پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥١٩)

بازدید
٣,٥٥٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمیدانم میخواهید بدانید یا نه و میخواهید سرتان را در برف کنید یا نه. واژه "نماز" در پارسی در زبان پهلوی به ریختِ "نماچ" و در زبان اوستایی به ریختِ " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاسخ شماره 2 به دیدگاه کاربر /آتوسا بختیاری/: در پایان گفته است: "به همین دلائل است که یونسکو زبان دری را لهجه ۳۳ زبان مقدس عربی اعلام کرده و برای خی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به جای "صعودی" بگوییم "افزایشی" و به جای "نزولی" بگوییم "کاهشی". بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در پاسخ به کاربرِ گرامی /رضا مدیاتک/: گمان نمی کنم پیوندی میانِ {بش} و {پوچ} پارسی نباشد. چرا که در تُرکیِ کُنونی نیز ما {بوچ} را در برخی فتاد ( =نمو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

برابر آن میتواند "شیوه نامه، شیوه، روش، آیین، هنجار" میباشد. واژگانی همچون "روش، شیوه، آیین" بسیار زیبا تر و ساده تر از "پروتکل" میباشند! بدرود!

پیشنهاد
٥

{به دیگر سخن} برابر پارسی این گزاره است. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستشویی واژه ای پارسی ساخته شده از دست شویی است که به شیوه نادرست در آبادیس، برابر پارسی آن توالت نوشته شده است که دستشویی چون پارسی است برابر پارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه "خَشِن" خیلی آشکار است که از "خشم" پارسی آمده است و بنا بر گفته دوستان، در زبان کهن اوستایی نیز بوده است. پس آزاد هستیم که از این واژه به ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیشنهاد واژگان "هَمکِرد ( یا مَتکِرد ) ، کَمکِرد، چَندکِرد ( یا بارکِرد ) ، یوکِرد" به رایه ( =نوبت، ترتیب ) "جمع، تفریق، ضرب، تقسیم" بررسی هر واژه: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در زبان پهلوی، این واژه به شیوه چیم بوده است و برابر آن دلیل و علت و معنی بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

می توان به جای "مشخص" از "نمایان، برجسته" و به جای "مشخص کردن" از "نمودن، نماییدن، برجسته کردن" بهره ببریم. "نِمودن" برابر "نشان دادن" است که خود بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است. دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است. برای نمونه: تندیس=تن - دیس که می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ریاضی، واژه "گزاره" بکار برده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ما در پارسی واژه "مَر" و "مار" را داشتیم که برابر "اندازه، مقدار، حد" بودند و از اینها "شُمار" و "آمار" ساخته شده اند. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پاسخی به کاربر /دکتر تهرانی/ ( دکتر! ) ( وارونه همه این گزاره های زیر را بگیرید، برخی دوستان با خود پنداشتند که اینها راستکی است ولی الکی است و برای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیم گونه ای از "چم" امروزی است که برابر "دلیل، علت، چرایی" است و برابر دیگری آن "معنی" می باشد ولی برابر نخست بیشتر کاربرد داشته است. ( این دیدگاه هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جای "مذاکره" از واژه زیبا پارسی "گفتگو" بِکار ببریم. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب واژه ای عربی می باشد که در خود زبان عربی بیشتر برای نوشیدنی به کار می رود ولی در ایران بیشتر به مِی اشاره دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ما در پارسی واژگان {برازنده، براز، براختَن} را داریم که به روشنی با {برق، براق} در عربی همریشه هستند. واژه {بَراز} در پارسی همریشه با {bright} در ان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دشمن واژه ای پارس است که از دو بخش "دش" و "من" ساخته شده است. "دش" پیشوندی است که ریخت دیگر آن "دژ" است و در واژه ای همچون "دشنام" هم به کار رفته اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در پاسخ به کاربر /آرش پارسی/: من که می دانم تو همان "آتوسا بختیاری" هستی، و چند تا "حساب" دیگر هم داری، و میدانم که این دو "اَپَسَند" ( =دیسلایک ) ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در پاسخ به کاربر /salar/: شما می دانستید که در گذشته ایران 10 برابر چیزی که اکنون هست، بود؟ و میدانستید که مردمان یک کشور به جاهای دیگر نیز میتوانند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به کاربرِ /Behnam Rezaei/: هَم این را بگویم که {خفه}. خسته شدم از بس به تو و آن گروهت پاسخ دادم، چرت و پرت گفتن را کنار بگذار، وگرنه هَمین دیدگاهت ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در پاسخ به کاربر /آتوسا بختیاری/: در یک زبان می تواند چند تا واژه برای یک خواسته باشند. برای نمونه، ما در پارسی هم "روز" را داریم هم "دا" را داریم د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاربر /علی باقری/، اینکه بخواهیم هر واژه ای که به گویش مردم ایران آمده است را به همان گونه که در زبان پایه آن واژه بوده است بگوییم که نمی شود! در تار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیشنهاد واژه "روبش" به جای "تَعَجُب"، واژه "روبا" به جای "مُتَعَجِب"، واژه "روبان" به جای "عجیب، تعجب بر انگیز" و "روب" به جای "عَجَب". ما در زبان ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه "لیکن" در عربی برگرفته است از واژه ای در پارسی است، این واژه "لیکن" در پارسی شده است "ولیکن" و سپس شده است "ولیک" و در پایان "ولی" ای که امروزه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیدگاه شماره 3: در دیدگاه پیشین، به ریشه واژه دایه اشاره کردم که در زبان ارمنی، اکنون به شیوه دایاک می باشد. پس از آن، کنجکاو شدم درباره این واژگان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جای واژه های "متوسط، مِدیوم" بگوییم "میانه"، به جای واژه های "حداکثر، های" بگوییم "بیشینه" و به جای "حداقل، لُو" بگوییم "کَمینه" این واژگانی که به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"و" با گویش va یک پیوند واژه ( حرف ربط ) است و عربی می باشد. در پارسی پهلوی به شیوه "اُد" بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیدگاه 2: کاربری به نام /آتوسا بختیاری/ که در تلاش است همه واژگان را ترکی نشان دهد، چندین بار یک دیسه ( =تصویر، شکل ) ای را برای نشان دادن ترکی بودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی از گ ها در پارسی از سوی عرب ها به ج دگرش یافته است چون آنها گ در زبان خود نداشتند و برای این واژه هم همینگونه است ( به دیدگاه کاربر /ایرزاد ایرز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ما در زبان پارسی بن واژه های "آراستن، آراییدن، پیراستن، پیراییدن" را داریم که همگی از بن واژه "راستن" با بن کنونی "رای" می آیند. "راییدن" نیز از همین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

