purification

/ˌpjʊrəfəˈkeɪʃn̩//ˌpjʊərɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: شستشو، تخلیص، تصفیه، تطهیر، پالایش، خالص سازی
معانی دیگر: تطهیر، پالایش، خالص سازی، تخلیص، شستشو

جمله های نمونه

1. The water goes through three stages of purification.
[ترجمه گوگل]آب سه مرحله تصفیه را طی می کند
[ترجمه ترگمان]آب از سه مرحله تصفیه عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Following its purification it has been possible to study the biological properties of platelet-derived growth factor.
[ترجمه گوگل]پس از خالص سازی آن، امکان مطالعه خواص بیولوژیکی فاکتور رشد مشتق شده از پلاکت وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]پس از خالص سازی، امکان مطالعه ویژگی های زیستی عامل رشد برگرفته از پلاکت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ideal candidate will have experience of protein purification and gene cloning and should have an appreciation of plant defence mechanisms.
[ترجمه گوگل]کاندیدای ایده آل تجربه خالص سازی پروتئین و شبیه سازی ژن را دارد و باید مکانیسم های دفاعی گیاه را درک کند
[ترجمه ترگمان]کاندیدای ایده آل تجربه تولید پروتئین و تولید ژن را خواهد داشت و باید از مکانیزم های دفاعی گیاه قدردانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The selection of the method of purification of the wastes therefore has considerable influence on the plant costs.
[ترجمه گوگل]بنابراین انتخاب روش تصفیه ضایعات تأثیر قابل توجهی بر هزینه های کارخانه دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین انتخاب روش خالص سازی the تاثیر قابل توجهی بر هزینه های کارخانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Other methods of genetic purification can homogenize a DNA sequence.
[ترجمه گوگل]سایر روش های خالص سازی ژنتیکی می توانند یک توالی DNA را همگن کنند
[ترجمه ترگمان]روش های دیگر تصفیه ژنتیکی می تواند یک دنباله DNA را homogenize کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Forth River Purification Board reacted positively yesterday to the reconsideration of the regional role.
[ترجمه گوگل]هیئت تصفیه رودخانه چهارم دیروز به بازنگری در نقش منطقه ای واکنش مثبت نشان داد
[ترجمه ترگمان]هیات صلیب سرخ دیروز نسبت به تجدید نظر در نقش منطقه ای به طور مثبت واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally, we recommend Protein Purification: Principles and Practice for undergraduates taking advanced protein chemistry courses.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما Purification Protein: Principles and Practice را برای دانشجویانی که دوره های پیشرفته شیمی پروتئین را می گذرانند، توصیه می کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، Purification پروتیین: اصول و روال برای دانشجویان دوره لیسانس که دوره های شیمی پروتیینی پیشرفته ای را اتخاذ می کنند، توصیه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tathir, the ritual purification of the social body, requires the destruction of the first and the confinement of the second.
[ترجمه گوگل]تثیر، تطهیر آیینی بدن اجتماعی، مستلزم نابودی اولی و حبس دومی است
[ترجمه ترگمان]Tathir، تصفیه و خالص سازی یک جسم اجتماعی، نیاز به نابودی اولین و زندانی شدن دوم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The warning came from the Solway River Purification Board, which patrols waterways in the area.
[ترجمه گوگل]این هشدار از سوی هیئت تصفیه رودخانه Solway که در آبراه های منطقه گشت زنی می کند، صادر شد
[ترجمه ترگمان]این هشدار از هیات Purification رود Solway آمده است که در این منطقه به گشت زنی می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Water purification has become a major category of consumer interest, and new household products address that concern.
[ترجمه گوگل]تصفیه آب به مقوله اصلی مورد علاقه مصرف کنندگان تبدیل شده است و محصولات خانگی جدید این نگرانی را برطرف می کنند
[ترجمه ترگمان]تصفیه آب به مقوله اصلی علاقه مشتریان تبدیل شده است و محصولات جدید خانگی این نگرانی را برطرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One such male priest conducted a ritual of purification of a church after a woman priest had celebrated Mass there.
[ترجمه گوگل]یکی از این کشیش‌های مرد پس از اینکه یک کشیش زن در آنجا مراسم عشای ربانی برگزار کرد، مراسم تطهیر کلیسا را ​​برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از این کشیشان male مراسمی را اجرا می کرد که کشیش پس از مراسم عشای ربانی در آنجا مراسم عشای ربانی را جشن گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They included the construction of sewage purification plants in 100 coastal cities and the establishment of at least 25 supervised toxic waste depots.
[ترجمه گوگل]آنها شامل ساخت کارخانه های تصفیه فاضلاب در 100 شهر ساحلی و ایجاد حداقل 25 انبار زباله های سمی تحت نظارت بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل ساخت کارخانه های تصفیه فاضلاب در ۱۰۰ شهر ساحلی و تاسیس حداقل ۲۵ انبار زباله های سمی و سمی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through the preliminary optimization of the purification condition, we got high purity of pancreas kallikrein product.
[ترجمه گوگل]از طریق بهینه سازی اولیه شرایط تصفیه، خلوص بالایی از محصول کالیکرئین پانکراس بدست آوردیم
[ترجمه ترگمان]ما از طریق بهینه سازی اولیه شرایط خالص سازی، خلوص بالایی نسبت به محصول کالیکریین ادراری دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A relatively considerable amount of dissociation and purification of the mucor racemosus crude extract are conducted using silica-gel column.
[ترجمه گوگل]مقدار نسبتاً قابل توجهی از تفکیک و خالص سازی عصاره خام موکور راسموزوس با استفاده از ستون سیلیکاژل انجام می شود
[ترجمه ترگمان]مقدار نسبتا قابل توجهی تجزیه و خالص سازی عصاره خام mucor racemosus با استفاده از ستون سیلیکا - ژل انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شستشو (اسم)
ablution, wash, rinse, laundering, washout, bathing, souse, purification, embrocation, bath, elution, lavation, lotion

تخلیص (اسم)
emancipation, activation, purification

تصفیه (اسم)
purgation, administration, settlement, arrangement, purification, filtration, refinement, cleaning, catharsis, clean-up

تطهیر (اسم)
purgation, purge, purification, sanctification, catharsis

پالایش (اسم)
purgation, purge, purification, filtration, refinement

خالص سازی (اسم)
purification

تخصصی

[شیمی] خالص سازی، پالایش، تصفیه
[مهندسی گاز] تخلیص، تصفیه
[نساجی] پالایش - تصفیه - خالص کردن - خالص سازی
[پلیمر] خالص سازی

انگلیسی به انگلیسی

• sanctification, act of expiating sins; act of cleansing; disinfection; distillation, refinement

پیشنهاد کاربران

تصفیه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : purify
✅️ اسم ( noun ) : purity / purification / purifier / purist / puritan / puritanism
✅️ صفت ( adjective ) : pure / puritan / puritanical
✅️ قید ( adverb ) : purely
تطهیر
purification ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خالص‏سازی
تعریف: فرایند حذف آلاینده‏ها یا ترکیبات نامطلوب از یک ماده
خالص سازی
تهذیب
پاک سازی

بپرس