تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرم روی کیک کرم نرم و شیرینی که روی کیک کشیده می شود. مثال: Vanilla frosting makes the cake even tastier. کرم وانیلی کیک را خوشمزه تر می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرینی کره ای شیرینی خشک و ترد که معمولا با کره زیادی درست می شود. مثال: Shortbread cookies are perfect with a cup of tea. شیرینی کره ای با یک فنجا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باقلوا شیرینی لایه لایه ای با مغز گردو یا پسته و شهد شیرین که در خاورمیانه و ترکیه خیلی محبوبه. مثال: Baklava is a rich, sweet pastry enjoyed during ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرینی شکری کوکی نرم و شیرین که معمولاً با شکر روی آن تزیین می شود. مثال: Sugar cookies are popular during holidays. کوکی شکرپاشی در تعطیلات خیلی م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیرامیسو دسر ایتالیایی که از لایه های بیسکویت خیس شده در قهوه، پنیر ماسکارپونه و کاکائو ساخته شده. مثال: Tiramisu is a perfect mix of coffee and cre ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماکارون شیرینی فرانسوی رنگی و نرم با لایه ای از کرم یا مربا بین دو پوسته. مثال: She bought colorful macarons for the party. او برای مهمونی ماکارون ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاولووا دسر سبک با پوسته بیرونی ترد و داخل نرم که معمولا با میوه های تازه تزیین می شود. مثال: Pavlova topped with fresh berries is a summer favorite ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موچی شیرینی ژاپنی نرم و چسبناک که با خمیر برنج درست می شود و داخلش گاهی بستنی یا فیلینگ های دیگه ست. مثال: Mochi ice cream is a popular fusion desse ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زاخرتورت کیک شکلاتی اتریشی با لایه ای مربا و روکش شکلاتی. مثال: Sachertorte is a classic Austrian chocolate cake loved worldwide. زاخرتورت یه کیک ش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کانولی شیرینی ایتالیایی لوله ای شکل با داخل پر شده از پنیر شیرین. مثال: Cannoli shells filled with sweet ricotta are a Sicilian delight. کانولی پر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوروس شیرینی سرخ شده اسپانیایی با بافت ترد و داخل نرم، معمولا با شکر یا شکلات سرو می شود. مثال: Churros dipped in chocolate are a tasty treat. چورو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاون سرآشپز دست راست سرآشپز. وقتی سرآشپز نیست، همه چی دست اونه. روی اجرای درست دستورات و هماهنگی بین بخش ها نظارت داره. مثال: The sous chef made su ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرآشپز رئیس کل آشپزخانه! مسئول طراحی منو، نظارت بر همه مراحل پخت، مدیریت کارکنان آشپزخانه و حفظ کیفیت غذاست. مثال: The chef created a seasonal menu ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشپز خط پخت آشپزی که مسئول یه قسمت خاص از خط پخت غذاست، مثلاً گریل، سالاد یا سس. مثال: The line cook handled the grill station during the busy dinne ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قناد حرفه ای استاد شیرینی و دسر! کیک، تارت، موس و شیرینی های خاص رو اون طراحی و آماده می کنه. مثال: The pastry chef made a stunning raspberry cheese ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستیار آشپز آشپز مبتدی که تازه کار رو یاد می گیره. بیشتر کارهای آماده سازی ( مثل خرد کردن، شستن، اندازه گیری ) با اونه. مثال: The commis helped prep ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئول ارسال غذا ( اکسپدایتور ) پل ارتباطی بین آشپزخونه و سالن. مطمئن می شه سفارش ها کامل و به موقع تحویل گارسون ها بشه. مثال: The expediter coordin ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظرف شور قهرمان خاموش آشپزخونه! مسئول شستن ظروف، قابلمه ها، وسایل پخت و تمیز نگه داشتن محیط. مثال: The dishwasher worked non - stop during dinner rus ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک کار آشپزخانه دست یار همه فن حریف! از تمیزکاری و آوردن وسایل گرفته تا کمک به آماده سازی مواد اولیه. مثال: The kitchen porter kept the workstation ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشپز آماده سازی کسیه که قبل از شروع سرو غذا، مواد لازم مثل سبزیجات، گوشت، سس ها و. . . رو آماده می کنه. مثال: The prep cook sliced all the onions an ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشپز سالاد و غذاهای سرد مسئول آماده کردن سالاد، ساندویچ، مزه، دسرهای سرد و غذاهایی که پخت نمی خوان. مثال: The garde manger arranged a beautiful char ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قصاب آشپزخانه تخصصش در برش، تکه کردن، پاک کردن و آماده سازی انواع گوشت، ماهی و مرغ برای آشپزیه. مثال: The butcher cut the steaks exactly to the chef ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستیار قناد کمک به قناد توی درست کردن دسرها، کیک ها، و آماده سازی خمیرها و مواد شیرین. مثال: The pastry assistant piped the frosting onto cupcakes. