پیشنهادهای Coralya (١,١٥٩)
قایق ماهیگیری همکار همیشگی ماهیگیرها. از ساده ترین تا حرفه ای ترین مدل هاش هست. مثال: The fishermen set out in their fishing boat early in the morn ...
جت اسکی هیجان خالص! مثل موتور روی آب می مونه، سریع و پر از آدرنالین. مثال: He rode a jet ski along the beach. او کنار ساحل با جت اسکی سواری کرد. ...
کشتی کروز هتل شناور روی آب! پر از رستوران، استخر و سرگرمی. مثال: They went on a Mediterranean cruise ship vacation. آنها به تعطیلات با کشتی کروز د ...
کشتی مسافربری برای جابجایی ماشین ها و آدم ها بین دو ساحل. چیزی شبیه �اتوبوس روی آب�. مثال: The ferry takes cars across the river every day. کشتی م ...
قایق بادبانی قایقی که با باد میره جلو. هم رمانتیکه هم ورزشیه! مثال: She learned how to sail a sailboat last summer. او تابستان گذشته یاد گرفت چطور ...
قایق تفریحی ( یَت ) برای آدمای شیک پسند! معمولاً لاکچری، پر از امکانات و مناسب خوش گذرونی. مثال: They spent their holiday on a luxury yacht. آنها ...
کانو قایق باریک و سبکی که با پارو حرکت می کنه. بیشتر توی رودخونه ها و دریاچه ها دیده می شه. مثال: We paddled the canoe across the lake. ما کانو را ...
کشتی غول دریایی! برای سفرهای طولانی، باربری یا کروز لاکچری. مثال: The ship sailed across the Atlantic Ocean. کشتی از اقیانوس اطلس عبور کرد. مشتق ...
زیردریایی ماشین مخفی کار در اعماق دریا! هم جذابه، هم یه کم ترسناک چون می ری زیر کلی آب. مثال: The submarine explored the deep sea. زیردریایی اعماق ...
قایق وسیله ی پایه ای برای رفتن روی آب. از قایق چوبی کوچیک گرفته تا قایق موتوری تند و تیز. مثال: He crossed the river in a small boat. او با یک قای ...
وسایل نقلیه دریایی
پهپاد از فیلم برداری عروسی گرفته تا جنگ، همه جا هست. کوچیک، پر سروصدا، و کنجکاو. مثال: The drone captured amazing aerial photos. پهپاد عکس های هوا ...
بالن هوای گرم رمانتیک ترین وسیله نقلیه هوایی! 😍 پر از رنگ و حس ماجراجویی. فقط دعا کن باد زیادی نیاد. مثال: They took a ride in a hot air balloon a ...
هلیکوپتر همیشه آماده برای نجات یا پرواز روی برج ها. بال هاش مثل پنکه ست، فقط خیلی گرون و پر سر و صدا! مثال: The helicopter rescued the climbers from ...
گلایدر ( هواپیمای بی موتور ) این یکی بدون موتور می پره! یعنی مثل پرنده ها سر می خوره توی آسمون. مثال: He enjoyed flying the glider over the valley ...
هواپیما شاه راه های آسمون! باهاش می ری سفر، فیلم نگاه می کنی، غذا می خوری، و دعا می کنی تکون نخوره! مثال: The airplane landed safely at the airport. ...
وسایل نقلیه هوایی
کامیون غول جاده ها! از میوه گرفته تا وسایل سنگین، همه رو می بره. مثال: The truck delivered fresh fruits to the market. کامیون میوه های تازه را به ...
موتور سیکلت همیشه صدای بوق و ویراژش توی کوچه ها میاد. سریع و خفن، ولی یه کم خطرناک. مثال: My brother bought a new motorcycle. برادرم یک موتور سیکل ...
دوچرخه قدیمی ترین و سالم ترین وسیله! هم ورزشه، هم وسیله ی نقلیه. فقط بالا رفتن از سربالایی ها یه کم شبیه شکنجه ست. مثال: He rides his bicycle every ...
اتوبوس اون وسیله ی بزرگ پر از صندلی که یا همه دارن می خوابن، یا یه نفر داره آهنگ با صدای بلند گوش میده! مثال: We took the bus to school. ما با اتوب ...
ماشین رفیق همیشگی آدم ها! چهار چرخ داره، هر کسی بالاخره یه خاطره توش داره ( چه خوب چه بد ) . مثال: She drives her car to work every morning. او هر ...
وسایل نقلیه زمینی
🍌 رژیم غذای خام فقط چیزای خام می خوری: میوه، سبزیجات، آجیل… یعنی اجاق گاز کلاً بیکار می مونه. 😅 مثال: On a raw food diet, people don’t cook their m ...
🥛 رژیم داش – مخصوص فشار خون خیلی علمی و دکترپسند! پر از میوه، سبزی، غلات کامل و لبنیات کم چرب. برای کاهش فشار خون ساخته شده. مثال: The DASH diet is ...
🍳 رژیم اتکینز یه جورایی بابابزرگ رژیم کتو هست. کربوهیدرات کم، پروتئین و چربی زیاد. مثال: The Atkins diet became popular in the early 2000s. ( رژی ...
