پیشنهادهای nader rostami (٣٧٧)
فکری به حال - - - کردن مثلا : he has to reckon with the consequences of his deceitful actions او باید فکری به حال عواقب اعمال فریبکارانه اش کند.
نا رفتنی
با عرض پوزش "برطرف کردن به گایی"
آدم شل و ول
هم معنی با seize ولی نه اونقد سریع و فرز. به جورایی " نزد خود گرفتن "
نامردانه
مایه خشم ( اسم )
وفا کردن به . . . مثلا: he had no intention of honoring his word قصد نداشت به حرف هایش وفا کند.
در معرض جلب شدن قرار دادن به زبون نازبونی خواهش کردن غیر مستقیم خواستن
concoct و fabricate هر دو به معنی سرهم کردن. concoct می تونه جنبه مثبت، خنثی و منفی داشته باشه ولی fabricate معمولا همیشه جنبه منفی و فریبنده داره.
سورای گرفتن از کسی
چه کنم چه کنمانه
کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتن. ( فعل )
بی رنگ و لعاب
راکد
وادی
سه کلمه شبیه به هم predict ( متمرکز بر ادعایی خاص ) anticipate ( متمرکز بر آمادگی نسبت به پیشامدی خاص ) foresee ( متمرکز بر احتمالات ممکن )
سه کلمه شبیه به هم foresee ( متمرکز بر احتمالات ممکن ) predict ( متمرکز بر ادعایی خاص ) anticipate ( متمرکز بر آمادگی نسبت به پیشامدی خاص )
عمل طرح ریزی برای ایده ای
اَبَر مثلا : the very antipathy = ابر ضدیت
نفرت حاصل از نقض قواعد اخلاقی کلمه شبیه دیگه hate هست که عمومی تره و به اندازه abhor شدید نیست.
مخالفت یا ضدیت شدید با چیزی
سوت و کور
اندیشمندی
مخالفت یا تنفر شدید از چیزی یا گروهی ( معمولا گروهی یا قومی ) کلمه شبیه دیگه aversion هست که همین معنی رو میده ولی شخصی تر و سلیقه ای تره با شدت کمتر
شامل نشده ( اسم )
revulsion: نفرت hatred: تنفر grudge: کینه
کلمات شبیه brutality _ زورگویانه _ بی رحمی _ سوء استفاده از قدرت savagery _ وحشی گری _ متمرکز به غیر متمدن بودن ferocity _ رفتار شدید _ عمومی ( میتون ...
زوری
هر سه کلمه زیر به معنی "غریب الوقوع هستند: looming به مرور و همراه با نگرانی impending نزدیک و اضطراری imminent هر لحظه ممکنه پیش بیاد، اظطرار شدید و ...
angry: عصبانی ( کلمه ای عمومی برای توصیف صرفا خشمگین بودن ) Furious: خشمگین ( شدید ) irate: خشمگین همراه با داد و هوار. fierce: خشمگین ( اشاره به ...
به میان کشیدن مثلا وقتی تو یه صحبت کسی، کس دیگه ای رو وسط میکشه یا یه ماشین، ماشین دیگه رو طی فعالیت خودش درگیر میکنه یا یه دستور ( در برنامه نویسی ...
غریب الوقوع ( با اشاره به اضطراری بودن ) کلمه شبیه دیگه: looming و اما تفاوت. غیرب الوقوع ( با اشاره به نگرانی و کم کم نزدیک شدن )
تزلزل ناپذیر صفت شبیه دیگه: unwavering و اما تفاوت: unshakable: محکم و غیر قابل ریزش ( متمرکز بر حفظ استحکام ) unwavering: محکم و غیر قابل تغییر ( م ...
اشتباه سهوی کلمه شبیه دیگه cock up که اشاره به اشتباه بزرگ تری میکنه.
تحقق دادن به هدفی مثال: He decided to see through his goal of running a marathon
کُفر کسی را در آورد
چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...
چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...
چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...
چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...
خوره وار
سه کلمه شبیه به هم. respect: احترام پایه ای ( لزوما نیازی به دلیل خاص نداره و میتونه فقط از روی ادب باشه ) esteem: احترام خاص ( به علت داشتن شخصیت ...
1 _ آدم شر خر 2 _ آدم کله خراب این کلمه هیچ ربطی به phrasal verb دیگه go on به معنی ادامه دادن نداره.
مخفی کردن به طور عمدی با هدف خاص
حسرت داشتن یا به دست آوردن ( نه از دست دادن )
کم کردن فاصله تا چیزی
در حالت فعل: بسیار سریع و غیر قابل کنترل حرکت کردن به طرفی