پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٢٠)
نیاز نیست هزار تا نام و نشونی بسازی بیای آبادیس. یه بار یه چیز باید گفته بشه نه هزار بار. من هم نمیام دوباره چیزایی رو که نوشتم دوباره بنویسم. یه با ...
به پدیده یِ گرمایشِ زمینِ بیشتر در اَپاخترگان ( =قطب شمال ) در برابرِ تَفتان ( =مناطق حاره ای ) می گویند. ( در قطب شمال گرمایش زمین بسیار بیشتر از من ...
می توان از {اَپاخترگان} به جایِ {شمالگان/قطب شمال} و {نیمروزگان} به جایِ {جنوبگان/قطب جنوب} بکار برد. بِدرود!
{بِ} را در {بسامان} ببینید. همان کارکردِ {مَند/دار} را دارد، که بسیار کاربردی می تواند باشد. بِدرود!
می توان از پیشوند های گوناگونی به همراهِ {رفتن/شدن} بکار برد. این پیشوند ها {اَف/بَر/بالا} هستند ( و شاید پیشوند های دیگر که اگر می دانید پیشنهاد دهی ...
می توان از {دَرآموزه} به جایِ {اطلاعات} بکار برد. ساختارِ آن اینگونه است:{دَر/آ/موز/ه} 1 - دَر:پیشوند است نِشان دهنده یِ {درون} 2 - آ:پیشوند است در ...
ای خرگوش. بِدرود!
در دیدگاهِ پیشین از {ساشته} از {ساشتن} بکار برده شد. نیاز است گفته شود که، ما {شار} را که کارواژه یِ {شاریدن} را دارد، داریم. این واژه با {شُر/سُر/س ...
هَمریشه با {بَند} در پارسی است. از این روی هِنگامِ برابر سازی/برابر یابی برایِ واژگانی که این واژه را دارند، می توان از {بَند} یا پِی ساشته ( مشتق ) ...
ما بُنِ کنونیِ {مَک} را از {مَکیدن} داریم که می دانیم بُن های کنونی می توانند پسوند نیز باشند. {مَکیدن} برابرِ {جذب کردن} نیز می تواند گرفته شود، از ...
دوسویه. بِدرود!
کاش می شد که برنامه یِ {ویسه/کیبورد} ای ساخت، که هر واژه یِ ناپارسی که به کار بردیم، برابر پارسی آن را جایگزین کند. ( که می شود چنین چیزی ساخت ولی شو ...
گاهی می توان از {فراهم کردن/چیزی را فرآهم کردن} به جای {باعث شدن} بکار برد. بِدرود!
هنگامی که با {shrink/انقباض} سر و کار داریم، پیشوند های زیر به یاد می آیند: 1 - دَر/اندر 2 - فرو 3 - گُ/وی ( پاد کنندگی ) آن کارواژه ای که باید در ...
هنگامی که با {shrink/انقباض} سر و کار داریم، پیشوند های زیر به یاد می آیند: 1 - دَر/اندر 2 - فرو 3 - گُ/وی ( پاد کنندگی ) آن کارواژه ای که باید در ...
همانگونه که سرور گرامی /مهدی کشاورز/ فرمودند، ما هنگامی که دو چیز را بر سَرِ یِک فروزه ( =صفت ) به همراهِ تَر ( صفت تفضیلی ) می سنجیم، می تواند به جا ...
از نگاه من، چراییِ این {فَرمَنِش:پارادوکس}، آن است که ما از گزاره ای پیش از آنکه شِناسش ( =تعریف ) شود بکار می بریم. هنگامی که A می گوید {A نادرست ا ...
ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...
ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...
ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم. این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری ...
ما در زبانِ پارسی میانه {im/ایم} را به چَمِ {این} داریم و این همان است که در {امروز/امشب/امسال. . . . } بکار گرفته شده است. از این روی که این پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
ما در گزاره ی {به چه دردی می خورد؟} ، {خوردَن} را برابرِ {مطابقت/همخوانی} داریم. چنانچه ما می گوییم {این دو به هَم می خورند}. بهتر است که از پیشوند ...
