"Six Sigma" یک روش برای بهبود کیفیت است. به طور خلاصه توضیح دهید.
"Six Sigma"
یک روش برای بهبود کیفیت است. به طور خلاصه توضیح دهید.
١ پاسخ
شش سیگما مجموعهای از روشها و ابزارها برای بهبود فرآیند کسبوکار و مدیریت کیفیت است. این اصول به شما کمک میکند تا آنچه در سازمان انجام میدهید، اندازهگیری کنید، عیوب و علت بروز مشکلات را شناسایی کرده و در جهت افزایش دقت و بهبود فرآیندها تصمیمگیری کنید. با بهبود کارآیی و کاهش عیوب، کیفیت و شرایط تحویل محصول بهبود مییابد و تاثیر زیادی روی اشتیاق و اعتماد کارکنان خواهد داشت که روی بهبود عملکرد کلی شرکت و رضایت مشتریان تاثیرگذار است.
پنج اصل کلیدی شش سیگما1.تمرکز بر مشتری
بسیاری از کسبوکارها بر این باور هستند که مشتری پادشاه است و هدف اصلی هر کسبوکاری، تامین حداکثر نیازهای مشتریان است. برای این کار، یک کسبوکار باید شناخت کاملی از مشتریان و نیازهای آنها داشته باشد و درک درستی از عوامل فروش و وفاداری آنها بهدست بیاورد. رسیدن به این هدف مستلزم ایجاد استانداردهای کیفیت با توجه به تقاضای مشتریان است.
2.ارزیابی زنجیره ارزش و شناسایی مشکل
ابتدا باید مراحل یک فرآیند ترسیم شود تا بتوان بخشهای مشکلساز را شناسایی کرد و به جمعآوری داده در این زمینه پرداخت. در این اصل، کسبوکار باید اهداف مشخصی برای جمعآوری داده داشته باشد، یعنی تعریف درستی از داده موردنیاز را داشته باشد، علت جمعآوری داده را شناسایی کند و در عین حال دقت اندازهگیری بالایی داشته باشد تا بتواند یک سیستم جمعآوری داده استاندارد تعریف کند. پس از جمعآوری دادهها، مشکلات قابل شناسایی خواهند بود و بهراحتی میتوان علت اصلی را پیدا کرد.
3.از بین بردن عیوب و موارد اضافی
پس از شناسایی مشکل، باید فرآیند رفع عیوب آغاز و اصلاحات مناسب ایجاد شود. در این مسیر بهتر است هرگونه فعالیتی که به ارزش مشتری اضافه نمیکند حذف شود. ابزارهای مختلفی برای کشف نقاط پرت و اضافی وجود دارد که حذف آنها، گلوگاههای یک فرآیند را از بین میبرد.
4.مشارکت دادن افراد تیم
در شش سیگما باید یک فرآیند ساختاریافته ایجاد شود که در آن تمام افراد تیم با یکدیگر همکاری داشته باشند و برای حل مسائل پیچیده مشارکت داشته باشند. در ساختار تیم، باید افراد متخصص با مهارتهای مختلف برای کاهش خطرات شکست پروژه یا اطمینان از عملکرد بهینه فرآیندها همکاری داشته باشند.
زمانیکه یک سیستم ناکارآمد یا معیوب حذف شود، رویکرد کارکنان و روشهای کاری نیاز به تغییر خواهد داشت. یک محیط کاری منعطف و پاسخگو به تغییرات منجر به اجرای کارآمد پروژهها میشود. تمام بخشهای درگیر با تحول، باید توانایی سازگاری با تغییرات را داشته باشند. در چنین شرایطی، شرکتهایی که به صورت دورهای دادهها را بررسی میکنند و تغییرات مناسبی در فرآیندهای خود ایجاد میکنند، نوعی مزیت رقابتی بهشمار میرود.
روششناسی شش سیگما
شش سیگما در محیطهای تجاری مختلف، از دو روش کاربردی برای حل مشکلات استفاده میکند که در این بخش به معرفی این دو روش میپردازیم:
DMAIC
DMAIC یک رویکرد دادهمحور است که برای بهینهسازی و بهبود فرآیندهای تجاری مورد استفاده قرار میگیرد. این روش، یک راه حل موثر برای مدیریت تغییر است که مراحل آن مطابق فهرست زیر است. در این رویکرد، هر مرحله شامل ابزار و وظایفی است که برای یافتن راه حل نهایی به کسبوکار کمک میکنند.
- تعریف (Define): مشکل و اهداف پروژه را تعریف کنید.
- اندازهگیری (Measure): جنبههای مختلف فرآیند موجود را با جزییات اندازهگیری کنید.
- تجزیهوتحلیل (Analyze): دادهها را برای کشف نقص اصلی در فرآیند، تجزیهوتحلیل کنید.
- بهبود (Improve): از راهحل تعیینشده برای بهبود فرآیند کمک بگیرید.
- کنترل (Control): در پایان باید نحوه اجرای فرآیند را در آینده کنترل کنید.
DMADV
DMADV بر توسعه یک فرآیند، محصول یا خدمت جدید تمرکز دارد. این روش زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که فرآیندهای موجود، حتی پس از بهبود، پاسخگوی نیازهای مشتریان نباشند و توسعه روشهای جدید راه حل بعدی باشد. DMADV شامل پنج مرحله زیر است:
- تعریف (Define): هدف پروژه، محصول و یا خدمت را مشخص کنید.
- اندازهگیری (Measure): اجزای حیاتی یک فرآیند و قابلیتهای محصول را اندازهگیری کنید.
- تجزیهوتحلیل (Analyze): در این مرحله باید با تجزیهوتحلیل دادهها و توسعه جایگزینهای طراحی، بهترین طرح را انتخاب کنید.
- طراحی (Design): بهترین جایگزین انتخابشده را طراحی کرده و نمونه اولیه آن را تست کنید.
- بررسی (Verify): میزان اثربخشی فرآیند را با کمک شبیهسازی و برنامههای آزمایشی مختلف بررسی کنید.
* باز نشر از سایت: 👇