🥬 رژیم فلکستارین / انعطاف پذیر تقریباً گیاه خواریه، ولی بعضی وقتا یه تیکه گوشت یا مرغ هم یواشکی می خوره 😅 مثال: She prefers a flexitarian diet to h ...
⏰ رژیم روزه داری متناوب این یکی خیلی باکلاسه! یعنی یه مدت می خوری، یه مدت نمی خوری. مثلاً ۱۶ ساعت هیچی نمی خوری، ۸ ساعت مجاز به خوردنی هستی. مثال: I ...
🥩 رژیم پالئو / غارنشینی یعنی مثل اجدادمون بخوری: گوشت، ماهی، میوه، سبزیجات… ولی خبری از پیتزا و برنج نیست. 🍖 مثال: The paleo diet is based on what ...
🍹 رژیم سم زدایی یعنی بیشتر آب، آبمیوه و چیزای سبز سبز بخوری تا حس کنی داری باتریتو شارژ می کنی! 🔋 مثال: She tried a detox diet for three days. ( ...
🥒 رژیم کم کربوهیدرات یعنی بگو خداحافظ به پاستا و پیتزا 😢 مثال: A low - carb diet helped him control his blood sugar. ( رژیم کم کربوهیدرات بهش کمک ...
رژیم مدیترانه ای پر از روغن زیتون، ماهی، سبزیجات تازه و هوای ساحل 😍 مثال: The Mediterranean diet is known for being very healthy. ( رژیم مدیترانه ...
🍏 رژیم وگان یعنی خداحافظ گوشت، شیر، تخم مرغ… سلام سبزیجات و آجیل! 🌱 مثال: She follows a vegan diet and doesn’t eat any animal products. ( اون رژی ...
🥩 رژیم کتو وقتی می خوای نون و برنج رو بفرستی تبعید، ولی با استیک و کره رفیق شی! مثال: He lost weight quickly on the keto diet. ( اون با رژیم کتو س ...
رژیم غذایی ( کلاً یعنی همون چیزی که می خوری ) مثال: She is on a diet because she wants to feel healthier. ( اون رژیم گرفته چون می خواد سالم تر باش ...
یه چیزی که پر از کلمه ست و گاهی خیلی آدمو خواب می کنه، گاهی هم آدمو می بره توی یه دنیای دیگه! 🔹 مثال انگلیسی: She bought a new book yesterday. ( ...
دربازکن برقی قوطی چیزی نیست که زیاد استفاده بشه… ولی وقتی لازم میشه، یه نجات دهنده ست. مثال: She used the electric can opener to open the soup can. ...
وافل ساز یه صبحونه ی شاد با وافل ترد و خوشمزه؟ این دستگاه حرف نداره. مثال: She made Belgian waffles with her waffle maker. مشتقات: اسم: waffle – و ...
ساندویچ ساز وقتی خیلی گرسنه ای و زمان کم داری، این دستگاه یه غذای گرم و جمع وجور تحویلت می ده. مثال: He grilled cheese sandwiches in the sandwich m ...
سینی پخت برقی برای درست کردن پنکیک، تخم مرغ، همبرگر و هر چیزی که سطح صاف بخواد! مثال: The electric griddle cooked pancakes evenly. مشتقات: اسم: gri ...
فر تُستری ترکیبی از تُستر و فر کوچیک؛ مناسب گرم کردن یا پختن یه وعده ی کوچیک. مثال: She baked cookies in the toaster oven. مشتقات: اسم: oven – فر ...
کاسه ی مخلوط کردن جاییه که همه مواد با هم آشتی می کنن تا یه شیرینی خوشمزه درست کنن! مثال: She poured the flour and sugar into the mixing bowl. مشتق ...
مخزن نوشیدنی مخصوص مهمونی ها یا خانواده های پرجمعیت! شربت، آب میوه یا حتی چای سرد توش می ریزیم. مثال: The drink dispenser was filled with iced lemo ...
قوری نماد خونسردی و مهمونی عصرونه. برای دم کردن چای با کلاس و ناز! مثال: I steeped the tea leaves in a ceramic teapot. مشتقات: اسم: tea – چای اسم: ...
فرنچ پرس برای عاشق های قهوه ی دستی و خاص. فقط دونه آسیاب شده، آب داغ، و کمی صبر! مثال: He made his morning coffee with a French press. مشتقات: اسم: ...
قهوه ساز دوست وفادار صبح های خواب آلود! با دکمه ای ساده، رایحه ی زندگی رو جاری می کنه. مثال: I can’t start my day without my coffee maker. مشتقات: ...
سماور برقی نسخه ی مدرن سماور سنتی، مخصوص خونه هایی که چای همیشه باید حاضر باشه! مثال: We use an electric samovar for family gatherings. مشتقات: اسم ...
اسپری تمیزکننده برای نابودی لکه ها و چربی های سمج! بوی بعضی هاش هم واقعاً انگیزه تمیزکاری می ده. مثال: She sprayed the cleaner on the countertop an ...
تی وقتی فقط جارو کافی نیست و زمین واقعاً یه شست و شوی اساسی می خواد. مثال: I mopped the kitchen floor after dinner. مشتقات: اسم: mop – تی فعل: to ...
خاک انداز یار وفادار جارو! بی اون نصف گرد و خاک رو دوباره برمی گردونی تو خونه. مثال: He used a dustpan to collect the crumbs. مشتقات: اسم: dust – ...