تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دسر چیزی شیرین بعد از غذا: کیک، بستنی، چیزکیک و. . . مثال: We shared a slice of chocolate cake for dessert. برای دسر یه برش کیک شکلاتی با هم خوردیم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نوشیدنی هر چیزی که نوشیدنی باشه، مثل آب، آبمیوه، نوشابه، چای. . . مثال: Would you like a beverage with your meal? نوشیدنی همراه غذاتون میل دارین؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

انعام پولی اضافه که به گارسون بابت خدمات خوب داده می شه. مثال: Don’t forget to leave a tip. The service was great! یادت نره انعام بذاری، خدمات عالی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Bill / Check – صورت حساب مبلغ کل غذا و خدمات، که باید پرداخت بشه. مثال: Can we get the bill, please? می شه صورت حساب رو بیارین لطفاً؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Bill / Check – صورت حساب مبلغ کل غذا و خدمات، که باید پرداخت بشه. مثال: Can we get the bill, please? می شه صورت حساب رو بیارین لطفاً؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون بر غذاهایی که می گیری و می بری بیرون، نمی مونی بخوری. مثال: Is it for here or to - go? برای اینجاست یا بیرون بر؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غذای ویژه غذای خاص روز یا پیشنهادی سرآشپز. مثال: Today's special is beef stroganoff. غذای ویژه امروز استروگانف گوشت هست.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فر صنعتی فر بزرگ و قوی برای پخت انواع غذاها در حجم بالا. مثال: The chef baked all the lasagnas at once in the industrial oven. سرآشپز همه لازانیاها ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اجاق گاز صنعتی اجاق چند شعله ی قدرتمند برای سرخ کردن، جوشاندن و پخت سریع. مثال: Every station has its own gas range in this restaurant kitchen. توی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گریل بالایی ( سالاماندر ) دستگاه گریل کوچیک، معمولاً برای برشته کردن یا گراتینه کردن. مثال: The chef melted the cheese on top using the salamander ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یخچال اتاقی یخچال بزرگ و قابل ورود برای نگهداری مواد غذایی در حجم زیاد. مثال: The meat is stored in the walk - in refrigerator to keep it fresh. گو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غذا ساز یه ماشین همه فن حریف برای خردکردن، پوره کردن، رنده کردن و بیشتر! مثال: I chopped the vegetables in the food processor. مشتقات: اسم: food – ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

میز آماده سازی میز بزرگ با سطح استیل، برای خرد و آماده کردن مواد. مثال: Vegetables are chopped on the prep table before cooking. سبزیجات روی میز آم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چراغ گرم کننده برای گرم نگه داشتن غذا تا زمان سرو. مثال: The fries waited under the heat lamp until the burger was ready. تا همبرگر آماده شه، سیب ز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قفسه استیل قفسه های مقاوم، بهداشتی و قابل شست وشو برای نگهداری تجهیزات یا مواد خشک. مثال: Dry ingredients are organized neatly on stainless steel sh ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین ظرفشویی صنعتی شست وشوی سریع و قدرتمند ظرف ها در حجم زیاد. مثال: All the dishes from lunch service went straight into the commercial dishwasher ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمپر ابزاری برای پرس کردن قهوه داخل پرتافیلتر دستگاه اسپرسو. مثال: Using the tamper evenly ensures a good espresso shot. تمپر زدن یکنواخت باعث می ش ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرتافیلتر دسته ای که پودر قهوه توش قرار می گیره و روی دستگاه اسپرسو قفل می شه. مثال: The barista filled the portafilter before locking it in the mac ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قهوه ساز قطره ای دستگاهی که قهوه را با عبور آب داغ از روی پودر قهوه تهیه می کند. مثال: He brewed morning coffee with the drip coffee maker. صبح ها ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترازوی قهوه ترازویی دقیق برای اندازه گیری میزان قهوه و آب. مثال: The barista used a coffee scale to get the perfect ratio. بارستا برای نسبت دقیق قه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر تمپر سطح نرم و مخصوصی که زیر تمپر می ذارن تا میز آسیب نبینه. مثال: Place the portafilter on the tamper mat before pressing. قبل از پرس کردن، پر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جعبه تمپر زدن برای پرت کردن تفاله های قهوه بعد از عصاره گیری. مثال: He knocked the used coffee grounds into the knock box. تفاله قهوه رو تو جعبه ت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلم هنر لاته ابزاری برای طراحی روی کف شیر و خلق شکل های زیبا. مثال: The barista drew a heart with the latte art pen. بارستا با قلم هنر لاته یه قلب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همزن ایستاده همزن برقی بزرگ برای خمیر، خامه و مایه ی کیک. مثال: The baker used a stand mixer to knead the dough perfectly. قناد از همزن ایستاده بر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قیف شیرینی پزی وقتی می خوای خامه رو حرفه ای بزنی یا بیسکوییت فرم دار درست کنی. مثال: The pastry bag helped her create perfect swirls on the cupcake ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وردنه برقی برای صاف کردن خمیر در اندازه یکنواخت، مخصوص شیرینی یا خمیر هزارلا. مثال: Croissant dough was flattened using the dough sheeter. خمیر کرو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماسوره ها سَری های فلزی یا پلاستیکی برای ایجاد طرح های مختلف با خامه یا کرم. مثال: Different piping tips make different frosting patterns. ماسوره ه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سینی فر همون صفحه ای که کوکی ها، شیرینی ها و نون ها روش می رن داخل فر. مثال: She placed the cookies on a baking tray. مشتقات: فعل: to bake – پختن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کابین گرمخانه محفظه ای گرم و مرطوب برای عمل آوردن خمیر نان یا شیرینی. مثال: The dough rose beautifully in the proofing cabinet. خمیر توی گرمخانه عا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قالب های سیلیکونی برای شکل دادن دسرها، شکلات یا شیرینی ها به شکل های خاص. مثال: Mini mousse cakes were made using silicone molds. کیک های موس کوچی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفحه چرخان کیک ابزار چرخان برای تزئین راحت تر و دقیق تر کیک. مثال: She decorated the cake evenly using a cake turntable. با صفحه چرخان، کیک رو خیلی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترازوی دیجیتال مثال: She measured flour precisely with the digital scale. آرد رو دقیق با ترازوی دیجیتال اندازه گرفت.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گریل برگر یه دستگاه مهم که گوشت ها و برگرها رو روی اون می ذارن تا خوب بپزن و خط های خوش رنگ گریل روشون بمونه. بدونش فست فود مثل همبرگر، طعم کاملش رو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخزن سس ابزاری که برای راحتی تو رستوران های فست فود استفاده میشه تا سس ها مثل کچاپ یا مایونز رو راحت تر بریزن. مثال: The condiment dispenser helps c ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرخ کن عمیق ظرف بزرگی که روغن داغ توش می ریزند و سیب زمینی، مرغ سوخاری یا چیزهای دیگه رو توش می ذارند سرخ بشه. مثال: The deep fryer crisps the fries ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

