پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٠٨)
یادم رفت بگویم به کاربر العطار، محمد علی: تو بارها گفتی که:{ن پافشاری می کنم که قرآن کاملاً عربی مبین هست وأعجمی ندارد وبر خلاف إدعاء علماء بنی اسرائ ...
{نشان دادن، درست نشان دادن} {نشان دهید که آن گزاره درست است}. بِدرود!
در پاسخ به کاربرِ {العطار، محمد علی}: من آن {تناقض} ها و خُرده گیری ها را برای یورش به تو نگفتم، که تو به خودِ من یورش می بری ( مغالطه ای به نام ad h ...
کاربر {العطار، محمد علی}. نبودنِ یک واژه در یک واژه نامه ی یک زبان، نشان دهنده ای نیست که این واژه در آن زبان نبوده است. یا باید پشتوانه ای آورد که د ...
سپاس از جناب مهدی کشاورز بزرگوار و پاسخِ شما. پس بگمانم دگرساخت/دگر ساختن به جای {تاثیر} درخور نباشد. بِدرود.
می توان به جای {باعث شدن/موجب شدن} گفت {در پی داشتن، پِی آوردن}. بِدرود!
دیوانگی.
هَمچون {چنگال} که برگرفته از {چَنگَر} است که خود برگرفته از {چَنگرَ} است ( با پسوند {رَ} ) در اینجا هم گویا چنین چیزی به چشم می خورد. {خنجر} برگرفت ...
بخشِ {مسطحه} را می توان ترگویه کرد {تَخت}.
به جایِ {جدید} در همه ی کاربرد هایش، جایگزین هست:{تازه، نو، نوین}. پس دیگر نگوییم {جدید}. بِدرود!
آشفتگی، آشوب
هنگامی که با {تجدید، تکرار} کار داریم می توانیم از پیشوند {وا} بکار ببریم
دلشوره، دلهره
نا آشنا.
{گپ} واژه ای پارسی است که با {گفتن} همریشه است ( همانگونه که می گوییم /گَپ و گُفت/} بِدرود!
{بُنیادین، بُنیادوَر}.
به جای {صادق} شایسته است بگوییم {راستگو} یا گاهی {راستگویانه، درست}. برای نمونه در گزاره {دوست من یک آدمِ صادق است}، {صادق} برابر {راستگو } است. و ...
از {گریه} و {گریستن} در پارسی گرفته شده است.
تنها با نگاه کردن به همین {دخش} پارسی می توانید به رَدی که پارسی بر زبان های دیگر جهان گذاشته است پی ببرید. بسیاری از زبان های اروپایی واژگانشان را ا ...
امروزه داریم با دو چشم خود میبینیم که مُشتی بی همه چیز به فرهنگِ ایران ناسزا می گویند. بی همه چیز ها گمان می کنند می توانند با این کار، به خواسته خود ...
در پاسخ به کاربر عطار، محمد علی: تو درباره زبان پارسی چه میدانی؟ {ژ} در پارسی کهن بوده است و در برخی واژگانی که {ز} داشتند، گاهی به جای این {ز}، {ژ ...
بگمانم خوب باشد که از {افکندن} در کنار یک پیشوند، بکار گرفته شود. برای نمونه {درافکندن}.
{نقطه} در واژگانی همچون {نقطه جوش، نقطه ذوب}، برابر {کرانه/مرز} گرفته شود بگمانم خوب باشد. {نقطه ی جوش}:{مرزِ جوش، کرانه ی جوش} بِدرود!
به جای{نقطه} می توان از {نوک} یا در برخی گزاره ( جمله ) ها، از {سَر} بکار برد. برای نمونه:از این نقطه تا اون نقطه درست تر:از این سَر تا اون سر بِدر ...
بیایید تا دیگر از {انتها} بکار نبریم و بگوییم {پایان، سر انجام، تَه}. بِدرود!
رَنج کشیدن، کوشیدن دربرخی جاها برابر رنج کشیدن و در برخی جاها برابر کوشیدن است.
درود بر بزرگوار /فرتاش/. از خود فرهنگ و هیچ چیز ندارند و می خواهند داشته های ایران را برای خود کنند. خوشبختانه ما ایرانی ها پا داریم، و با این پا ل ...
