غربی شدن غرب زدگی و غرب گرایی
غربی شدن
غرب زدگی
و غرب گرایی
رو با هم مقایسه کنید
٢ پاسخ
سلام بر شما سرکار خانم قاسمی،
غرب گرایی، غربی شدن و غرب زدگی به ترتیب سه مرحله از اضمحلال دینی (سبک زندگی) و فرهنگی افراد در جوامع غیرغربی و تبدیل شدن به سربازان نظام سیاسی-فرهنگی غرب در کشورهایشان است.
غربگرایی: تمایل فردی و خوشبینی به هر آنچه که در تصور فرد، مبدأ غربی دارد میباشد.
غربی شدن: تمایل قلبی به غربگرایی که از مشاهده تبلیغات جذاب هدفمند که مخلوطی از راست و دروغ از آنچه بعنوان رفاه، علم و فناوری غربی تبلیغ میشود آغاز میشود و در صورت ادامه حضور فرد مورد هدف در آن فضای تبلیغی تبدیل به باور و ایمان قلبی شخص میگردد. قبول قلبی برتری غرب و پذیرش ولایت و سرپرستی و تسلیم در مقابل نظام سیاسی و دینی و فرهنگی غرب، فردرا غربی میکند، هرچند در کشورهای غربی زندگی نکند. برخی از نشانهی این افراد:
۱. استفاده از اسامی و کلمات زبانهای غربی بجای زبان خود،
۲. تعریف از فناوریهای پیشرفته اعم از اینکه داخلی یا خارجی باشند باباور بر این تخیُل که منشأ و مبدأ آغازین تمام علوم و فناوریهای پیشرفته در دنیا کشورهای غربی هستند و این (به زعم آنها واقعیت!) قابل تغییر نیست، میباشد.
پس یک شخص غربی شده دانسته یا ندانسته به پیگیری منافع کشورهای غربی حتی اگر به ضرر و زیان کشور، دین و منافع خود باشد مبادرت میکند. بنابراین میبینیم که حتی اگر این افراد خودشان فناوری پیشرفته و جدیدی بسازند اسم آن محصول را از اسامی غربی وام میگیرند، یا به آن زبانها مینویسند وتبلیغ میکنند تا نشان دهند که این فناوری نیز غربی است، حتی شعار و
تبلیغاتی را که روی این محصولات مینویسند اعم از اعداد یا حروف و اصطلاحات علمی را به زبانهای غربی مینویسند و اگر اعتراض شوند میگویند این زبان بینالمللی است و غیره.
غربزدگی: افراط در غربی شدن و تسلیم کامل در برابر غرب است تا جاییکه فرد غربزده حتی بدیهی ترین و زشتترین بدیهای واضح و مبرهن غرب را نمبیند، و اگر هم کسی به او نشان دهد، فرد غربزده آنها را نخواهد پذیرفت. این سطح از افراط در رفتار افراد غرب زده را حتی در بسیاری از شهروندان غربی که در آن فضا زندگی میکنند نیز قابل مشاهده نیست. غربزدگی سطحی از توهم
خسارتبار ناشی از دور شدن از واقعیات عقلی و حسی را برای فرد بیمار ایجاد میکند که بصورت عام تر زیان آن به خانواده، اجتماع و کشوری که شخص غربزده در آن زندگی میکند نیز میرسد. اینگونه افراد تبدیل به پرستشگران غرب و هرآنچه به نظر آنها غربی است میشوند و در مقابل متنفر از هویت خود و کشور خود، جامعه ستیز، خشن، پرخاشگر، دچار اضطراب و بیماریهای روانی میگردند و از واقعیت دور گشته و تحمل پذیرش هیچ حقیقتی را ندارند. نشانه بارز افراد غربزده این است که هر خبر بد، یا دروغ بدبینانه و تهمتی برعلیه هموطنان و کشور خود را نه تنها براحتی میپذیرند که به دفاع سخت از این مفتریات و اشاعه آنها بصورت غیرمنطقی و بدون هیچ دلیلی میپردازند، و در برابر هر خبر خوب و مسرت بخشی که افتخاری برای هویت ملی خود و کشورشان باشد واکنش
بدبینانه که اگر از سوی گوینده اصرار بر آن شود واکنش خشن نشان میدهند.
غربی شدن، غرب زدگی و غرب گرایی، سه مفهوم مرتبط با تأثیر فرهنگ غرب بر جوامع غیرغربی هستند. این سه مفهوم، اغلب به صورت مترادف با یکدیگر استفاده میشوند، اما تفاوتهای ظریفی بین آنها وجود دارد.
غربی شدن، به معنای پذیرش فرهنگ غربی توسط جوامع غیرغربی است. این پذیرش میتواند در زمینههای مختلف، از جمله فناوری، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر، رخ دهد.
غرب زدگی، به معنای تقلید کورکورانه از فرهنگ غربی توسط جوامع غیرغربی است. این تقلید، اغلب بدون توجه به ارزشها و هنجارهای فرهنگی جوامع غیرغربی انجام میشود.
غرب گرایی، به معنای تمایل به غرب و فرهنگ غربی است. این تمایل، میتواند ناشی از عوامل مختلفی، از جمله پیشرفتهای تکنولوژیکی غرب، قدرت اقتصادی غرب و نفوذ فرهنگی غرب باشد.
غربی شدن، یک فرآیند طبیعی است که میتواند در نتیجه تعامل جوامع مختلف با یکدیگر رخ دهد. این فرآیند، میتواند منجر به پیشرفت و توسعه جوامع غیرغربی شود.
غرب زدگی، یک پدیده منفی است که میتواند منجر به از دست رفتن هویت فرهنگی جوامع غیرغربی شود. این پدیده، اغلب ناشی از عدم آگاهی از ارزشها و هنجارهای فرهنگی جوامع غیرغربی است.
غرب گرایی، میتواند یک پدیده مثبت یا منفی باشد. این پدیده، میتواند منجر به یادگیری و پیشرفت جوامع غیرغربی شود. با این حال، اگر این پدیده به طور افراطی باشد، میتواند منجر به از دست رفتن هویت فرهنگی جوامع غیرغربی شود.
در ایران، مفهوم غرب زدگی، نقش مهمی در تاریخ و فرهنگ این کشور داشته است. این مفهوم، اغلب به عنوان یک انتقاد از پذیرش فرهنگ غربی توسط جوامع ایرانی استفاده شده است.
اینهم اضافه کنید:
خودتحقیزی وغرب گدائی!