پیشنهاد‌های سید وحید طباطباییان (١,٠٢٩)

بازدید
١,٥٤٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودخوانده، خودجوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمود یافتن، جامه عمل پوشاندن، تحقق یافتن، تشخیص دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این مقام در کلیساهای محلی می تواند مراسمی مانند عقد و ازدواج را میان زن و شوهرها انجام می دهد. شغلی مانند عاقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سربار، گزافه، زیادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در ادبیات داستانی ) گره گشایی، واگشایی، گشایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نرینگی، مردانگی، مردسالاری مردینگی ( بنا بر سایت واژه یاب: واژه مصوب فرهنگستان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بد برداشت، کژبرداست، دژبرداشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در متن علمی و رسمی: دگرباش در ادبیات و کمابیش با بار منفی: همجنس باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود بر دوستان عزیز. اون بالا توضیح دادم که �در ادبیات� تاکید می کنم، در ادبیات داستانی یا مثلا در سینما، وقتی این واژه از دهان شخصیتی خارج میشه، بار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سپوزش خواهی، کامخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت زدایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت انگیز نمودن، شهوانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت انگیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شهوانی گری، شهوت زدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برداشت کردن، خوانش کردن، واکاوی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بالنده، پخته، کارکشته، کارآزموده، رسیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گذر. . . در گذار. . . در هنگام. . . در زمان. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرکت آهسته، کندرو، نمای حرکت آهسته، نمای کند شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نرمخویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کامروا، کامیاب، کامیافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کامیابی، خشنودی، انجام یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نمایان، برون ریخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نخی که عروسک خیمه شب بازی را با آن حرکت می دهند. در ادبیات به دوست قابل اعتماد شخصیت اصلی داستان گفته می شود که به وسیله او و به بهانه درددل شخصیت ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سمج، سرسخت، پیگیر، سختگی ناپذیر ( عامیانه، سریشم😊 )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیانگری، خودبیانگری، گفتار، ادا کردن، نشان دادن، برون ریزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهش به جلو، خیزش به پیش، پیش رفتن، خیزبرداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

البته پارادوکس با آگزیمورون فرق داره. در اصطلاحات ادبی، آگزیمورون یک ترکیب ( اضافی - وصفی ) است که تناقضی آشکار میان دو واژه آن دیده می شود. مانند: ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

روشمند، شیوه مند، ویژه، شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مورمور شدن، مو به تن سیخ شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

بدرقه کردن ( یعنی همون که بعد از سه ساعت مهمونی، وقتی مهمونامون می خوان برَن، یک ساعت و نیم هم دمِ در حرف های پایانی رو می زنیم!😊 )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صفرا، زردابه، صفراوی مزاج ( اون بالا نوشته سودایی یا بلغمی که نادرست است. صفراوی مزاج ها زردروی، شل و ول، بی حال و ناتوانند و ضعف بدنی دارند و با سود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناکارآمد کردن، کنار زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنج امن، جایگاه خوشایند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( در سینما ) سینمای بازاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همدستی، همکاری، همسویی، همدلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرهم بندی کردن، گذراندن، سرکردن، پشت سرگذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نمون گر ، نمون گرانه، بازنمودگر، بازنمودگرا، نمودرگرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمودگرایی، بازنمون گرایی، نمودار گرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کانونی کردن، گردهم آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمرکززدایی، کانونی زدایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوی دادن، آموخته کردن، حال و هوای. . . را بخشیدن، سیمای. . . را به. . . دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرشته شدن، سرشتن، شناساندن، معین کردن، تعیین نمودن، عزم کردن، آهنگ ( کاری یا چیزی را ) داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جانمایه، خمیرمایه، روان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تاریخ پیوستن، به موزه پیوستن، ( در زبانشناسی ) ، در ذهن حک شدن، ته نشین شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم سلولی، هم زندانی، هم بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کارزار، پویش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یارای دیدن رویای چیزی را داشتن ( یا نداشتن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زادآو ی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رساله دینی، توضیح المسایل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قانونی شناختن