رویه، پهنه، گستره از برابر های این واژه تازی هستند. رویه و پهنه برای بکارگیری روزانه، بهتر هستند. برای نمونه نادرست:این صفحه خیلی بزرگ است. درست ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دل که امروزه بیشتر برای شکم استفاده می شود، بیشتر برابر قلب است نه شکم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیشنهاد واژه "پیرادیس" . پیرادیس دارای پیشوند پیرا است که برابر "دور و بر" است. دیس هم برابر پارسی "شکل، طرح" است. پس پیرادیس می شود "دور و بر شکل" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ما در پارسی، واژه {ویژه، ویژگی} را داریم که برگرفته از {ویژ} میباشند. {ویژ} در گذشته به ریختِ {وِیچ، وِیت} بوده است، پس از برای همین، میتوان واژه {و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جای {واژه جَمع} برای نمونه {دِرَختان}، میتوان گفت {واژه رَمَنی} که از {رَمَن} برابر {جَمع} آمده است. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تابع ( ریاضیات ) در انگلیسی برابر function است. شما یک تابعی دارید که به آن f می گوییم. به این شیوه است که شما یک درآیی ( ورودی ) به آن می دهید و این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

موافق=همسو، یکسو مخالف=پادسو مترادف=یکسو، برابر متضاد=پادسو ضد=پاد، پادسو ضدیت=پادسویی موافقت=یکسویی، همسویی بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بن واژه ای هست به نام "پایستن" به چم ( =معنی ) "استوار ماندن، با دوام ماندن". می توانیم بن واژه ای از همین بن واژه با پسوند بن واژه ( =پسوند مصدر ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

افزون بر پیشنهاد بسیار ارزشمندِ دوستان برای پیشوند، پیشوند های دیگر نیز هستند: 1 - دژ ( پیشنهادِ دوستان ) 2 - نا 3 - بی میتوانیم از این پیشوند ها به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاسخی به برخی کاربران زیر همین واژه: کاربر"نادرشاه تورک": این میوه نخستین بار در آذربایجان کشت شده است؟ با ساده ترین جستجو در چیزی مانند اینترنت، نخس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درپاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/: هعی. چرا میخواهی فرار کنی؟ برای نِمونه هنگامی که می گوییم {سر در آوردن}، آیا اینجا برابرِ {سر را در آوردن} است؟ نه! ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در پاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/: اینکه در زبانِ پارسی ما دو کاربرد برایِ {خوردن} داریم، نشان می دهد که {مونتاژ} شده است؟ چه کسی می گوید که {خوردن} ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ما در پارسی پیشوندِ {پَس} را داریم که نشانگرِ {پیش، پشت، پَس} میباشد. این پیشوند هم ارز با {off} در انگلیسی و {af} در آلمانی است. برای واژگان در پی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در پاسخ به کاربران /جلال سبوحی/ و /Salar/: در زبان اوستایی ما واژه ای داشتیم به نام "دوچ" که برابر "دوشیدن" بوده است. این واژه به زبان پهلوی یا پارس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

می توان از برابر های "سنجه، پایه، پیمانه" بهره برد که همگی می توانند درخور باشند. بدرود!