صندوق پول اون جعبه یا دستگاهی که پول فست فود گرفته و رسید چاپ می کنه. مثال: The cashier entered the order and rang it up on the cash register. صندو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجره سفارش خودرو جایی که مشتری ها تو ماشین سفارش میدن و غذا رو تحویل می گیرن بدون اینکه پیاده بشن. مثال: The drive - thru window speeds up service ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گرم کن غذا دستگاهی که غذاهای آماده رو گرم نگه می داره تا وقتی مشتری سفارش میده، گرم و خوش طعم باشه. مثال: The food warmer keeps the fries hot until ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه میلک شیک ابزاری که شیر، بستنی و طعم دهنده ها رو با هم می کسه و نوشیدنی های سرد و خوشمزه درست می کنه. مثال: The milkshake machine blends the i ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سطل زباله مثال: Customers throw their wrappers into the trash bin after eating. مشتری ها بعد خوردن، بسته بندی هاشون رو تو سطل زباله می اندازن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جا دستمال جایی که دستمال کاغذی تمیز توش گذاشته شده و مشتری ها راحت دستمال بردارن. مثال: The napkin dispenser is always stocked near the counter. جا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کوکتل شیکر وسیله ای برای تکان دادن و مخلوط کردن مواد نوشیدنی تا یک کوکتل خوشمزه و یکنواخت بسازد. مثال: A good cocktail shaker can make all the diffe ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیمانه اندازه گیری ابزاری کوچک برای اندازه گیری دقیق مقدار الکل و مواد در تهیه نوشیدنی ها. مثال: Use a jigger to measure your ingredients precisely ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

له کننده ابزاری برای له کردن میوه ها و گیاهان معطر در تهیه کوکتل ها. مثال: Use a muddler to crush fresh mint leaves for a mojito. از له کننده برای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاشق بار قاشق بلندی که برای هم زدن و لایه بندی نوشیدنی ها به کار می رود. مثال: Stir the cocktail gently with a bar spoon to keep the layers intact. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطل یخ ظرفی که یخ را نگه می دارد تا همیشه برای استفاده آماده باشد. مثال: Keep the ice bucket close by to quickly chill your drinks. سطل یخ را نزدیک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صافی ابزاری که برای صاف کردن کوکتل هنگام ریختن به لیوان استفاده می شود تا تکه های یخ یا مواد اضافی نریزند. مثال: Pour the cocktail through a straine ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در بازکن ابزاری برای باز کردن در بطری ها، مخصوصا بطری های شیشه ای. مثال: The bartender grabbed the bottle opener to open a cold beer. بارمن در بازک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرریز بطری قطعه ای که روی دهانه بطری قرار می گیرد و ریختن مایعات را کنترل می کند. مثال: Attach a pour spout to pour the liquor smoothly and accurate ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیرانداز بار زیرانداز لاستیکی که جلوی ریخت و پاش را می گیرد و میز بار را تمیز نگه می دارد. مثال: Place a bar mat on the counter to keep the workspac ...