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Host / Hostess – میزبان ( خوش آمدگو ) اولین کسیه که مشتری می بینه. خوش آمد می گه، راهنمایی می کنه و میز اختصاص می ده. مثال: The hostess greeted us ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Waiter / Waitress – گارسون ( پیش خدمت ) کسی که مستقیماً با مشتری در ارتباطه، سفارش می گیره، غذا میاره و به نیازهای مشتری رسیدگی می کنه. مثال: The w ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Waiter / Waitress – گارسون ( پیش خدمت ) کسی که مستقیماً با مشتری در ارتباطه، سفارش می گیره، غذا میاره و به نیازهای مشتری رسیدگی می کنه. مثال: The w ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Host / Hostess – میزبان ( خوش آمدگو ) اولین کسیه که مشتری می بینه. خوش آمد می گه، راهنمایی می کنه و میز اختصاص می ده. مثال: The hostess greeted us ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع کن میز ( کمک گارسون ) میزها رو بعد از رفتن مشتری تمیز و مرتب می کنه، لیوان ها و کارد و چنگال رو می آره. مثال: The busser cleared the table quic ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Runner / Food Runner – آورنده غذا غذا رو از آشپزخونه می گیره و سریع می بره برای مشتری. خودش سفارش نمی گیره، فقط سرو می کنه. مثال: The food runner br ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Runner / Food Runner – آورنده غذا غذا رو از آشپزخونه می گیره و سریع می بره برای مشتری. خودش سفارش نمی گیره، فقط سرو می کنه. مثال: The food runner br ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sommelier – کارشناس نوشیدنی ( معمولاً شراب ) در رستوران های لوکس هست. تخصصش انتخاب و سرو نوشیدنی متناسب با غذاست. مثال: The sommelier paired the st ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارمن نوشیدنی های سرد، کوکتل، اسموتی و بعضی وقتا نوشیدنی های الکلی رو آماده می کنه. مثال: The bartender mixed a refreshing mojito in seconds. بارمن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر رستوران مسئول کل عملیات رستوران؛ از مدیریت کارکنان گرفته تا رضایت مشتری و حساب و کتاب ها. مثال: The restaurant manager handled a customer compl ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرپرست شیفت مدیریت رستوران رو در یک بازه ی مشخص ( مثلاً نوبت شب ) بر عهده داره؛ از نظم کاری تا کنترل عملکرد تیم. مثال: The shift supervisor made sur ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Front of House Manager ( FOH Manager ) – مدیر سالن غذاخوری بر کار کارکنان بخش خدمات ( مثل گارسون ها، میزبان و متردی ) نظارت داره تا مشتری تجربه خوبی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر آشپزخانه بر کار تیم آشپزی نظارت می کنه، سفارش مواد اولیه، برنامه ریزی منو و حفظ کیفیت غذاها. مثال: The kitchen manager ordered fresh ingredient ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر موجودی ( انباردار ) مواد غذایی، تجهیزات و نوشیدنی ها رو کنترل و مدیریت می کنه تا هیچ چیز تموم نشه یا فاسد نشه. مثال: The inventory manager not ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Back of House Manager ( BOH Manager ) – مدیر پشت صحنه ( آشپزخانه ) مثل مدیر آشپزخانه، ولی گسترده تر؛ همه چیز از انبار تا تمیزی و نظم آشپزخانه تحت نظ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر بازاریابی برای تبلیغات، تخفیف ها، کمپین های ویژه و جذب مشتری برنامه ریزی می کنه. مثال: The marketing manager created a social media campaign to ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Finance Manager / Accountant – مدیر مالی / حسابدار دخل و خرج، حقوق ها، مالیات، سود و زیان رستوران رو بررسی و مدیریت می کنه. مثال: The finance manage ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر منابع انسانی استخدام، آموزش، قراردادها و رسیدگی به مشکلات کارکنان به عهده ی اونه. مثال: The HR manager organized a team - building workshop for ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Finance Manager / Accountant – مدیر مالی / حسابدار دخل و خرج، حقوق ها، مالیات، سود و زیان رستوران رو بررسی و مدیریت می کنه. مثال: The finance manage ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منو لیستی از غذاها و نوشیدنی هایی که رستوران ارائه می ده. مثال: Can I see the menu, please? می تونم منو رو ببینم لطفاً؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رزرو رزرو میز از قبل برای اطمینان از داشتن جا در زمان مشخص. مثال: We have a reservation for two at 7 PM. ما برای ساعت ۷، میز دو نفره رزرو کردیم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش غذا غذاهای سبک قبل از غذای اصلی، مثل سالاد، سوپ یا مزه. مثال: The hummus appetizer was delicious! پیش غذای حمص خیلی خوشمزه بود!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذای اصلی غذای اصلی وعده، معمولاً شامل گوشت، مرغ، ماهی یا پاستا. مثال: For my main course, I’ll have the grilled salmon. برای غذای اصلی، ماهی سالمو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسر چیزی شیرین بعد از غذا: کیک، بستنی، چیزکیک و. . . مثال: We shared a slice of chocolate cake for dessert. برای دسر یه برش کیک شکلاتی با هم خوردیم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوشیدنی هر چیزی که نوشیدنی باشه، مثل آب، آبمیوه، نوشابه، چای. . . مثال: Would you like a beverage with your meal? نوشیدنی همراه غذاتون میل دارین؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انعام پولی اضافه که به گارسون بابت خدمات خوب داده می شه. مثال: Don’t forget to leave a tip. The service was great! یادت نره انعام بذاری، خدمات عالی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Bill / Check – صورت حساب مبلغ کل غذا و خدمات، که باید پرداخت بشه. مثال: Can we get the bill, please? می شه صورت حساب رو بیارین لطفاً؟