تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

فکری به حال - - - کردن مثلا : he has to reckon with the consequences of his deceitful actions او باید فکری به حال عواقب اعمال فریبکارانه اش کند.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

نا رفتنی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

با عرض پوزش "برطرف کردن به گایی"

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

آدم شل و ول

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی با seize ولی نه اونقد سریع و فرز. به جورایی " نزد خود گرفتن "

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نامردانه

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مایه خشم ( اسم )

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

وفا کردن به . . . مثلا: he had no intention of honoring his word قصد نداشت به حرف هایش وفا کند.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

در معرض جلب شدن قرار دادن به زبون نازبونی خواهش کردن غیر مستقیم خواستن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

concoct و fabricate هر دو به معنی سرهم کردن. concoct می تونه جنبه مثبت، خنثی و منفی داشته باشه ولی fabricate معمولا همیشه جنبه منفی و فریبنده داره.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سورای گرفتن از کسی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه کنم چه کنمانه

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتن. ( فعل )

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی رنگ و لعاب

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

راکد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وادی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه به هم predict ( متمرکز بر ادعایی خاص ) anticipate ( متمرکز بر آمادگی نسبت به پیشامدی خاص ) foresee ( متمرکز بر احتمالات ممکن )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه به هم foresee ( متمرکز بر احتمالات ممکن ) predict ( متمرکز بر ادعایی خاص ) anticipate ( متمرکز بر آمادگی نسبت به پیشامدی خاص )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عمل طرح ریزی برای ایده ای

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَبَر مثلا : the very antipathy = ابر ضدیت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نفرت حاصل از نقض قواعد اخلاقی کلمه شبیه دیگه hate هست که عمومی تره و به اندازه abhor شدید نیست.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت یا ضدیت شدید با چیزی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوت و کور

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اندیشمندی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت یا تنفر شدید از چیزی یا گروهی ( معمولا گروهی یا قومی ) کلمه شبیه دیگه aversion هست که همین معنی رو میده ولی شخصی تر و سلیقه ای تره با شدت کمتر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شامل نشده ( اسم )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

revulsion: نفرت hatred: تنفر grudge: کینه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمات شبیه brutality _ زورگویانه _ بی رحمی _ سوء استفاده از قدرت savagery _ وحشی گری _ متمرکز به غیر متمدن بودن ferocity _ رفتار شدید _ عمومی ( میتون ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زوری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هر سه کلمه زیر به معنی "غریب الوقوع هستند: looming به مرور و همراه با نگرانی impending نزدیک و اضطراری imminent هر لحظه ممکنه پیش بیاد، اظطرار شدید و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

angry: عصبانی ( کلمه ای عمومی برای توصیف صرفا خشمگین بودن ) Furious: خشمگین ( شدید ) irate: خشمگین همراه با داد و هوار. fierce: خشمگین ( اشاره به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به میان کشیدن مثلا وقتی تو یه صحبت کسی، کس دیگه ای رو وسط میکشه یا یه ماشین، ماشین دیگه رو طی فعالیت خودش درگیر میکنه یا یه دستور ( در برنامه نویسی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

غریب الوقوع ( با اشاره به اضطراری بودن ) کلمه شبیه دیگه: looming و اما تفاوت. غیرب الوقوع ( با اشاره به نگرانی و کم کم نزدیک شدن )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تزلزل ناپذیر صفت شبیه دیگه: unwavering و اما تفاوت: unshakable: محکم و غیر قابل ریزش ( متمرکز بر حفظ استحکام ) unwavering: محکم و غیر قابل تغییر ( م ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه سهوی کلمه شبیه دیگه cock up که اشاره به اشتباه بزرگ تری میکنه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تحقق دادن به هدفی مثال: He decided to see through his goal of running a marathon

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُفر کسی را در آورد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوره وار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه به هم. respect: احترام پایه ای ( لزوما نیازی به دلیل خاص نداره و میتونه فقط از روی ادب باشه ) esteem: احترام خاص ( به علت داشتن شخصیت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1 _ آدم شر خر 2 _ آدم کله خراب این کلمه هیچ ربطی به phrasal verb دیگه go on به معنی ادامه دادن نداره.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخفی کردن به طور عمدی با هدف خاص

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حسرت داشتن یا به دست آوردن ( نه از دست دادن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم کردن فاصله تا چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت فعل: بسیار سریع و غیر قابل کنترل حرکت کردن به طرفی