پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٠٨)
دیدگاه شماره 2: نخست بیایید کمی دیدگاه پیشین را پاکیزه تر بکنیم. "ا" می تواند پسوند باشد و به دو شیوه: 1 - می تواند اندازه و تراز ( =میزان ) چیزی را ...
هنگامی که برای نِمونه به جای {سینوسی} می گوییم {پرفراز و نشیب}، آیا هر چیزی که {سینوسی} است {پرفراز و نشیب} است؟ آری. ولی آیا هر چیزی که {پرفراز و ن ...
واژه ای بسیار شایسته برای واژگان بیگانه و عربی "دلیل، علت، سبب" شاید بتوان بن واژه ای نو از این واژه ساخته به نام "آوندیدن" که از آن نام ستاک ( =اسم ...
دیدگاه شماره 2: میتوان واژه "آشکار، هویدا" را در برخی کاربرد های این واژه برابر دانست. برای نمونه: نادرست:طبیعی است که شب ها خورشید نیاید. درست تَر: ...
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...
شروع پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:آغاز
این را از من به یادگار داشته باشید:هیچ گاه، هیچ گاه، هنگامی که می خواهید چیزی را بسنجید ( =نقد کنید ) ، همه آنها را یک جا ننویسید. برای نِمونه، اگر ...
"پار، پارا، پرا" پیشوند هایی در زبان پارسی هستند نشان دهنده و برابر "پیش، عقب" و با "pre" در زبان انگلیسی و "pra" در زبان آلمانی همریشه است. این پیش ...
توضیح اگر برابر توضیح دادن باشد برابر باز کردن و گستره کردن و گسترش چیزی است. اگر توضیح برابر توضیحِ چیزی باشد برابر گسترده آن چیز است. پس: توضیح گ ...
در زبان پهلوی واژه ای به نام "اَپورسیشنیگ" هست و از انجا که "اَ" برابر "بی" و "یگ" برابر "ی" است، ساده شده آن می شود "بی پورسیشنی" که برابر "بی مسئول ...
{گونه}، {دیس}، {پیکر}، {سان}، {ریخت} ( ریختار ) این همه واژه ی پارسیِ زیبا، چرا {فرم}؟
ما واژگان {کیهان/گیهان/جهان} را داریم که همگی برگرفته از ریشه {گَئیثَ} در اوستا به چم {جهان، موجودات جهان، زیست، طبیعت} هستند. {گَئیثَ} را اگر بخواه ...
این واژه، انگلیسی است و برای بدست آوردن برابر درست آن، باید آنرا باز کنیم: package=pack - age در اینجا pack واژه است و age هم پسوند. بنگرید ( =توجه ک ...
درود بر همگی. پیشنهاد واژه "بَرگَشتار، بَرگَشتِمان" به جای "مَرجَع، منبع، منشا، مبدا". این دو واژه از بن کنونی "بَرگَشتَن" با همراه پسوند "ِمان" ی ...
این واژه انگلیسی است و در پارسی بهترین برابرش " فرهنگنامه، فرهنگِ واژه" می باشد. از واژه "واژه نامه" نیز میتوان بهره برد. پس به جای "دیکشنری دانشگاه ...
لباس به چیزی می گویند که می پوشند، پس پوشاک یا پوشیدنی را می توان برابر آن گرفت. تاکنون شنیده اید "رخت و لباس"؟ این رخت برابر همین لباس است. لباس ...
بنده نیز در این باره با کاربر بسیار گرامی /مهدی کشاورز/ همسو هستم که "نکوهش، خرده گیری" واژگان شایسته ای برای "نقد" نیستند و از برای همین، ببخشید! "ن ...
پسوند "وَش" که در امروز در "پرویش، مهوش. . . " نیز دیده میشود، در گذشته و در زبان اوستایی به ریختِ "ووش" یا "وُش" بوده است. این پسوند برابر "سان، دی ...
گیختَن کارواژه ای است که در {انگیختَن} می بینیم و بُنِ کنونیِ آن {گیز} میباشد. نگریدنی است که این کارواژه برگرفته از ریشه یِ اوستاییِ {وَئیگ} است. ...
درود بر همگی. ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است. "راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده ش ...
ما واژه ی{گوثَر} را در پارسی داریم که در برخی گویش های ایران، بکار برده می شود و به چَمِ {مرغوبیت/اصل} است و به روشنی همان {گوهر} است. ما در ریشه یِ ...
به جای این واژه عربی واژه های ساده تر و پارسی "یاد دادن، آموزش" را به کار ببریم. ما در پارسی "تعلیم دادن" را داریم که نادرست است، خود "تعلیم" یک کار ...
