فعلا

/fe~lan/

مترادف فعلا: اکنون، الحال، این دم، اینک، حالا، عجالتاً

متضاد فعلا: بعداً، قبلاً

برابر پارسی: اکنون، این دم، این زمان، هم اینک | ( فعلاً ) هم اینک

معنی انگلیسی:
already, currently adv., present, presently, today, yet

لغت نامه دهخدا

( فعلاً ) فعلاً. [ ف ِ لَن ْ ] ( ع ق ) عملاً. مقابل قولاً. ( یادداشت مؤلف ) : بر دست و زبان ایشان هرچه رفته باشد فعلاً و قولاً، هرآینه در افواه افتد. ( گلستان سعدی ). || مجازاً، به معنی اکنون. فی الحال. حالا. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

۱ - از روی فعل فعلا ۲ - حالا اکنون
عملا . مقابل قولا

فرهنگ معین

( فعلاً ) (فِ لَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) ۱ - هنوز، تاکنون . ۲ - اینک ، حالا. ۳ - به طور موقت ، موقتاً، عجالتاً.

فرهنگ عمید

۱. حالا، اکنون، در حال حاضر.
۲. از طریق کار و عمل، عملاً.

واژه نامه بختیاریکا

ای سَو؛ جَخت؛ ب ِ نَقد

مترادف ها

actually (قید)
واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا

indeed (قید)
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فی الواقع، هر اینه، آره راستی

now (قید)
فعلا، حالا، اکنون، اینک، در این لحظه

presently (قید)
فعلا، قریبا، بزودی، حتما، انا، لزوما، عنقریب

nonce (قید)
فعلا

فارسی به عربی

الآن , فی الوقت الحاضر

پیشنهاد کاربران

به نحو ظریفی اشاره به آن دارد که " الان درگیر کار یا عملی هستم، بعداز اتمام وخلاص شدن از این کار امکان توجه یا انجام اوامر یا پیشنهادها یادگیری را خواهم داشت"
معادل اینکه بگوییم:"در این لحظه مشغول کاری هستم که تا تکمیل نشود مطلب و منظور شما ممکن نیست"
تا این وخت، تا این دَم، هنوز، این روزها، اکنون، اینک، کنون، همین وخت، ایدون
✍️ for now
!so long
ta ta for now
تابعد
همین الان
همین لحظه
کنون
فعلا بای یعنی
درحال حاضر اکنون خداحافظ
در حال حاضر
for the time being
بعدا
هنوز
اکنون
خداحافظ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس