پاسخ‌های برکه (٧٠)

هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو (لسان الغیب حافظ شیرازی) من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت (لسان الغیب حافظ شیرازی)

یک ضرب المثل با معنای کنایی،  اصطلاحی  که حتی در شرایط  بسیار متفاوت به کار می رود. غالبا معنای اغراق در بیان صفتی را دارد. معنای  بریدن  ،  خستگی مفرط ، تسلیم شدن ، دست ...

متن از کتاب سمک عیار آمده از قدیمی ترین نمونه های داستان پردازی فارسی  است در مورد سرگذشت خورشید شاه فرزند مرزبان شاه. قسم می خورم   به کردگار، آفریدگار که  آتشک (نام یکی از شخصیتهای داستان است ) پیمان شکنی و بد عهدی نکند.

تخمین با حدس و گمان و برآورد کردن  و گمانه زنی همراه است. تخمین قبل از  حسابرسی بر آورد می شود. اما در تقریب  حدود مشخص است و اعداد به صورت رند مطرح می شود. تقریب پس از کسب آمار و حساب ...

در  ادبیات کلاسیک فارسی  فرود آهنج و برآهنج نامیده می شود ,   بالا و پایین آمدن سطح آب  دریاها  به دلیل نیروی گرانش ماه (جاذبه)

امکان اصلاح و ویرایش ، در  پاسخ پرسشها و پیشنهادها و واژه های جدید ثبتی.

۷۰درصد آن در ترکمنستان و ۳۰درصد آن در قزاقستان است با توجه به اینکه قزاقستان در بین  گزینه ها ذکر نشده است  و وسعت  بیشتر این  ناحیه ی بیابانی در ترکمنستان است گزینه ی 1 صحیح می باشد.

شعر از ناصر خسرو و در توصیف احوال« رودکی »سروده که در نابینا بودن او از بدو تولد یا دوران کودکی اختلاف نظر هست زیرا توصیف‌های بسیار زیبایی در اشعارش دیده می شود.

مولانا به فنای ذاتی انسان کامل در حق قائل نیست و دعاوی «انَا الحق» حلاج را بر مبنای اتحاد نوری تأویل می­کند و به معنای «هُوَ الحق» می­داند. بر اساس همین شیوۀ اعتدالی است که در شرح و بیان وحدت وجود نیز ...

درود شباب برابر با ایام جوانی است. احرار از  ریشه ی حر ، حریت ، آزادگی و جوانمردی شعر کلاسیک فارسی به  سه. دلیل پر از کلمات عربی است. ۱.تسلط حکومت اعراب بر ایران ۲.گسترش دین اسلام  در سرزمین ما ۳.رویکرد ایرانیان به  عرفان

مثلاً سازمانها ی  و ارگانهای  ذی ربط ،  قبل از تحقیقات لازم و تکمیلی در مورد سیل و زلزله ی واقع شده ،   میزان خسارت‌های مالی و جانی آن را با توجه به شدت و قدرت  آن تخمین می زنند. 

کارایی ، قدرت نفوذ ، باز تاب ،  باز خورد

البته دور از ذهن هم نیست همانطور  که یک وکیل مدافع باید  قدرت انشای بسیار  بالایی برای نوشتن دادخواست ، دادنامه ، کیفر خواست و حتی زدن اعتراض روی حکم  قاضی را داشته باشد  . تا  توان احقاق حق موکل خود را  داشته باشد و به موفقیت  دست یابد.

درود  در  از حروف اضافه و« ش» نقش ضمیر  دارد.  باید جمله را  معنی کنید. معمولا حرف «ش »جایگزین ضمیر« او»    است. ضمیر ملکی یا ضمیر فاعلی و...

تمایل و بی تابی و میل و رغبت  زیاد به انجام کاری چه بسا آن کار سخت و طاقت فرسا باشد .

درهر کس این دو ویژگی( اصل و نسب نیکو و شایستگی فردی) را یافتی با او ارتباط برقرار کن و او را از دست نده زیرا چنین انسانی برای همه سودمند است.

درود بر شما فرض کنید در فضایی یک شمع روشن باشد.   فقط یک شمع اگر  تمام زوایا و ابعاد آن فضا  با آیینه  پوشیده شده باشد . به سختی می شود فهمید چند شمع روشن است آیا یکی است یا بیشتر مگر تمام آینه ها بشکند که نمایانگر نباشند و تصویری منعکس نکنند  . در عالم هر وجودی هست تجلی یک وجود است  و آن وجود وجود اصلی است .

فوتون (به انگلیسی: Photon) که معمولاً با نماد � نمایش داده می‌شود، یک ذره بنیادی است. فوتون یک کوانتوم یا به‌عبارتی کم‌ترین مقدار قابل اندازه‌گیری در یک میدان الکترومغناطیسی مانند تابش الکتروم ...

 اولین شب جمعه در ماه رجب که در آن مردم  به مساجد می روند . شب رغبت ها ، اشتیاق ها و بخشش ها  کلمة «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش ...

اقدام به انجام کاری  در عین نام امیدی به امید حاصل شدن نتیجه ی مثبت و دلخواه  ،  آخرین تلاشها برای  انجام  و کنترل کاری که نتیجه ی آن از دست ما خارج شده. این عبارت کنایی است.

