پیشنهادهای زهرا نیرومند (١,٧٠٦)
plays: بازی کردن part: نقش no part: نقش ندارد. plays part: نقش بازی می کند. plays no part: هیچ نقشی ( در آن ) ندارد.
plays: بازی کردن plays part: نقش بازی می کند. plays no part: هیچ نقشی ( در آن ) ندارد.
part: نقش no part: نقش ندارد. plays part: نقش بازی می کند. plays no part: هیچ نقشی ( در آن ) ندارد.
attitudes: نگرش ها of these attitudes: با این نگرش ها
of these attitudes: با این نگر ش ها in the coalescence of these attitudes: در انطباق با این نگرش ها
coalescence: انطباق in the coalescence: در انطباق in the coalescence of these attitudes: در انطباق با این نگرش ها
in the coalescence : در انطباق in the coalescence of . . . . : در انطباق با. . .
responsibilities: مسئولیت های the new responsibilities: مسئولیت های جدید the new responsibilities implied: مسئولیت های ذکر شده
the new responsibilities: مسئولیت های جدید the new responsibilities implied: مسئولیت های ذکر شده
the new responsibilities: مسئولیت های جدید
new: جدید the new : جدید the new freedom : آزادی جدید of this period. . . . the new freedom : این دوره . . . آزادی جدید
freedom : آزادی the new freedom : آزادی جدید of this period. . . . the new freedom : این دوره . . . آزادی جدید
the new: جدید
the new freedom : آزادی جدید of this period. . . . the new freedom : این دوره . . . آزادی جدید
accept: پذیرفتند began to accept: پذیرفتند
began: شروع began to : شروع به began to accept: - - - پذبرفتند
began to : شروع به. . .
began to accept: پذیرفتند
of this period: این دوره
painters: نقاشان many painters: بسیاری از نقاشان
gradually: به تدریج
visible world: دنیای مشهود from the visible world: از دنیای مشهود/ مرئی/ قابل مشاهده
portrayal: تصویرسازی portrayal of thing: تصویرسازی چیزها
in which: که در آن
graphic: گرافیک graphic art: هنر گرافیک
painting: نقاشی
nonrepresentational art: هنر غیربیانگر یا nonobjective art: هنر غیر واقعی اسم دیگر هنر آبستره یا انتزاعی abstract art، است. abstract art also called ...
nonobjective art: هنر غیر واقعی اسم دیگر هنر آبستره یا انتزاعی abstract art، است.
abstract art: هنر انتزاعی
World War I: جنگ جهانی اول
world war 1: جنگ جهانی اول
the years: سالهای in the years: در سالهای
who became: که بودند who became active: که فعال بودند
ones: منتسب Russian ones: روسی های منتسب
as well as: به علاوه ی
German artists: هنرمندان آلمانی
number of: تعدادی از refers to a number of: اشاره دارد به تعدادی از . . . .
distinct: مشخص distinct style: سبک مشخص
distinct style: سبک مشخص
more specifically: به طور خاص
converse of the classicizing tendencies: گرایشات معکوس کلاسیک
converse of the rationalist: گرایشات عقلانی
spiritual crisis: بحران های معنوی
social change: تغییرات اجتماعی times of social change: دوره های تغییرات اجتماعی
times: دوره های times of social change: دوره های تغییرات اجتماعی
European Middle Ages: قرون وسطی اروپا
permanent tendency: گرایش دائمی
art movements: جنبش های هنری
modern artists: هنرمندان مدرن
wide range: طیف گسترده typical of a wide range of: نمونه ای از طیف گستردهای از . . .