پیشنهادهای زهرا نیرومند (١,٧٠٦)
disappoint: ناامید کردن disappointed: نا امید disappointing:ناامید کننده disappointment:ناامیدی
disabled: ناتوان
digit: رقم
die: مردن
device: وسیله
develop: توسعه دادن
detail:نکته جزئی
destroy:تخریب کردن
desire: میل، آرزو کردن
design:طراحی کردن designer:طراح
designer:طراح design:طراحی کردن
desert: یابان
depend on: به چیزی بستگی داشتن
delay: عمق
delay: تاخیر، به تاخیر انداختن
degree: مدرک دانشگاهی
deformed: از شکل افتاده، معیوب
definable: قابل معنی define: معنی کردن، تعریف کردن definition: معنی
definable: قابل معنی define: معنی کردن، تعریف کردن definition: معنی
definition: معنی definable: قابل معنی define: معنی کردن، تعریف کردن
definable: قابل معنی
defeat: شکست دادن
decrease: کاهش دادن
decisive: سرنوشت ساز
decision: تصمیم decided: مصمم decide: تصمیم گرفتن decisive: سرنوشت ساز
decided: مصمم decide: تصمیم گرفتن decision: تصمیم decisive: سرنوشت ساز
decide: تصمیم گرفتن decided: مصمم decision: تصمیم decisive: سرنوشت ساز
death: مرگ dead: مرده
deal with: برخورد کردن
dead: مرده
damage: صدمه زدن
cure: معالجه کردن ( فعل )
crust: پوسته
cruel:ظالم، ستمگر
crowded: شلوغ
crossroads: چهار راه
crop: محصول کشاورزی
creator: خالق
cream: خامه
crawl: چهار دست و پا راه رفتن
crash: صدای حاصل از تصادف
crack: ترک خوردن
count: شمردن - حساب کردن
cough: سرفه کردن
closely: دقیقا
climate: شرایط اقلیمی
clever: زرنگ، باهوش
clerk: کارمند
clear: تمیز کردن
claim: ادعا کردن - مطالبه کردن