تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

قبلاً؛ یعنی چیزی که یه زمانی این طوری بوده ولی الان دیگه نیست یه جور اشاره به گذشته، بدون این که قول بده همون گذشته هنوز معتبره. 🔹 مثال: این گروه ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

ردگیری؛ یعنی دنبال کردنِ مسیرِ یه چیز یا یه نفر، طوری که بفهمی از کجا شروع شده، کجا رفته و الان کجاست از رد پای مهاجم توی شبکه گرفته تا پیشرفت یه کار ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

خوشه؛ یه جور جمع شدن چیزهای مرتبط کنار هم که وقتی با هم دیده میشن تازه معنی میدن مثل چند تا رفتار مشکوک که فقط وقتی کنارشون میذاری میفهمی دارن یه داس ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٢

تهدید؛ نشونهٔ این که چیزی یا کسی میتونه آسیب بزنه، دردسر درست کنه یا یه خطر واقعی بسازه حتی اگه هنوز اتفاقی نیفتاده باشه. 🔹 مثال: وقتی یه گروه ناش ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٢

روی هم افتادن یا هم پوشانی داشتن؛ وقتی دو چیز فکر، کار، وظیفه، بازهٔ زمانی یا حتی حملهٔ سایبری یه بخش مشترک پیدا میکنن و معلوم نیست دقیقاً مرزشون کجا ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

توضیح دادن چیزی به صورت ریز و جزءبه جزء. وقتی میگیم detail بده، یعنی فقط کلیات نگو، دقیقاً بگو چی به چیه. تفاوت: با description فرق داره؛ descripti ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

دیر، با تأخیر، عقب تر از زمانی که باید باشه. هم دربارهٔ زمان به کار میره، هم دربارهٔ شروع یک کار یا واکنش وقتی کاری رو وقتی انجام میدی که دیگه باید خ ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سند، مدرک، نوشتهٔ رسمی؛ هر چیزی که اطلاعات رو واضح و قابل استناد ثبت کنه از یک فایل PDF گرفته تا یک گزارش فنی، یا حتی عکس و ویدیو که نقش سند رو بازی ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

علنی، جلوی مردم، بدون هیچ در بسته ای. هر کاری که publicly انجام بشه، یعنی طرف قایم کاری نکرده و حرف یا عملش رو طوری گفته که هرکس بخواد بتونه ببینه یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

اصلی، نخستین، مهم ترین؛ چیزی که بقیهٔ چیزها دورش میچرخن یا ازش مشتق میشن. معمولاً وقتی میگیم چیزی primaryه، یعنی اگر اون نباشه بقیهٔ ماجرا یا شکل نمی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

به کار بردن، اعمال کردن؛ مخصوصِ وقتی که داری نیرو، فشار، تاثیر یا تلاش واقعی رو روی یه چیز وارد میکنی. معمولاً لحنش سنگین تر از یه تلاش معمولیه انگار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حمله کردن؛ یه اقدام تهاجمی برای صدمه زدن، خراب کردن یا نفوذ کردن چه توی دنیای فیزیکی، چه توی دنیای کامپیوتر. معمولاً وقتی کسی بخواد یه سیستم، آدم، سا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سطح یا روی کار؛ هم به معنی سطح فیزیکی هست، هم به معنی چیزهایی که فقط ظاهرشون دیده میشه و هنوز وارد عمق ماجرا نشدی. گاهی هم به عنوان فعل، یعنی یک چیز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گسترده، وسیع، کلی؛ وقتی چیزی محدود و نقطه ای نیست و پهنهٔ بیشتری رو پوشش میده چه از نظر موضوع، چه از نظر دامنه، چه از نظر مخاطب. 🔹 مثال: گزارشش خی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گسترده تر، وسیع تر، فراگیرتر؛ وقتی یه چیز فقط محدود به یک نقطه یا یک موضوع نیست و دامنه اش بزرگ تر از حد انتظار میشه. 🔹 مثال: این حمله فقط یه بخش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

گسترش پیدا کردن تا… یا رسیدنِ اثر یه چیز به یه نقطهٔ بیشتر از حد معمول. وقتی میگیم چیزی extend to یه بخش دیگه، یعنی دامنه اش فقط همون جای اولیه نیست ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