پیشنهاد واژگان "هَمکِرد ( یا مَتکِرد ) ، کَمکِرد، چَندکِرد ( یا بارکِرد ) ، یوکِرد" به رایه ( =نوبت، ترتیب ) "جمع، تفریق، ضرب، تقسیم" بررسی هر واژه: ...
ویران بی گمان واژه ای پارسی است و پهلوی آن به شیوه اَویران است.
پیشنهادِ واژه به جایِ {عام/عامه}: 1 - در نِگاه داشته باشید که رَوِشِ پیشنهادی واژه سازی، آن است که از زبان های ریشه ای و نیاکیِ پارسی، همچون اوستایی، ...
ما کارواژه یِ {گَشتَن} را داریم که برای واژه هایی که با {تغییر، تبدیل، حرکت} سر و کار داریم بسیار کارساز است. ما هَم چِنین پیشوند هایِ {وا/باز/بَر} ...
این دیدگاه برای برابرِ جایگزینیِ تک به تکِ {معمولا} است. ما می توانیم {پرداختن} را در پارسی به چم {انجام دادن} داشته باشیم، چنانچه ما می توانیم بگوی ...
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...
{فرونشست}. بِدرود!
به جای واژگانِ {گرادیان، gradient، طیف، تدریج} می توان از {شیب} بکار برد. اگرچه {تدریج} در برخی گزاره ها میتواند کارکرد های دیگر نیز داشته باشد. بِ ...
درود بر همگی! ریشه این واژه "طلب" است و برابر با "خواستن". از این روی "مطلوب" برابر "خواسته شده" می باشد. یک روش ساختن نام کنشگیر ( =مفعول ) در پار ...
اسیر به زندانی یا در بند و گرفتار می گویند: اسیر گویش:asir برابر پارسی:گرفتار، در بند، زندانی
در ویرایش پیام پیشین: اگر در یک تاران ( شبکه ) با نورون سر و کار داشتیم، می توان به آن گفت {نوک}. نیاز است بدانید که واژه یِ {neuron} با {نَوار} در ...
مرغ در پهلوی به شیوه murw بوده است
دین واژه از پارسی میانه است. برابر دین می شود آیین.
به جای "صعودی" بگوییم "افزایشی" و به جای "نزولی" بگوییم "کاهشی". بِدرود!
دیوانه از دیو می آید. پسوند انه برابر مانند و همانند است. پس دیوانه می شود کسی که مانند دیو است. ( !! )
جالب با ریشه جلب و بر آهنگ فاعل است. فاعل کسی است که کننده فعل است. پس جالب چیزی است که جلب می کند. جلب کردن برابر کشیدن و ربودن است. پس جالب چیز ...
در پارسی همان "پسوند" است و هم "پیشوند". "پیشوند" َش را که من دانشی درباره اش ندانم و تنها می دانم بیشتر کاربرد "ضد کردن، پاد کَردَن" دارد. در این ب ...
چند راهنمایی برای این دیدگاه کارواژه=فعل واج=حرف ( ا، ب، پ، ت. . . ) کارواژه فرمانی=فعل امری پیوند=رابطه دومین واج الفبای پارسی است. در کارواژه ه ...
می توان به جایِ {در واقع} از {به راستی، به درستی، می توان گفت، باید گفت، خوب است گفته شود. . . . } بکار برد. بِدرود!
درود بر همگی. ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است. "راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده ش ...
به گمانم شاید بتوانیم کارواژه یِ {سِپیتَن} را در پارسی داشته باشیم: در اوستایی ما واژه یِ {اسپی:سپید بودن، پاک شدن} داشتیم و همچنین {سپیت:سپید بودن، ...
می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...
مترجم همان ترجمه کننده است. ترجمه هم برابر چیم در پارسی پهلوی است. پس ترجمه کردن می شود چیمیدن. مترجم گویش:motargem ریشه از:عربی برابر پارسی:چیمیدن
می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد. برای نمونه: تِئیسم=خداباوری تِئیست=خداباور آتِئیسم=خد ...
میتوان از واژگانی هَمچون {بَدراهه، دُژراهه، سَخت راه، سخت گُذر} بهره برد. بِدرود!
دیدگاه شماره 3: ما در زبان پارسی واژه "افزودن" را داریم که از دو بخش ساخته شده است: 1 - پیشوَندِ "اَف" که با ریخت "فِ" نیز آنرا میبینیم. 2 - بن واژه ...
به جایِ {قَدَم} از واژگانی همچون {گام، گام برداشتن، پا گذاشتن، پای گذاشتن، پا، پای} میتوانیم بکار ببریم. بِدرود!