پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٣٦)
گیروگرفتاری، درگیری، گرفتاری
جوش و خروش
آشنا، شناخته شده، به نمایش درآمده، پیش آمده، رخداده،
دگردیسی_ دگر گشتی_ تراریختی
چپاندن، زورکی جادادن
آفرینش، نهاد، سرشت، زیست بوم
قابل شدن
کالاشدگی - کالاانگاری - چیز انگاری - شی انگاری ( به ویژه درباره نگاه جنسی به زنان و آنان را به چشم ابزار جنسی نگاه کردن )
خود جزادهندگی، خودسزادهندگی، خودسزاکاری ، خود جزاکاری،
ریزسازه، سازه، خمیرمایه، بنمایه، دستمایه
غیرقابل تماشا_ تماشا ناشدنی_ ناتماشایی
تماشایی
پیوست_ پس گفتار _ پی نوشت
خرد، خرده، خرده کار
خوی دادن، بارآوردن، آمادگی، ویژگی،
گمراه رفته، گمراه، کژراه رفته
بهبودپذیر ، درست شدنی، سامان پذیر
سامان ناپذیر ، درست نشدنی، بهبودناپذیر
کوته بینی، کوته فکری
بنمایه، جای، جایگاه، ریشه، الگو
جان بخشیدن، باز جان بخشیدن
جان بخشیدن، بازجان بخشیدن
ادا، ریخت، ریخت گرفتن ( حالت گرفتن )
رخدادگرا_ رخدادگرایانه
رخدادگراستیز - رخدادگراستیزانه
جیگر طلا - ( اگر برای تحقیر بزرگ ترها به کار بره ) بچه خوشگله
اراذل و اوباش ( یکی از معانی آن )
مخفف faggot: اوا خواهر ، ابنه ای ( عامیانه و تحقیر آمیز ) ، خواجه ، امرد
اوا خواهر _ ابنه ای ( عامیانه و تحقیر آمیز ) _ خواجه_ امرد
دم دستی کردن، دم دستی بودن، پیش پا افتادن، دم دستی سازی، عامیانه سازی
فراگیر ، همگانی، روا، گسترده
بافتار، زمینه، پسزمینه
ساختارمند کردن، سامان بخشیدن
نامتعارف - ناشناخته - شگفت انگیز - گیج کننده
ریخت، ریخت گرفتن
سودجویانه، سودجو، بهره گیر، حزب باد، نان به نرخ روز خور ، فرصت طلب
نهادینه ستیزی
سازمانی ستیز_ ضدسازمان یافتگی
بار سفر را بستن - باروبندیل سفر را بستن - راهی سفر شدن
فروپاشیده، از هم پاشیده، شکست خورده
خودجوش ( انجام دادن، سرودن، بازی کردن )
خودجوش ( انجام دادن، سرودن، بازی کردن )
فراقانونی برخورد کردن
خام دستانه
شایسته، درخور
بینامتنیت، میان متنی، میان بافتاری
همسان پنداری
باز تن یابی، تناسخ، باران شدگی ( در برخی متن ها، بازگشت دوباره آب به چرخه طبیعت )
یادداشت های روزانه
خودخواسته_ خودمحورانه