تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه به هم. respect: احترام پایه ای ( لزوما نیازی به دلیل خاص نداره و میتونه فقط از روی ادب باشه ) esteem: احترام خاص ( به علت داشتن شخصیت ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

1 _ آدم شر خر 2 _ آدم کله خراب این کلمه هیچ ربطی به phrasal verb دیگه go on به معنی ادامه دادن نداره.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

مخفی کردن به طور عمدی با هدف خاص

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

حسرت داشتن یا به دست آوردن ( نه از دست دادن )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کم کردن فاصله تا چیزی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در حالت فعل: بسیار سریع و غیر قابل کنترل حرکت کردن به طرفی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه خیلی شبیه به eager هست. پس به راحتی نمی شه گفت "مشتاق". کسی رو توصیف میکنه که اصطلاحا "توپش پره" و دنبال بهونه برای وارد شدن به عمله.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کشیدن یا پیچاندن به طور ناگهانی ( و دردناک )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زدن به طور ریتم وار مثل کسی که خودکارشو مداوم روی میز میزنه موقع فکر کردن. یا کسی که به طور خاصی در میزنه. یا کسی که برای پشت سر هم بوق زدن دستش رو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کهنه و پاره پوره کلمه شبیه دیگه tattered تفاوتشون: ragged صرفا این معنی رو میرسونه که چیزی فقط پاره پوره ـــست. اما tattered چیزیه که پس از استفاده ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کهنه و پاره پوره کلمه شبیه دیگه ragged تفاوتشون: tattered این معنی رو میرسونه که چیزی پس از استفاده طولانی مدت وضعیت پاره پوره داره. اما ragged صرفا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بدبخت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گشت زدن ( به طور فراغانه ) کلمه شبیه دیگه wander ( که یعنی بی هدف گشت زدن یا پرسه زدن )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه هر دو به معنی "مجلل" opulent: به معنی مجلل در رابطه با هر نوع دارایی و سبک زندگی. lavish: مجلل در رابطه با مراسم ها.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به قاطعیت رد کردن. کلمه شبیه دیگه decline یعنی محترمانه رد کردن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وافر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خرمن مثلا: a mound of freshly turned earth یعنی: خرمنی از خاک تازه کنده شده.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به نظرم می شه گفت pore over فرم فعل از صفت thorough هست.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

‼️دوستان مالیدن معنی نمیده. ‼️ یعنی قرار دادن و برداشتن ( بدون مالیدن ) مثلا وقتی آب روی میز میریزه، یه دستمال رو چندلایه می کنید، میذارید روی خیسی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لمس کردن بدون مالیدن ( وقتی میخاید یه آلودگی رو از لباس طوری بردارید که پخش نشه ) مثلا pat off the grease stain carefully

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وابستگی های اعتباری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه: worn - out یعنی ( شخصی ) خسته یا ( چیزی ) مستهلک. ولی shabby یعنی چیزی که ظاهرش نیاز به رسیدگی داره و شاید هنوز کارآمد باشه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لخت به صورت یکی بود یکی نبود مثلا وقتی میخان بگن این خونه مثل مسجد می مونه ( مبلمان و تزئینات نداره و خالیه )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پولکی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به مرور تصرف کردن یا در بر گرفتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

backdrop: زمینه ( فیزیکی ) background: زمینه ( هم فیزیکی هم فرضی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

background: زمینه ( هم فیزیکی هم فرضی ) backdrop: زمینه ( فیزیکی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قطع شدن طوری که دیگه نشه وصلش کرد. مصلا شاخه ای که از درخت میشکنه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بند آمدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اتصال به همراه محدودیت.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

خالی از کیفیت بی روح، بی رنگ، بی نشاط.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رها کردن یا کنار گذاشتن. کلمه شبیه دیگه abandon و اما تفاوت: forsake یعنی رها کردن، بر اساس منطقه و به منظور سود بیشتر یا آسیب کمتر. مثلا وقتی کسی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درخواست همراهی همراه با تحمل.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح: excess

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ورزدادن، آرام مالوندن. برخی از موارد استفاده: ماساژ شستوشو ساختن خمیر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح : kneading

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساییدن همون wipe هستش فقط با فشار و زور بیشتر.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی بد ( در رابطه با شرایط، اوضاع و شخصیت )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انداختن چیزی به جهتی خاص برای رسیدن به چیزی خاص. به آب انداختن. مثلا: he cast it back into the sea

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برزگ و با شکوه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

سه کلمه نزدیک reciprocate: پاسخ دادن به عمل خوب ( مثل محبت، توجه و . . . ) requite: پاسخ دادن با حس ایجاد برابری و انصاف ( بد و خوب ) retaliate: مق ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه به هم هر سه به معنی "تقلا" و تفاوت ظریفشون باهم: grapple: درگیری و تقلا زدن زهنی ( فکری، احساسی و عاطفی ) struggle: تقلای فیزیکی ( می ت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوکلمه شبیه: contemplation و reflection هر دو به معنی تامل کردن، و اما تفاوت: contemplation طولانی تر و متمرکز تره. ( مثل مدیتیشن ) reflection آنی ت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

دوکلمه شبیه: contemplation و reflection هر دو به معنی تامل کردن، و اما تفاوت: contemplation طولانی تر و متمرکز تره. ( مثل مدیتیشن ) reflection آنی ت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خصلت ظاتی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برق مثلا برق چشماش

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی که فکر میکنه همه رفتار های خودش منطقیه و بقیه اشتباه میکنن.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باز داشتن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیزی یا کاری را بدست گفتن و با تسلط کامل انجام دادن. یا کسی را گرفتن و بر زمین زدن ( به دلایل مختلف مثل بررسی کردن و . . . )