیگران است بهنحویکه تضمینکننده اطاعت و فرمانبرداری آنان باشد. در نگاه نای قدرت نرم از قدرت سخت بهطور خاص قدرت اقتصادی و نظامی که به ترتیب مبتنی بر «مشوقها» یا هویجها و «تهدیدات» یا چماقها هستند متمایز میگردد.
بنابراین نای تقسیمبندی سهگانهای از قدرت را پیشنهاد میکند: نظامی، اقتصادی و نرم؛ قدرت نظامی و اقتصادی هر دو ماهیتی سخت دارند و قدرت نرم از این حیث با آنها متفاوت است که مبتنی بر توانایی شکلدهی به ترجیحات دیگران میباشد، آن توانایی که تولید جذابیت میکند و منجر به فرمانبرداری میگردد.
جوزف نای در کتاب پارادوکس قدرت آمریکایی در تشریح مفهوم قدرت نرم میگوید یک کشور ممکن است نتایج مطلوب خود را در عرصه سیاست جهانی صرفاً به این دلیل کسب نماید که دیگر کشورها میخواهند از وی پیروی کنند، زبان به تحسین ارزشهایش میگشایند، او را سرمشق خود قرار میدهند و سودای نیل به سطح رفاه و آزاداندیشی او را در سر میپرورانند. وی این شیوه اعمال قدرت غیرمستقیم را که از طریق جاذبه، دیگران را واداریم تا آنچه را بخواهند که ما میخواهیم قدرت نرم مینامد.
ازنظر نای منابع اولیه قدرت نرم هر کشور عبارتاند از:
فرهنگ: (بخشهایی که براى دیگران جذاب است)، ایدئولوژی یا ارزشهای سیاست: (زمانی که با افکار عمومی داخل و خارج منطبق باشد)، نهادهای بینالمللی (زمانی که بتواند هنجارهای مطلوب بینالمللی ایجاد نماید) و سیاست خارجی (زمانی که مشروع و اخلاقی تلقی شوند)
فرهنگ، مجموعهای از ارزشها و رویههایی است که به جامعه معنا میبخشد، زمانی که فرهنگ یک کشور، ارزشهای جهانشمول را دربر می گیرد و سیاستهای آن، ارزشها و منافعی را ارتقا میبخشد که دیگران نیز در آن سهیم هستند، به دلیل جاذبه آفرینی، احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای آن کشور فراهم میگردد. ارزشهای محدود و فرهنگهای جزئی، کمتر قادر به تولید قدرت نرم هستند، بنابراین فرهنگ عام و جهانی منبع مهمی از قدرت نرم است؛ اما همانگونه که جوزف نای نیز تأکید دارد، تأثیرگذاری فرهنگ بهمثابه قدرت نرم به بستر و زمینهای که این قدرت در آن اعمال میشود بستگی دارد.
از سوی دیگر اگر دولتی بتواند هنجارهای بینالمللی را هماهنگ و سازگار با جامعه خویش به وجود آورد، بهاحتمال کمتری مجبور به تغییر میشود. اگر دولتی بتواند از نهادهایی حمایت بکند که سبب میشوند، دولتهای دیگر برای محدود کردن جهتدهی فعالیتهای خود به شیوههایی که دولت برتر علاقهمنداست، به آنها ارجاع دهند، چشمپوشی از بهکارگیری مخارج گزاف قدرت سخت یا قهرآمیز ممکن میشود.
سیاست داخلی و خارجی دولت هم میتواند بر قدرت نرم تأثیر بگذارد، سیاستهای دولت اعم از داخلی و خارجی که ریاکارانه، متکبرانه بیتفاوت نسبت به دیگران و یا مبتنی بر رویکرد کوتهنظران نسبت به منافع جهانی باشند، منجر به تضعیف قدرت نرم یک کشور خواهند شد. درحالیکه تلاش برای ارتقا حقوق بشر و دموکراسی عامل مهمی در تقویت نفوذ خواهد بود، میتوان چنین استدلال کرد ارزشهایی که یک دولت در رفتار داخلی خود در نهادهای بینالمللی و سیاستهای خارجی موردحمایت قرار میدهد، اولویتهای دیگران راشدید متأثر میسازد.
* باز نشر از سایت: 👇
https://www.mehrnews.com/news/2563325/منابع-قدرت-نرم-و-الگوهای-رقیب-جمهوری-اسلامی-ایران
رسانه(اعم از کتاب فیلم سریال پادکست و هرچیزی که منتقل کننده فرهنگ و یک پشتوانه فکری باشه)