پیشنهادهای مرجان (١,١٢٤)
جداکننده کشو وسیله ای برای تقسیم بندی کشوها جهت مرتب کردن وسایل کوچک. مثال: He uses a drawer divider to keep his ties and belts organized. برای مر ...
نهال گیاه جوانی که تازه از بذر رشد کرده است. مثال: The gardener planted healthy seedlings in the greenhouse. باغبان نهال های سالم را در گلخانه کاش ...
گلخانه ساختمانی شفاف یا نیمه شفاف برای کشت و پرورش گیاهان در محیط کنترل شده. مثال: Tomatoes grow faster in a greenhouse because of the warm environ ...
خاک گلدانی خاک مخصوص کاشت گیاهان در گلدان یا گلخانه. مثال: Use good - quality potting soil to help plants grow strong. برای رشد قوی گیاهان از خاک گ ...
سیستم آبیاری تجهیزاتی برای آبیاری منظم و کنترل شده گیاهان در گلخانه. مثال: The irrigation system ensures all plants get enough water. سیستم آبیاری ...
لامپ رشد لامپی که نور مخصوص برای رشد گیاهان تولید می کند، به ویژه در محیط های کم نور. مثال: Plants in the greenhouse thrive under grow lights during ...
تهویه گردش هوای تازه در گلخانه برای حفظ دمای مناسب و جلوگیری از رطوبت زیاد. مثال: Proper ventilation in the greenhouse prevents mold growth. تهویه ...
رطوبت میزان بخار آب موجود در هوا داخل گلخانه. مثال: Maintaining the right humidity is important for tropical plants. حفظ رطوبت مناسب برای گیاهان گر ...
پارچه سایه بان پارچه ای برای کاهش نور مستقیم خورشید داخل گلخانه. مثال: They used a shade cloth to protect delicate plants from harsh sun. برای محاف ...
کود ماده ای که برای تغذیه و رشد بهتر گیاهان به خاک اضافه می شود. مثال: Adding fertilizer helps the plants produce bigger flowers. افزودن کود باعث ت ...
تکثیر فرآیند تولید گیاهان جدید از بذر، قلمه یا سایر روش ها. مثال: Propagation of plants in the greenhouse is done by cuttings. تکثیر گیاهان در گلخ ...
مبارزه با آفات روش ها و ابزارهایی برای جلوگیری یا از بین بردن حشرات و آفات گیاهی. مثال: They used natural methods of pest control to protect their c ...
بالش وسیله نرم و راحت برای گذاشتن سر هنگام خواب. مثال: I like to sleep with two pillows for extra comfort. دو تا بالش می گذارم تا راحت تر بخوابم. ...
تخت خواب محلی برای خوابیدن و استراحت، معمولاً با تشک و قاب. مثال: I bought a new bed to improve my sleep quality. یک تخت خواب جدید خریدم تا خواب به ...
پتو روپوش نرم و گرم برای پوشاندن بدن هنگام خواب. مثال: It was cold last night, so I used an extra blanket. دیشب هوا سرد بود، پس از پتوی اضافه استف ...
کمد لباس کابینتی بزرگ برای نگهداری لباس ها و لوازم شخصی. مثال: Her wardrobe is full of colorful dresses. کمد لباس او پر از لباس های رنگارنگ است. ...
تشک قسمت نرم تخت که روی آن می خوابند. مثال: A good mattress can reduce back pain. یک تشک خوب می تواند درد کمر را کاهش دهد. مشتقات: اسم: mattress ...
میز آرایش یا کشو کمدی با کشو برای نگهداری لباس و وسایل آرایش. مثال: She organized her makeup on the dresser. او وسایل آرایشش را روی میز آرایش مرتب ...
پرده ها پارچه هایی که پنجره را می پوشانند و جلوی نور یا دید را می گیرند. مثال: I closed the curtains to block the sunlight. برای جلوگیری از نور خو ...
ملافه ها پارچه هایی که روی تشک و زیر پتو کشیده می شوند. مثال: I changed the sheets every week to keep the bed fresh. هر هفته ملافه ها را عوض می کن ...
ساعت زنگ دار ساعتی که برای بیدار کردن فرد در زمان مشخص زنگ می زند. مثال: My alarm clock wakes me up every morning at 7 AM. ساعت زنگ دارم هر روز صب ...
کمد دیواری فضایی تعبیه شده در دیوار برای آویزان کردن لباس ها. مثال: All my coats are hanging in the closet. تمام پالتوهایم در کمد دیواری آویزان هست ...
میز میز مخصوص کار کردن، معمولاً برای گذاشتن لپ تاپ، کاغذ و ابزارهای اداری. مثال: I bought a new desk to organize my work better. یک میز جدید خریدم ...
صندلی صندلی راحتی که کنار میز کار استفاده می شود. مثال: An ergonomic chair helps reduce back pain during long work hours. یک صندلی ارگونومیک کمک می ...
کامپیوتر وسیله اصلی کار در بیشتر دفاتر و اتاق های کار. مثال: I spend most of my workday in front of my computer. بیشتر روز کاری ام را جلوی کامپیوتر ...
