پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٠٨)

بازدید
٢,٣١٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیدگاه شماره 2: نخست بیایید کمی دیدگاه پیشین را پاکیزه تر بکنیم. "ا" می تواند پسوند باشد و به دو شیوه: 1 - می تواند اندازه و تراز ( =میزان ) چیزی را ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هنگامی که برای نِمونه به جای {سینوسی} می گوییم {پرفراز و نشیب}، آیا هر چیزی که {سینوسی} است {پرفراز و نشیب} است؟ آری. ولی آیا هر چیزی که {پرفراز و ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ای بسیار شایسته برای واژگان بیگانه و عربی "دلیل، علت، سبب" شاید بتوان بن واژه ای نو از این واژه ساخته به نام "آوندیدن" که از آن نام ستاک ( =اسم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیدگاه شماره 2: میتوان واژه "آشکار، هویدا" را در برخی کاربرد های این واژه برابر دانست. برای نمونه: نادرست:طبیعی است که شب ها خورشید نیاید. درست تَر: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شروع پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:آغاز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این را از من به یادگار داشته باشید:هیچ گاه، هیچ گاه، هنگامی که می خواهید چیزی را بسنجید ( =نقد کنید ) ، همه آنها را یک جا ننویسید. برای نِمونه، اگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"پار، پارا، پرا" پیشوند هایی در زبان پارسی هستند نشان دهنده و برابر "پیش، عقب" و با "pre" در زبان انگلیسی و "pra" در زبان آلمانی همریشه است. این پیش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیح اگر برابر توضیح دادن باشد برابر باز کردن و گستره کردن و گسترش چیزی است. اگر توضیح برابر توضیحِ چیزی باشد برابر گسترده آن چیز است. پس: توضیح گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان پهلوی واژه ای به نام "اَپورسیشنیگ" هست و از انجا که "اَ" برابر "بی" و "یگ" برابر "ی" است، ساده شده آن می شود "بی پورسیشنی" که برابر "بی مسئول ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

{گونه}، {دیس}، {پیکر}، {سان}، {ریخت} ( ریختار ) این همه واژه ی پارسیِ زیبا، چرا {فرم}؟

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ما واژگان {کیهان/گیهان/جهان} را داریم که همگی برگرفته از ریشه {گَئیثَ} در اوستا به چم {جهان، موجودات جهان، زیست، طبیعت} هستند. {گَئیثَ} را اگر بخواه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه، انگلیسی است و برای بدست آوردن برابر درست آن، باید آنرا باز کنیم: package=pack - age در اینجا pack واژه است و age هم پسوند. بنگرید ( =توجه ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود بر همگی. پیشنهاد واژه "بَرگَشتار، بَرگَشتِمان" به جای "مَرجَع، منبع، منشا، مبدا". این دو واژه از بن کنونی "بَرگَشتَن" با همراه پسوند "ِمان" ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه انگلیسی است و در پارسی بهترین برابرش " فرهنگنامه، فرهنگِ واژه" می باشد. از واژه "واژه نامه" نیز میتوان بهره برد. پس به جای "دیکشنری دانشگاه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لباس به چیزی می گویند که می پوشند، پس پوشاک یا پوشیدنی را می توان برابر آن گرفت. تاکنون شنیده اید "رخت و لباس"؟ این رخت برابر همین لباس است. لباس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بنده نیز در این باره با کاربر بسیار گرامی /مهدی کشاورز/ همسو هستم که "نکوهش، خرده گیری" واژگان شایسته ای برای "نقد" نیستند و از برای همین، ببخشید! "ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پسوند "وَش" که در امروز در "پرویش، مهوش. . . " نیز دیده میشود، در گذشته و در زبان اوستایی به ریختِ "ووش" یا "وُش" بوده است. این پسوند برابر "سان، دی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گیختَن کارواژه ای است که در {انگیختَن} می بینیم و بُنِ کنونیِ آن {گیز} میباشد. نگریدنی است که این کارواژه برگرفته از ریشه یِ اوستاییِ {وَئیگ} است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود بر همگی. ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است. "راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده ش ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ما واژه ی{گوثَر} را در پارسی داریم که در برخی گویش های ایران، بکار برده می شود و به چَمِ {مرغوبیت/اصل} است و به روشنی همان {گوهر} است. ما در ریشه یِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جای این واژه عربی واژه های ساده تر و پارسی "یاد دادن، آموزش" را به کار ببریم. ما در پارسی "تعلیم دادن" را داریم که نادرست است، خود "تعلیم" یک کار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشنهاد واژگان "هَمکِرد ( یا مَتکِرد ) ، کَمکِرد، چَندکِرد ( یا بارکِرد ) ، یوکِرد" به رایه ( =نوبت، ترتیب ) "جمع، تفریق، ضرب، تقسیم" بررسی هر واژه: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ویران بی گمان واژه ای پارسی است و پهلوی آن به شیوه اَویران است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیشنهادِ واژه به جایِ {عام/عامه}: 1 - در نِگاه داشته باشید که رَوِشِ پیشنهادی واژه سازی، آن است که از زبان های ریشه ای و نیاکیِ پارسی، همچون اوستایی، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ما کارواژه یِ {گَشتَن} را داریم که برای واژه هایی که با {تغییر، تبدیل، حرکت} سر و کار داریم بسیار کارساز است. ما هَم چِنین پیشوند هایِ {وا/باز/بَر} ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این دیدگاه برای برابرِ جایگزینیِ تک به تکِ {معمولا} است. ما می توانیم {پرداختن} را در پارسی به چم {انجام دادن} داشته باشیم، چنانچه ما می توانیم بگوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

