ventilation

/ˌventəˈleɪʃn̩//ˌventɪˈleɪʃn̩/

تهویه، هوارسانی، هواکشی، تازه سازی هوا، هوایش، وزانش، دستگاه تهویه، دستگاه وزانش، تجدیدهوا، بادگیری، طرح موضوعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: ventilative (adj.)
(1) تعریف: the process of ventilating or state of being ventilated.

(2) تعریف: the equipment or system by which building space is ventilated.

جمله های نمونه

1. a ventilation fan
بادزن هوا رسانی

2. cross ventilation
وزانش (تهویه ی) همبر،تهویه ی سراسری

3. perforations made in a shoe upper for ornament or ventilation
سوراخ هایی که برای تزیین یا هوارسانی در رویه ی کفش ایجاد شده است

4. Inspectors checked that there was adequate ventilation.
[ترجمه گوگل]بازرسان بررسی کردند که تهویه کافی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اف بی آی \"چک کرده که تهویه وجود داره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her tiny attic room had poor ventilation and in summer it became unbearably stuffy.
[ترجمه گوگل]اتاق کوچک زیر شیروانی او تهویه ضعیفی داشت و در تابستان به طرز غیر قابل تحملی خفه می شد
[ترجمه ترگمان]اتاق زیر شیروانی کوچک او تهویه بسیار داشت و تابستان به طرز غیرقابل تحملی گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Make sure that there is adequate ventilation in the room before using the paint.
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از رنگ از تهویه کافی در اتاق اطمینان حاصل کنید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که قبل از استفاده از رنگ، تهویه کافی در اتاق وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only ventilation comes from tiny sliding windows.
[ترجمه گوگل]تنها تهویه از پنجره های کشویی کوچک حاصل می شود
[ترجمه ترگمان] تنها تهویه که از پنجره های کوچیک پایین میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This would solve the problem of ventilation, for if a train entered this tunnel, it would draw in fresh air behind it.
[ترجمه گوگل]این مشکل تهویه را حل می کند، زیرا اگر قطاری وارد این تونل شود، هوای تازه را پشت آن می کشد
[ترجمه ترگمان]این مساله مشکل تهویه را حل می کرد، زیرا اگر قطاری وارد تونل می شد، هوای تازه پشت آن را می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The jacket has underarm eyelets for ventilation.
[ترجمه گوگل]این ژاکت دارای چشمک های زیر بغل برای تهویه است
[ترجمه ترگمان]این ژاکت برای تهویه هوا آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Poor ventilation and damp will almost certainly be the prime causes.
[ترجمه گوگل]تهویه ضعیف و رطوبت تقریباً به طور قطع علت اصلی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تهویه ضعیف و مرطوب می تواند به طور حتم دلایل اصلی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Or mechanical extractor ventilation capable of providing at least three air changes per hour and operating with 15-minute overrun after activation.
[ترجمه گوگل]یا تهویه مکانیکی استخراج کننده که می تواند حداقل سه تغییر هوا در ساعت ایجاد کند و پس از فعال شدن با بیش از حد 15 دقیقه کار کند
[ترجمه ترگمان]یا تهویه مکانیکی قادر به فراهم کردن حداقل سه تغییر هوا در هر ساعت و عملیات با پرواز ۱۵ دقیقه ای بعد از فعال سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ventilation ducts are cleaned to remove dust and debris, birds and insects.
[ترجمه گوگل]مجاری تهویه برای حذف گرد و غبار و زباله ها، پرندگان و حشرات تمیز می شوند
[ترجمه ترگمان]کانال ها برای پاک کردن گرد و غبار و آوار، پرندگان و حشرات تمیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is fully double glazed, and ventilation plus an underfloor heating system means it can be used all year round.
[ترجمه گوگل]این دستگاه کاملاً دو جداره است و تهویه به علاوه سیستم گرمایش از کف به این معنی است که می توان از آن در تمام طول سال استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به طور کامل دارای دو جداره است و تهویه به اضافه یک سیستم گرمایش underfloor به این معنی است که می تواند تمام سال مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In all stores adequate ventilation should be provided as an aid to temperature control with mechanical air conditioning if needed.
[ترجمه گوگل]در تمام فروشگاه ها باید تهویه کافی به عنوان کمکی برای کنترل دما با تهویه مطبوع مکانیکی در صورت نیاز ارائه شود
[ترجمه ترگمان]در تمام فروشگاه های موجود، تهویه مناسب باید به عنوان کمک به کنترل دما با تهویه مکانیکی در صورت نیاز فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now check for damp, ventilation, condensation and for cracks in walls where they join the main building.
[ترجمه گوگل]اکنون رطوبت، تهویه، تراکم و وجود ترک در دیوارهای محل اتصال آنها به ساختمان اصلی را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]حالا به دنبال رطوبت، تهویه، چگالش و ایجاد ترک های روی دیوار که به ساختمان اصلی می پیوندند، چک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] تهویه
[شیمی] تهویه
[عمران و معماری] تهویه
[مهندسی گاز] تهویه
[زمین شناسی] تهویه - ایجاد یک جریان جهت یافته هوای تازه و برگشت در طول تمام مسیرهای زیرزمینی، راه های عبور، کارگاه ها و بخشهای خدماتی معدن
[نساجی] تهویه

انگلیسی به انگلیسی

• act of providing with fresh air, airing out, freshening; act of raising a point or question for discussion; oxygenation of the blood

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] تهویه: عبور هوا در سیستم تنفسی و تبادل اکسیژن
در بحث تاسیسات، میتوان به صورت جابجایی هوا یا ورود هوای تازه، تهیه هوا تازه، معنی کرد
[مهندسی پزشکی] فیلتر
. The pump in to and out of special machine
تهویه ی مطبوع هوا
تهویه

بپرس