notable

/ˈnoʊtəbl̩//ˈnəʊtəbl̩/

معنی: شخص بر جسته، قابل توجه، جالب توجه، چیز برجسته
معانی دیگر: چشمگیر، درخور توجه، برجسته، جالب، قابل ملاحظه، آدم برجسته، آدم متشخص، سرشناس، (قدیمی) کدبانو، با کفایت، باجربزه، (سابقا در فرانسه - n بزرگ) اشرافی، عضو شورای سلطنتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: receiving or deserving notice; exceptional; striking.
مترادف: conspicuous, eminent, exceptional, extraordinary, important, marked, noteworthy, noticeable, remarkable, signal
متضاد: insignificant, unremarkable
مشابه: especial, impressive, memorable, momentous, observable, outstanding, particular, prominent, pronounced, salient, significant, singular, special, striking, unforgettable, unusual

- For the detective, it was notable that the suspect was left-handed.
[ترجمه گوگل] برای کارآگاه این نکته قابل توجه بود که مظنون چپ دست بود
[ترجمه ترگمان] برای کارآگاه، قابل توجه بود که مظنون چپ دست بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her teacher feels that she has notable artistic ability.
[ترجمه گوگل] معلم او احساس می کند که او توانایی هنری قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان] معلم او احساس می کند که توانایی هنری قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: eminent; prominent; important.
مترادف: distinguished, eminent, illustrious, noted, prominent, renowned
متضاد: obscure, unknown
مشابه: celebrated, famed, famous, glorious, great, important, major, noteworthy, reputable, well-known

- Several notable scholars attended the conference.
[ترجمه گوگل] چند تن از علمای برجسته در این همایش حضور داشتند
[ترجمه ترگمان] چندین محقق سرشناس در این کنفرانس شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: notably (adv.), notability (n.)
• : تعریف: a distinguished or eminent person.
مترادف: luminary, name, personage, somebody, VIP
متضاد: nonentity
مشابه: big shot, bigwig, celebrity, dignitary, figure, personality, wheel

- The author was one of many notables at the party.
[ترجمه گوگل] نویسنده یکی از افراد برجسته در این مهمانی بود
[ترجمه ترگمان] نویسنده یکی از افراد برجسته در مهمانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a notable achievement
کامیابی چشمگیر

2. a notable event in the lexicon of terrorism
یک رویداد در خور توجه در تاریخ تروریسم

3. a notable exception
استثنای درخور توجه

4. this clock's notable accuracy
دقت شایان توجه این ساعت

5. No matter how strong you are how notable your attainments, you have endruring significance only in your relationship to others.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چقدر قوی باشید چقدر دستاوردهایتان قابل توجه است، فقط در رابطه خود با دیگران اهمیت پایداری دارید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که تو چه قدر قوی هستی، فهم و فهم تو چقدر عالی است، فقط در رابطه با دیگران اهمیت زیادی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A notable feature of the church is its unusual bell tower.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های قابل توجه کلیسا برج ناقوس غیر معمول آن است
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های مهم این کلیسا برج ناقوس غیر معمول آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The proposed new structure is notable not only for its height, but for its shape.
[ترجمه گوگل]ساختار جدید پیشنهادی نه تنها به دلیل ارتفاع، بلکه به دلیل شکل آن قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]ساختار جدید پیشنهادی نه تنها برای ارتفاع آن، بلکه برای شکل آن قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Congratulations on your graduation from the notable university with honour.
[ترجمه گوگل]تبریک بابت فارغ التحصیلی شما از این دانشگاه با افتخار
[ترجمه ترگمان]تبریک به فارغ التحصیلی از دانشگاه برجسته با افتخار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Getting both sides to agree was a notable achievement.
[ترجمه گوگل]جلب رضایت هر دو طرف یک دستاورد قابل توجه بود
[ترجمه ترگمان]رسیدن هر دو طرف به توافق یک دستاورد برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's difficult to level down the notable difference between the two.
[ترجمه گوگل]پایین آوردن تفاوت قابل توجه بین این دو دشوار است
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان تفاوت مهم بین این دو را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a notable event.
[ترجمه گوگل]این یک رویداد قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این یک رویداد مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With a few notable exceptions, doctors are a pretty sensible lot.
[ترجمه گوگل]با چند استثنا قابل توجه، پزشکان بسیار معقول هستند
[ترجمه ترگمان]با چند مورد استثنایی، پزشکان بسیار حساس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The town is notable for its busy open-air market.
[ترجمه گوگل]این شهر به خاطر بازار شلوغ فضای بازش قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این شهر برای بازار هوای آزاد شلوغ معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His eyes are his most notable feature.
[ترجمه گوگل]چشمان او بارزترین ویژگی اوست
[ترجمه ترگمان]چشم های او برجسته ترین ویژگی او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The award is given for notable or conspicuous achievement in science.
[ترجمه گوگل]این جایزه برای دستاوردهای قابل توجه یا برجسته در علم اعطا می شود
[ترجمه ترگمان]این جایزه به عنوان دستاورد برجسته یا برجسته در علوم داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخص بر جسته (اسم)
personage, notable

قابل توجه (صفت)
significant, striking, noteworthy, substantial, considerable, remarkable, notable, noticeable

جالب توجه (صفت)
yummy, liberal, lively, remarkable, notable, unco

چیز برجسته (صفت)
notable

تخصصی

[ریاضیات] نشان دادن، نمایش دادن

انگلیسی به انگلیسی

• distinguished or important personage (british)
honorable; remarkable, noteworthy; famous
something or someone that is notable is important or interesting.
you can refer to people who have an important position in public life as notables.

پیشنهاد کاربران

۱. درخور توجه. چشمگیر. برجسته. مهم ۲. آدم مهم. چهره سرشناس
مثال:
Her teacher feels that she has notable artistic ability.
معلم اش احساس می کند که او توانایی هنری قابل توجه و برجسته ای دارد.
مشهود
سرشناس، شاخص، برجسته ( در مورد افراد و اشخاص )
حائز اهمیت
۱. چشمگیر - جالب توجه - چیزیکه به راحتی متوجه اش می شوید ( adj )
۲. بسیار موفق و مورد احترام - مشهور - مورد توجه ( adj )
۳. فرد مشهور و مهم ( n )
adjective
[more notable; most notable]
...
[مشاهده متن کامل]

1 : unusual and worth noticing : remarkable
◀️a notable example/improvement
◀️There are a few notable exceptions
2 : very successful or respected
◀️a notable author
noun
[count] : a famous or important person
◀️ The guest list included such notables as the President and First Lady.
◀️They introduced her to all the local notables.
از note به معنی توجه کردن به اضافه able یعنی قابل تشکیل شده
Note به معنی یادداشت کردن هم هست

شایان ذکر
شاخص
معروف وشناخته شده. مشهور
Well known
محسوس
قابل توجه
چشمگیر
مورد توجه
قابل ذکر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس