پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (١,٠٢٩)
پوست حیوانات ( که برای نوشتن از آن استفاده می شده ) _ با واژگان part انگلیسی و پارت ها و پارچه و. . . هم ریشه است.
در ادبیات �تطویل� گویند. دراز گویی، گزافه گویی، گزافه سرایی ( بنا بر واژه نامه ریشه یابی واژگانی_ اتیمولوژی_ از واژه پنبک، پنبه فارسی گرفته شده است.
تسخیر کردن ( درباره ارواح و اشباح )
پریادآور، انگیزشی، الهام بخش
بی جنسیت
کامجویی زدایی، جنسیت زدایی
جنسیت زدایی شده
جنسیت زدایی، جنسی زدایی
رک گویی، پاک اندیشی، باورپذیر ( در سینما )
آمیزه، آمیخته درهم و برهم
کودک منشی، بچگانکی، کودک خویی
افسار گسیخته، مهارنشدنی، رهاشده
لم دادن
همیشگی، بی پایان ، جاودانه
کاری که از روی علاقه انجام گردد. ( عامیانه: کار عشقی )
کارآزموده در. . . کارکشته در. . . ورزیده در. . .
کارکشته، ورزیده، کارآزموده، کارآموخته
نقاشی های دنباله دار داستانی
آویختن، دستاویز کردن، چنگ زدن
جنگل زدایی
دیباچه، پیش درآمد، پیش گفتار Introduction بخش آغازین هر اثر ادبی است که نویسنده در آن خوانندگان ( یا مخاطبین ) را با موضوعات، مطالب ( و یا شخصیت های ...
گواهی شده، تایید شده، قانونی
راه اندازی دوباره، از سرگیری
در برخی متن ها ) ناملایمات
درس عبرت
شهوانی ، کامجویانه، به گونه ای ارضاء کننده
در معنی فعل: بغل کردن، در آغوش گرفتن
فزونکاری، بیشکاری، فراوانی، فزونی
نهاد پرواری، پروارکردن سرشت،
راست اش را بخواهید
به پوششی دیگر درآمدن، جامه ای دیگر به تن کردن ( تغییر رویه و دیدگاه دادن )
دست به سر کردن، دستکاری، فریبکاری، دسیسه چینی
سرگذشت نگاری بزرگان دینی - زندگینامه بزرگان دین - تذکره الاولیا ( درست همین کاربرد را دارد )
قراردادهای هنری، شیوه ها و سنت های ادبی این واژه، قرارداد ( convention ) ، همیشه در متون ادبی، هنری در برابر انتظارات ( مخاطب ) ( Expectation ) می آی ...
خلع سلاح کننده، به زانو درآورنده
با جنجال، جنحالی، پرآشوب، پرهیاهو، جنجال برانگیز
جنجال ، آشوب جنجالی، پرآشوبی، آشوب برانگیزی، هیاهو
جنجال، آشوب، هیاهو
جنجالی، آشوب برانگیز، پرآشوب، پرهیاهو
به ما بربستند، به ما نسبت دادند، به گردن ما انداختند
بربستن، نسبت دادن، به گردن کسی انداختن
کژاندامی، دژاندامی، کژدیسی، دژدیسی، بدریختی
عجیب الخلقه، شگفت آفریده، کژاندام ( ناقص الخلقه )
جریان ساز، جنبش آفرین
مثال زدنی، نمونه آوردنی، الگووار
موضوع، موضوع گفتگو، جستار گفتگو، گفتگو سر. . .
سرزنش، نکوهش، سرکوفت سرکوفت زدن، سرزنش کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن
سرکوفت زدن، نکوهش کردن
ریشخند، ادای ریشخندآمیز Para: کنار، مانند، فرای Oide: ( لاتین ) شعر روی هم رفته: شعر همانندسازی شده
نهش ( شرط ) _ چندوچون_ چگونگی