برای واژه سازی برایِ {مشتق} از همین برابر های کُنونی در پارسی بکار می بریم و سپس واژه سازی می کنیم. به این شیوه: ما {برگرفته} را به جایِ {مشتق} داریم ...
در پاسخ به کاربرِ /وهسودان مرزبان/: نخست آنکه {انباشتن} از دو بخشِ {ان} و {باشتن} ساخته شده است. درست است که اینجا {اَن} برابر {هَم} است، ولی همیشه ...
این را از من به یادگار داشته باشید:هیچ گاه، هیچ گاه، هنگامی که می خواهید چیزی را بسنجید ( =نقد کنید ) ، همه آنها را یک جا ننویسید. برای نِمونه، اگر ...
در پاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/: هیچ گاه {حس} کردن پشتوانه خوبی نبوده است. من {حس} می کنم این واژه پارسی است، چه کسی می گوید که من درست می گویم یا ...
در پاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/: اینکه در زبانِ پارسی ما دو کاربرد برایِ {خوردن} داریم، نشان می دهد که {مونتاژ} شده است؟ چه کسی می گوید که {خوردن} ت ...
خب، خب، خب، خب! پاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/: اگر {فردا} ترکی است، ریشه یِ آن چیست؟ ساختارِ آن چیست؟ چه زبانشناسی آن را گفته است؟ همه یِ گفته هایت ت ...
درپاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/: هعی. چرا میخواهی فرار کنی؟ برای نِمونه هنگامی که می گوییم {سر در آوردن}، آیا اینجا برابرِ {سر را در آوردن} است؟ نه! ...
در پاسخ به پیامِ کاربرِ /عارف طاهری/: گرامی، {انگار} از دو بخشِ {انگ} و {ار} ساخته نشده است، که از {ان} و {گار} ساخته شده است. {گار} هَم که بُنِ کنو ...
ریخت دیگر کارواژه ی {شاریدن} چیست؟ بُنِ کنونیِ این کارواژه {شار} است، و ما برای واژگان هم آهنگ همچون {بار/دار}، کارواژه یِ {باشتن/داشتن} را داریم و ا ...
خستگی که ای که ما برای کار خود هر روز باید ششِ بامداد بیدار شویم و سپس تا شب جان می کنیم، داریم دزدی است، دزدی از زمانِ زندگی مان. دزدی و خستگی، دو ...
{فرهنگستان زبان و ادب فارسی}، پیشنهادِ {درجه یک} را به جای این واژه داده است. اگر ما گفتگویِ روزانه مان هَمه واژگان تازی باشد، اینها ککشان نمی گزد و ...
می توان از {دیدمَر} به جایِ {عدد زوج} بکار برد. {دیدمر} از دو بخشِ {دید} و {مر} ساخته شده است. {دید} در زبان پارسی میانه به چَمِ {دو} و {مَر} هم برا ...
می توان گاهی از {سرد و گرم چشیده/سختی روزگار دیده} بکار برد. روی هم رفته می توان از {کارآژموده/آزموده/کارکشته/آزمون داده} بکار برد. بِدرود!
{نژند} از دو بخشِ {نَ} و {ژَند} ساخته شده است. {نَ} پیشوند است که برابرِ {نا} می باشد. {ژَند} هَمریشه است با {ژنده/ژندگی}. ما برای واژگانِ {زنده/زن ...
پیشنهادِ {زیوانبار} به جایِ {تجربه}: این واژه از دو بخش ساخته شده است: 1 - زیو:بُنِ کنونیِ {زیستَن} است و به چم {عمر} است. 2 - انبار:به چَمِ {مخزن} ...
می توان از {فرانیاد} ساخته شده از پیشوندِ {فرا:ورا در عربی برگرفته از این پیشوند است در پارسی} و {نیاد:طبیعت} بکار برد. بِدرود!
از {زیرا/چون/چونکه/برای اینکه/از برای آنکه/زآنکه/پی گرفته از. . . . . . } می توانیم بکار ببریم. بِدرود!
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است. در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم: 1 - نفی کننده/نیچ کننده ...
واژه یِ {قَبر} برگرفته از همان ریشه ای است که {گور}ِ پارسی از آن است. پس شایسته است آن را واژه ای با ریشه ای پارشی خوانیم و به جایِ آن از {گور/گَبر} ...