به معنی« هنر کاغذ تا» کاردستی محبوب مردم ژاپن آفریدن و خلق طرحهای زیبا و گاهی پیچیده با کاغذ

خانه  مجاز است  و به دلیل قرابت و نزدیکی همیشگی ،  جایگزین  اساس خانه شده است. استفاده از  فعل زدن ، برای  دزدی به نظر مناسب تر است. دزد خانه مان را  زد. نا آگاهی و کار ناگهانی ، شتابزدگی  و غفلت  در فعل زدن هست . اما بردن  خیلی برای دزد  استفاده نمی شود.

دِماغ معادل فارسی دماغ پرور معادل فارسی دماغ است ،معنای ذوق و حوصله و تمایل و.... می دهد. پرور :  اسم است و به آخر واژه های زیادی در فارسی اضافه می شود به معنای پرورنده و پروراننده ، (صفت فاعلی) ...

جمله اسنادی: مسندالیه  + مسند + فعل ربطی جمله دارای نهاد و گزاره است. نهاد + گزاره + فعل ربطی از خصایل بارز مدیر ،    اعتماد به نفس بالا، مهارتهاي ارتباطی  اجتماعی، تمرکز قوي و ...

توجه ، مشاهده گری ، دلبری ، نظاره گری  ، نگرش ،  تمایل ، دقت ،دلربایی، غمزه،مهر ورزی ، لطف، اشتیاق ، وجد ، شیفتگی ، طنازی...، خواهندگی  ، مشتاقی ،میل ، گرایش ، کرشمه. ..، خریداری 

اصل ،مغز و خالص و چکیده ،   در ادبیات قدیم به معنای مغز هر چیز به کار می رفته مانند لب الالباب:مغز مغزها

خمر به فتح اول و سکون دوم و سوم به معنای باده و شراب است خمار به فتح اول و تشدید دوم و  هجای کشیده ی الف سوم به معنای می فروش آمده دوست عزیز تلفظ شما صحیح است .

درود دِماغ صحیح است . در معنای مغز سر از گذشته این واژه در معنای ِمحل روح نفسانی است. جای حس و درک ، محل ادراک احساسات.

درود  با توجه به علاقه ی شما به ماه: بالانشین  دوست داشتنی «گوی  دلربا» «نظاره گر سکوت» شاهد شب تماشاچی با وفا رفیق شفیق گوی نقره ای محرم اسرار 

انسانیت یک واژه ی عربی است مصدری ساخته شده از اسم انسان و جزء پسین یا مؤخر«یت » ؛ ی نسبت و ت تأنیث است .  مثل مالکیت و مرغوبیت  این نوع ساختار در زبان فارسی غلط و نادرست است.

جنگ فرسایشی یک حیله و راه  نظامی است برای  تضعیف رقیب یا دشمن با به درازا کشیدن جنگ و تضعیف روحیه و ایجاد خستگی و سر در نمی و تلفات مستمر و تضعیف نیروها ی نظامی رقیب معمولا طرفی که توان، منا ...

یعنی شخص  برای رسیدن به یک حقیقت   مطلوب  یا ایده آل  به نحوی قدرت نوشتن و ابراز آن مسأله  را از طریق کلمات داشته باشد که دیگران تشویق و ترغیب  به یافتن و فراهم کردن آن مطلب شوند. مثل اینکه شخصی به شدت تشنه ی آب باشد این میل را از طریق کلمات  زیبا و لطیف چنان مطرح کند که در دیگران اثر کندو  به شوق  آب را برایش مهیا کنند. 

کار که از کار بگذرد دیگر  فرقی در چند و چون  آن نیست . ضرر زیادی که به بار می آید و تحمل آن خارج از تاب و توان است دیگر تفاوتی نمی کند  مقدار آن چقدر   زیادتر باشد

مقصود و مراد از آب مشیت و قدرت حق می باشد مولانا معتقد است که  هر چیزی حقیقت وجودی دارد و آب هم که منشأ حیات است خود کنه وجود و  حیات و حقیقتی دارد ،مانند روح روح ، آب آب ،اصل و ذات  ح ...

طبل غازی :طبلی بوده که در میدان‌های جنگ پیشاپیش  لشکر یان و جنگجویان برای ایجاد رعب و وحشت  در دل مردم و قدرت نمایی لشکر  می نواختند. این طبل اگرچه توخالی و میان تهی است اما صدای بسیار ...

 واژه ی تمثیلی  نماد ثروتمند:  چشم و دل سیر ، آخر دنیایی،  توانمند  ، ارباب  پول ، درخور ، لایق ، شایسته سالار  ، طبقه ی ممتاز ، برجسته ، آدم حسابی  ، دولتمند ، ...

این عبارت کنایه از انتظار طولانی مدت  دارد.

همینطور   به ماه زمین ، ستاره ها ، سیاره ها و خوشه های ستاره ای  و کهکشانها  اجرام آسمانی می گویند.  برای درس  کلاس ششم نظر کاربر گرامی  sm صحیح است.

سنگ تمام گذاشتن  ،عبارتی کنایی است به معنای کاری را به حد کمال و اعلا انجام دادن این جمله در ادبیات فارسی   کاربرد فراوان دارد .  به طور مثال در دوستی یا دشمنی یا حتی پذیرایی کردن از مه ...

زل زدن به  نقطه ای ، غیر فعال شدن ، خروچ کنترل بدن ،از دست دادن کنترل رفتار بدن ، بی حرکتی ،  مجذوب  کاری شدن ، شیفته ی کاری یا چیزی شدن  در معنی کنایی و اصطلاحی  لجاجت و یکد ...