naivety

/naɪˈiːvəti//naɪˈiːvəti/

معنی: سادگی، ساده لوحی، بی ریایی، ساده دلی
معانی دیگر: naivete سادگی، خام دستی

جمله های نمونه

1. Mozart's music is characterized by its naivety and clarity.
[ترجمه گوگل]ویژگی موسیقی موتزارت ساده لوحی و شفافیت آن است
[ترجمه ترگمان]موسیقی موتسارت با ساده لوحی و وضوح آن مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They laughed at the naivety of his suggestion.
[ترجمه گوگل]آنها به ساده لوحی پیشنهاد او خندیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به ساده لوحی پیشنهاد او خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has lost none of her naivety.
[ترجمه گوگل]او هیچ یک از ساده لوحی خود را از دست نداده است
[ترجمه ترگمان]او هیچ یک از naivety را از دست نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Naivety bordering on obtuseness helped sustain his faith.
[ترجمه گوگل]ساده لوحی که در حد ظلم بود به حفظ ایمان او کمک کرد
[ترجمه ترگمان]Naivety در مرز obtuseness به حفظ دین کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ann's naivety is at least a fault on the right side.
[ترجمه گوگل]ساده لوحی آن حداقل یک عیب در سمت راست است
[ترجمه ترگمان]ساده لوحی آن دست کم در سمت راست عیب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was alarmed by his naivety and ignorance of international affairs.
[ترجمه گوگل]من از ساده لوحی و بی اطلاعی او از مسائل بین المللی نگران شدم
[ترجمه ترگمان]از نادانی و نادانی او در امور بین المللی وحشت داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Accusations of naivety are levelled at all those who struggle to change the world-from Marx to anti-globalisation activists.
[ترجمه گوگل]به همه کسانی که برای تغییر جهان از مارکس به فعالان ضد جهانی‌سازی می‌جنگند، اتهامات ساده لوحی مطرح می‌شود
[ترجمه ترگمان]اتهامات نسبت داده شده به سادگی با همه کسانی که تلاش می کنند جهان را تغییر دهند - از مارکس تا فعالان ضد جهانی سازی، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unionist politicians accused him of naivety and dismissed the truce as a publicity stunt.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران اتحادیه گرا او را به ساده لوحی متهم کردند و آتش بس را به عنوان یک ترفند تبلیغاتی رد کردند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران طرفدار وی وی را به جرم ساده لوحی متهم کردند و آتش بس را یک شاهکار تبلیغاتی دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Recognisable human failings-pomposity, stupidity, naivety and cunning-came together in hilariously believable scripts.
[ترجمه گوگل]نارسایی‌های قابل تشخیص انسانی - حماقت، حماقت، ساده لوحی و حیله گری - در فیلم‌نامه‌های باورکردنی خنده‌دار گرد هم آمدند
[ترجمه ترگمان]failings - pomposity - pomposity، حماقت، حماقت و حیله گری - با هم scripts را باور نکردنی و باور نکردنی به هم وصل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is an amount of innocence and naivety present in their songs that glides over current dour factions in the alternative sector.
[ترجمه گوگل]مقداری معصومیت و ساده لوحی در آهنگ‌های آنها وجود دارد که بر روی جناح‌های خشمگین فعلی در بخش جایگزین می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]میزان معصومیت و ساده لوحی در songs وجود دارد که از جناح های متخاصم جریان در بخش جایگزین سر می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My humor and naivety around the film world paid off!
[ترجمه گوگل]شوخ طبعی و ساده لوحی من در سراسر جهان فیلم نتیجه داد!
[ترجمه ترگمان]طنز و ساده لوحی من در سراسر جهان پخش شد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kalou needs goals, loss of naivety and time to become a Chelsea great.
[ترجمه گوگل]کالو برای تبدیل شدن به یک بازیکن بزرگ چلسی به گل، از دست دادن ساده لوحی و زمان نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]Kalou به اهداف، از دست دادن ساده لوحی و زمان برای تبدیل شدن به باشگاه چلسی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It contains ideological elasticity leniencyand displays ancient Greeks naivety and and healthy spiritual nature.
[ترجمه گوگل]این شامل انعطاف پذیری ایدئولوژیک است و ساده لوحی یونانیان باستان و طبیعت معنوی سالم را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این شاخه حاوی ارتجاعی ایدئولوژیکی است که یونانیان باستان را به ساده لوحی و طبیعت معنوی سالم نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He combined curious qualities of naivety with incisive wit and worldly sophistication.
[ترجمه گوگل]او ویژگی های کنجکاو ساده لوحی را با شوخ طبعی نافذ و پیچیدگی دنیوی ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]او صفات عجیبی از ساده لوحی با تیزهوشی و پیچیدگی دنیوی ترکیب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The word of art gravure naivety grace, itis sumptuous dofunny, it can reposit for many years. and also have higher collective worth. . .
[ترجمه گوگل]کلمه هنر گراور ساده لوحی فضل، مجلل مضحک است، می تواند برای سالهای زیادی ذخیره شود و همچنین ارزش جمعی بالاتری دارند
[ترجمه ترگمان]کلمه هنر، ساده و ساده است، با شکوه است، و می تواند سالیان دراز دوام بیاورد و همچنین دارای ارزش های جمعی بالاتری نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سادگی (اسم)
homeliness, ease, facility, chastity, simplicity, naivety, plainness, simpleness, easiness, tenuity, rusticity, simple-mindedness

ساده لوحی (اسم)
simplicity, naivety, credulity, gullibility, simple-heartedness

بی ریایی (اسم)
sincerity, naivety, trueness, naivete

ساده دلی (اسم)
simplicity, naivety, simple-heartedness

انگلیسی به انگلیسی

• naiveness, quality of being unsuspecting, gullibility; simpleness; innocence; naive action
naivety is behaviour which shows that a person thinks that things are much less difficult than they really are.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : naivety
✅️ صفت ( adjective ) : naive
✅️ قید ( adverb ) : naively
معصومیت
بی تجربگی، خامی
حرف ساده لوحانه، کار بچّگانه، رفتار کودکانه
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )

بپرس