{فرونشست}. بِدرود!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به جای واژگانِ {گرادیان، gradient، طیف، تدریج} می توان از {شیب} بکار برد. اگرچه {تدریج} در برخی گزاره ها میتواند کارکرد های دیگر نیز داشته باشد. بِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود بر همگی! ریشه این واژه "طلب" است و برابر با "خواستن". از این روی "مطلوب" برابر "خواسته شده" می باشد. یک روش ساختن نام کنشگیر ( =مفعول ) در پار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسیر به زندانی یا در بند و گرفتار می گویند: اسیر گویش:asir برابر پارسی:گرفتار، در بند، زندانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در ویرایش پیام پیشین: اگر در یک تاران ( شبکه ) با نورون سر و کار داشتیم، می توان به آن گفت {نوک}. نیاز است بدانید که واژه یِ {neuron} با {نَوار} در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرغ در پهلوی به شیوه murw بوده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

دین واژه از پارسی میانه است. برابر دین می شود آیین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جای "صعودی" بگوییم "افزایشی" و به جای "نزولی" بگوییم "کاهشی". بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیوانه از دیو می آید. پسوند انه برابر مانند و همانند است. پس دیوانه می شود کسی که مانند دیو است. ( !! )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جالب با ریشه جلب و بر آهنگ فاعل است. فاعل کسی است که کننده فعل است. پس جالب چیزی است که جلب می کند. جلب کردن برابر کشیدن و ربودن است. پس جالب چیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در پارسی همان "پسوند" است و هم "پیشوند". "پیشوند" َش را که من دانشی درباره اش ندانم و تنها می دانم بیشتر کاربرد "ضد کردن، پاد کَردَن" دارد. در این ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چند راهنمایی برای این دیدگاه کارواژه=فعل واج=حرف ( ا، ب، پ، ت. . . ) کارواژه فرمانی=فعل امری پیوند=رابطه دومین واج الفبای پارسی است. در کارواژه ه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

می توان به جایِ {در واقع} از {به راستی، به درستی، می توان گفت، باید گفت، خوب است گفته شود. . . . } بکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود بر همگی. ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است. "راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده ش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به گمانم شاید بتوانیم کارواژه یِ {سِپیتَن} را در پارسی داشته باشیم: در اوستایی ما واژه یِ {اسپی:سپید بودن، پاک شدن} داشتیم و همچنین {سپیت:سپید بودن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترجم همان ترجمه کننده است. ترجمه هم برابر چیم در پارسی پهلوی است. پس ترجمه کردن می شود چیمیدن. مترجم گویش:motargem ریشه از:عربی برابر پارسی:چیمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

میتوان از واژگانی هَمچون {بَدراهه، دُژراهه، سَخت راه، سخت گُذر} بهره برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیدگاه شماره 3: ما در زبان پارسی واژه "افزودن" را داریم که از دو بخش ساخته شده است: 1 - پیشوَندِ "اَف" که با ریخت "فِ" نیز آنرا میبینیم. 2 - بن واژه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به جایِ {قَدَم} از واژگانی همچون {گام، گام برداشتن، پا گذاشتن، پای گذاشتن، پا، پای} میتوانیم بکار ببریم. بِدرود!