کیبورد صفحه کلید برای وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر. مثال: I prefer a wireless keyboard for more comfort. برای راحتی بیشتر، کیبورد بی سیم را ترجیح ...
مانیتور صفحه نمایش کامپیوتر که تصاویر و متن ها را نشان می دهد. مثال: A large monitor improves productivity by showing more information. یک مانیتور ...
چاپگر دستگاهی برای چاپ اسناد و مدارک. مثال: The office printer is out of ink again! چاپگر اداره دوباره جوهرش تمام شده! مشتقات: اسم: printer – چاپگر
موس وسیله ای برای حرکت دادن نشانگر روی صفحه کامپیوتر. مثال: Using a wireless mouse keeps my desk tidy. استفاده از موس بی سیم میز کارم را مرتب نگه م ...
دفترچه یادداشت دفترچه ای برای نوشتن یادداشت ها و ایده ها. مثال: I always carry a notebook to jot down important points during meetings. همیشه یک د ...
لوازم تحریر وسایل مختلف مثل خودکار، مداد، پاک کن و دفتر که برای نوشتن و کارهای اداری استفاده می شوند. مثال: Make sure you have all the stationery yo ...
فایل کابینت کمدی برای نگهداری و آرشیو اسناد و مدارک کاری. مثال: I keep all my contracts organized in the file cabinet. تمام قراردادهایم را در فایل ...
تخت کودک تخت کوچک و مخصوص نوزادان و کودکان خیلی کوچک برای خوابیدن. مثال: The baby sleeps peacefully in her crib every night. بچه هر شب با آرامش تو ...
اسباب بازی اشیایی که کودکان برای بازی و سرگرمی استفاده می کنند. مثال: The child was playing with her favorite toy car. بچه با ماشین اسباب بازی مورد ...
حیوان عروسکی عروسک نرم و پشمالویی که بچه ها دوست دارند باهاش بازی کنند و بغلت کنند. مثال: He always sleeps with his stuffed animal teddy bear. او ه ...
میز تعویض پوشک میزی مخصوص برای تعویض پوشک نوزاد، با فضای ذخیره سازی. مثال: Parents keep diapers and wipes on the changing table for convenience. و ...
چراغ خواب چراغ کوچکی که برای روشنایی ملایم شبانه در اتاق کودک استفاده می شود. مثال: A soft nightlight helps the baby feel safe in the dark. یک چرا ...
آویز کودک آویزی که معمولاً بالای تخت نوزاد آویزان می شود و با حرکت یا صدا کودک را سرگرم می کند. مثال: The colorful mobile spins slowly above the cr ...
زیرانداز بازی زیراندازی نرم و رنگی برای بازی و تمرین کودک روی زمین. مثال: The baby enjoys crawling and playing on the colorful play mat. بچه از خزی ...
صندلی غذاخوری کودک صندلی مخصوص کودکان برای نشستن و غذا خوردن روی میز بزرگسالان. مثال: The toddler sat happily in her high chair during lunch. کودک ...
صندوق اسباب بازی جعبه یا صندوقی برای نگهداری و مرتب کردن اسباب بازی ها. مثال: After playtime, the kids put all their toys back in the toy chest. ب ...
برچسب دیواری تصاویر و نقش های چسبان قابل نصب روی دیوار برای تزئین اتاق کودک. مثال: Colorful wall decals made the room more fun and lively. برچسب ه ...
حفاظ ایمنی در یا نرده ای برای جلوگیری از ورود کودک به مناطق خطرناک مثل پله ها. مثال: We installed a safety gate at the top of the stairs to keep the ...
پرده پرده ها از عناصر کلیدی زیبایی و نورپردازی هستن. بسته به جنس ( حریر، کتان، مخمل ) ، رنگ و طرحش می تونه فضا رو رسمی یا دنج کنه. مثال: The white c ...
میز کنار مبلی میز کوچیکی که کنار مبل گذاشته می شه؛ جای مناسبی برای لیوان چای، کتاب، آباژور یا شمع. مثال: She placed a lamp on the side table. او یک ...
مبل تک نفره دسته دار برای نشستن راحت یک نفر. گاهی در کنار مبل های بزرگ میاد، گاهی کنار پنجره یا شومینه. مثال: He sat in the armchair reading a newsp ...
وسایل تزئینی از شمع و مجسمه گرفته تا قاب عکس و گلدان. نقش مهمی توی شخصیت دادن به اتاق دارن. مثال: The decorative items made the room feel more perso ...
شمع قطعه ای از موم که با شعله روشن می شود و برای نور یا تزئین استفاده می شود. مثال: The room looked cozy with the soft glow of the candle. اتاق با ...
مبل یک صندلی بزرگ و نرم برای نشستن چند نفر، معمولاً بخش اصلی اتاق پذیرایی. مثال: They bought a new leather sofa for their living room. آنها یک مبل ...
فرش یک تکه پارچه ضخیم که کف اتاق را می پوشاند، نرم و گرم کننده است. مثال: The living room had a large Persian carpet. اتاق پذیرایی فرش بزرگ ایرانی ...