قابل ذکر، جالب توجه، برجسته؛ چیزی که آنقدر مهم یا خاصه که نمیشه راحت از کنارش رد شد. نه لزوماً عظیم یا تاریخی، فقط به قدری چشم گیر که آدم حواسش بهش م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خلق کردن، ساختن، پدید آوردن؛ از درست کردن یه فایل ساده گرفته تا راه انداختن یه ایدهٔ بزرگ. هر چیزی که قبلاً وجود نداشته و با کار یا فکر تو شکل میگیره ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فشار؛ هم فشارِ واقعی مثل فشار آب و هوا، هم فشار روانی و اجتماعی. اون حالتی که انگار کسی یا چیزی هی داره هولت میده تا کاری رو انجام بدی، حتی اگه حسش ر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مهم، قابل توجه، اثرگذار؛ چیزی که حضورش فقط یه جزئیاتِ بی اهمیت نیست، واقعاً روی نتیجه یا برداشت آدم ها اثر میذاره. معمولاً وقتی میگیم چیزی significan ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جور کردن، مرتب کردن، هماهنگ کردن؛ هر کاری که توش لازم باشه چیزها یا آدم ها رو سر جای درست خودشون بذاری تا یه اتفاق به موقع و منظم بیفته. 🔹 مثال: گ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنفرانس؛ یه دورهمی رسمی و معمولاً حرفه ای که آدم ها جمع میشن دربارهٔ یه موضوع خاص حرف بزنن، ارائه بدن یا تبادل نظر کنن. از علمی و امنیت سایبری گرفته ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

معتبر، اسم درکرده؛ معمولاً برای جاهایی گفته میشه که یه جور کلاس و سابقه پشتشونه طوری که وقتی اسمشون میاد، ناخودآگاه آدم یه احترام خاصی حس میکنه. 🔹 ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

دعوت کردن؛ صدا زدنِ مودبانهٔ یکی برای اینکه توی یه جمع، رویداد، گروه، یا حتی یه گفت وگو شرکت کنه. معمولاً هم یه جور حس صمیمیت یا احترام توش هست نه مث ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یعنی تاکتیک یا روش کوتاه مدت برای رسیدن به یه هدف مشخص. بیشتر شبیه یه حرکت حساب شده ست، نه یه برنامهٔ بلندمدت. معمولاً وقتی استفاده میشه که طرف میخوا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهندسی اجتماعی؛ روشی که توش مهاجم به جای شکستن دیوارهای امنیتی، آدم ها رو دور میزنه. با حرف، اعتمادسازیِ الکی، ترسوندن، یا حتی بازی کردن با احساسات، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

شخصی سازی کردن؛ اینکه یه چیز رو طوری تنظیم کنی که دقیقاً با حال وهوای همون فرد بخونه. نه نسخهٔ عمومی، نه ژنریک؛ یه نسخهٔ مخصوصِ خودش. 🔹 مثال: خیلی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارشد یا کسی که از نظر تجربه و جایگاه یک سروگردن بالاتر از بقیه ست. این واژه فقط سن نمیگه؛ بیشتر سطح مهارت، سابقه و مسئولیت رو نشون میده. یه نفر ممکنه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

چیزی یا کسی که خیلی ارزشمند و حساسه؛ معمولاً هم ارزشی که داره فقط پولی نیست، میتونه اطلاعاتی، سیاسی یا حتی استراتژیک باشه. خلاصه از اون چیزهاست که اگ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه کار بزرگ و هدف دار که توی یه بازهٔ زمانی انجام میشه و چند مرحله داره. فقط برای تبلیغات نیست؛ توی امنیت سایبری، سیاست، حتی پروژه های کاری هم استفاد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با برنامه و مرحله به مرحله جلو رفتن؛ کاری که همینطوری شانسی انجام نشده، بلکه پشتش نظم و ترتیب خوابیده. انگار طرف یه نقشهٔ شسته رفته داشته و طبق همون ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسم رمزی؛ همون اسمی که معمولاً برای مخفی کاری انتخاب میکنن تا کسی نفهمه دقیقاً دربارهٔ چی یا کی حرف میزنن. از عملیات های امنیتی گرفته تا پروژه های مح ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

یه کاری که هنوز تموم نشده و داره ادامه پیدا میکنه. نه شروعشه، نه پایانش؛ وسط راهه و فعلاً هم قصد توقف ندارد. 🔹 مثال: یه حملهٔ سایبری ongoing یعنی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

