پیشنهاد‌های زهرا نیرومند (١,٧٠٦)

بازدید
١,٩٦١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

arrangement: چیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

armored: زره دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

argument: بحث، گفتگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

area: حوزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

approach: نزدیک شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

appoint: منصوب کردن appointee: منصوب شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

appoint: منصوب کردن appointee: منصوب شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

appoint: منصوب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

applicant: متقاضی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

angry: عصبانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

awfully: خیلی، خیلی زیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

award: جایزه، اعطا کردن، آگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

war - horse: اسب جنگی

پیشنهاد
٠

Maurice Denis's statement : بیانیه ی موریس دنیس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Maurice Denis's statement of 1890, ''it should be remembered that a picture - - before being a war - horse, a nude, or an anecdote of some sort - - i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

summarizes: مختصر بیان می کند summarizes the feeling :مختصر بیان می کند احساسات را . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

artists of his time: هنرمندان زمان خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

an Postimpressionist: پست امپرسیونیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

certain: خاص certain order:نظم خاص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

order: نظم certain order: نظم خاص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

certain order:نظم خاص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

assembled: کنارهم قرار گرفته with colours assembled: با رنگ های کنار هم قرار گرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Maurice Denis's: موریس دنیس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

creative: خلاق as the essential creative factors: به عنوان عوامل خلاق فردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

factors: عوامل as the essential creative factors:به عنوان عوامل خلاق فردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

unconscious:ناخودآگاه the unconscious: ناخودآگاه the unconscious as the essential creative factors:ناخودآگاه به عنوان عامل خلاق فردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

imagination: تخیل the role of imagination:بر نقش تخیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

idealization: ایده آل سازی and idealization: و ایده ال سازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

classicism's : کلاسی سیسم classicism's emphasis on imitation and idealization :تأکید کلاسسی سیسم بر تقلید و ایده ال سازی . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

emphasis: تأکید classicism's emphasis: تأکید کلاسی سیسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

denied: رد می کرد about art that denied:. . . در مورد هنر که رد می کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

put: مطرح کردن/ ارائه دادن forward: جلوتر had put forward ideas: ایده هایی را مطرح کرده بود the period of romanticism had put forward ideas: دوره ی ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

forward: جلوتر had put forward ideas: ایده هایی را مطرح کرده بود the period of romanticism had put forward ideas: دوره ی رمانتیسم ایده هایی را . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

civilization: تمدن and of human civilization: و تمدن انسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

human: انسانی/ بشری civilization: تمدن and of human civilization: و تمدن انسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

of human civilization: تمدن انسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

world:دنیا the world of nature:دنیای واقعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

world:دنیا nature: واقعی the world of nature:دنیای واقعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the world of nature: دنیای واقعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

reproduce: بازتولید illustrate or reproduce:نشان دادن یا بازتولید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

illustrate: نمایش illustrate or reproduce:نشان دادن یا بازتولید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

artists: هنرمندان employed: به کار گرفته شدند were employed by artists to: توسط هنرمندان به کار گرفته شدند برای . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

employed: به کار گرفته شدند were employed by artists to: توسط هنرمندان به کار گرفته شدند برای . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

abstract elements: المان ها/ عناصر ابزورد these abstract elements: این المان ها/ عناصر ابزورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

prior to : قبل prior to : قبل از prior to the 20th century : قبل از قرن بیستم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

abstract: انتزاعی element that can be called abstract: المان ها/ عناصری که می توان آنها را نامید انتزاعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

largely :تا حد زیاد largely of: بطور عمده all art consists largely of: همه هنرها بطور عمده شامل. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

largely of: بطور عمده all art consists largely of: همه هنرها بطور عمده شامل. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

consists: شامل consists largely of: بطور عمده شامل all art consists largely of: همه هنرها بطور عمده شامل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

all art: همه هنرها