[از دیدِ].
خودِ [پُر] در برخی جاها می تواند برابر خوبی باشد [سرشار، پُرمایه] نیز کاربردی هستند.
به جای این پیشوند، می توان از [بَس] بکار برد.
هزاران درود بر جناب کشاورز. ساختن بستر ای برای شیفته کردنِ مردم به زبان پارسی یکی از بهترین روش ها برای از میان بردنِ این فرهنگِ نادرست است. همانگو ...
امروزه می بینیم که برخی جاها از واژگان انگلیسی بکار برده شده که واژه ی برابرِ پارسی آنها هم هَست و جا افتاده هم هست. برخی زبانِ انگلیسی را گویی می پ ...
دوست دارِ ایران می شوید هنگامی که دشمنانِ ایران را ببینید. کمی در این تارنما جستجو کنید، نمونه هایی از پانترک ها را می بینید. خوشبختانه پیام های آنه ...
ناف در زبان اوستایی در واژگان بسیاری به چم {تبار، نژاد} بوده است. بگمانم شایسته است این کاربرد را هم دوباره به پارسی کنونی بازگردانیم. بِدرود!
این واژه/نام به چم {زیبا، خوشگل، خوش روی} است و پیشوند {هو:خوب} به همراه {چهر:رُخ، چهره} دیده می شود. بِدرود!
واژه ی تردامن از پیشوند {تَر} به همراه {دامن} ساخته شده است. {تَر} در اینجا نشان دهنده ی {آلوده بودن، ناپاک بودن، بد بودن} است. همچنین در گذشته دارا ...
این پیشوند در زبان پارسی میانه به ریخت {اباز} بوده است و بگمانم با پیشوند {اَپاچ} در پارسی میانه هم ارز و همریشه بوده است. بِدرود!
بگمانم {خیزآب} برابرِ {موجِ آب} است و خود واژه ی {موج} دارای چمِ دیگری است. می توان از {خیزه، خَم}بکار برد. بِدرود!
به جای {تحقیق} شایسته است گفته شود {پژوهش}. {پژوهش} دارای کارواژه {پژوستن} است. {پ} دگرگون شده ی {ب} و {ب} دگرگون شده ی پیشوند {وی} است. {ژوستن/جوس ...
{نابسند گویی} بگمانم خوب باشد. ( نابسند:ناکافی} بِدرود!
نوروزِ ایرانیان بر ایرانیان فرخنده باد. ای کاش که مرگ بمیرد و پوسیدگی بپوسد.
دیدگاهِ پیشینِ {محسن نقدی} زیرِ این واژه، پوچ است، پیشنهاد می کنم آن را نخوانید. سرشار از پوچی.
درود بر کاربر گرامی /دهخدا/. سپاس از شما. اگر سندی یافتم بَنا بر خواسته ی شما، آن را اینجا می گذارم. باز هم سپاسِ فراوان.
در نکوهش {محسن نقدی}: دیدگاهِ نخست که بی درونمایه ( محتوا ) است. اینکه بر پایه زبانِ عربی بخواهیم واژه ای را پیشنهاد دهیم کاری است بیهوده و نانیکو. ...
این یارو {عبدالرضا} با هزار تا نام و نشونی به آبادیس آمده است و دلغک بازی در میاورد اینجا جای دلغک ها نیست. برو چرت و پرت هایت را برای خودت بنویس. به ...
{گونه}، {دیس}، {پیکر}، {سان}، {ریخت} ( ریختار ) این همه واژه ی پارسیِ زیبا، چرا {فرم}؟
{باژاک، باژینه}.
دیگر خود می دانید که برابر پارسی آن چیست ارزشمند است، درست گفتن، و پارسی نوشتن. به نیکی یاد می شود
{آوند} را اگر برابر {دلیل} بگیریم، بگمانم {آوستن} را بتوان برابر {دلیل آوردن/استدلال} گرفت. بگمانم در اینجا {آ} پیشوند باشد و {وند} هم بن کنونی {وست ...
هماهنگ شدن، از آن شدن