به معنی سنجیدن و سبک سنگین کردن چیزی؛ اینکه ببینی وضعیت واقعاً چطوره. وقتی میگی assess یعنی فقط نگاه نمیکنی، بلکه همه چیز رو کنار هم میذاری تا به یه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تشخیص دادن یا فهمیدن اینکه یه چیزی وجود داره. معمولاً وقتی پای چیزهای مخفی یا سخت فهم وسطه حرفش میاد؛ مثل پیدا کردن یه رد کوچیک توی سیستم یا بو بردن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

زود یا ابتدایی؛ وقتی چیزی قبل از زمان معمولش اتفاق میفته یا هنوز اول کاره و جا برای کامل شدن داره. 🔹 مثال: توی مراحل early حمله معمولاً هیچ کس بو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

هر جور فعالیت یا حرکت؛ هر چیزی که نشون بده یه کاری داره انجام میشه 🔹 مثال: توی لاگ ها یه activity عجیب دیدن و همه نگران شدن. 🔸 نکته: لازم نیست حت ...

پیشنهاد
٠

آژانس ملی دیجیتال اسرائیل. نهادی که مسئول برنامه ریزی، مدیریت و محافظت از زیرساخت های دیجیتال و خدمات الکترونیکی دولت اسرائیل است. خلاصه هم ادارهٔ فن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مخفف Israel National Digital Agency است؛ یعنی آژانس ملی دیجیتال اسرائیل. نهادی که مسئول برنامه ریزی، مدیریت و محافظت از زیرساخت های دیجیتال و خدمات ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

کارزار متمرکز بر جاسوسی؛ حمله ای که هدفش دزدیدن اطلاعات است، نه خرابکاری یا اخاذی. معمولاً هم با صبر، حوصله و کلی ریزکاری انجام میشود؛ از آن حمله های ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

جزئی از چیزی بودن؛ وقتی یک چیز، شخص یا بخش در یک مجموعه بزرگ تر جا میگیرد. از نوع عبارت هایی که همیشه بی سروصدا در جمله مینشیند ولی معنی مهمی میدهد. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخفف Islamic Revolutionary Guard Corps است؛همون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. یک مجموعه بزرگ و قدرتمند که از کار نظامی و امنیتی گرفته تا سیاست و اقتصا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

جالب توجه یا چیزی که ارزش دقت کردن دارد. وقتی یک موضوع، فرد یا داده برای کسی مهم باشد یا توجهش را جلب کند، میگوییم برای او of interest است. 🔹 مثال ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سازمان یا نهاد؛ مجموعه ای از آدم ها که دور هم جمع شده اند و هدف، ساختار و کار مشخص دارند. میتونه یک شرکت خصوصی باشه، یک مؤسسه دولتی، یا حتی یک گروه غ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرد یا شخص، معمولاً وقتی میخواهیم روی ویژگی های شخصی یا تک بودن یک آدم تأکید کنیم. به عنوان صفت هم یعنی فردی یا شخصی. 🔹 مثال: گزارش اعلام کرد که د ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هدف؛ چیزی یا کسی که مورد توجه، حمله، انتخاب یا تمرکز قرار می گیرد. 🔹 مثال: مهاجم ها این بار یک شرکت کوچک رو target کرده بودند. 🔸 نکتهٔ رک: خیلی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیدن و توجه کردن؛ اما نه دیدن گذرا دیدنی که همراه با دقت، بررسی یا ثبت کردن باشد. 🔹 مثال: محقق ها observed کردند که سیستم قبل از حمله رفتار عجیبی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

عامل تهدید — هر فرد، گروه یا سازمانی که پشت یک حمله ی سایبری یا رفتار مخرب باشد؛ از هکرهای مستقل گرفته تا گروه های دولتی. 🔹 مثال: تحلیل گران امنیت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حمایت شده توسط دولت — به فعالیت هایی گفته می شود که یک دولت به طور مستقیم یا غیرمستقیم پشت آن است، معمولاً در زمینه ٔ جاسوسی سایبری یا حملات پیشرفته. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخفف Operations یعنی عملیات یا فعالیت های اجرایی— به کارهای روزمره ی فنی و مدیریتی در یک سازمان یا تیم اشاره دارد. 🔹 مثال: تیم SecOps مسئول هماهنگ ...