تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترمین نوع: ساز الکترونیکی بدون تماس کاربرد: ساخت صداهای فضایی، عجیب و مرموز توضیح: فقط با حرکت دستت توی هوا صدا تولید می کنی! شبیه شعبده بازهای آهنگس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابط صوتی نوع: گجت سخت افزاری معادل فارسی: رابط صوتی کاربرد: اتصال میکروفون و ساز به کامپیوتر با کیفیت بالا توضیح: پل حرفه ای بین دنیای آنالوگ ( مثل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اپ های تولید موسیقی نوع: نرم افزار موبایل کاربرد: ساخت موسیقی در گوشی یا تبلت توضیح: مثل GarageBand یا BandLab؛ دم دستی، ولی بعضیاشون حرفه ای تر از چ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرووباکس نوع: دستگاه موسیقی مستقل کاربرد: تولید بیت، میلو دی و افکت بدون نیاز به کامپیوتر توضیح: یه اسباب بازی حرفه ای برای موزیسین ها! همه چیز توش ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلاگین VST نوع: نرم افزار افزودنی معادل فارسی: افزونه ی مجازی صدا کاربرد: اضافه کردن سازها، افکت ها، یا پردازشگرهای صدا به DAW توضیح: مثل یه بسته ی ج ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمپرسور نوع: افکت صوتی معادل فارسی: فشرده ساز صدا کاربرد: کاهش اختلاف بین صداهای بلند و ضعیف توضیح: مثل یه قاضی منصف که نمی ذاره صدای یکی زیادی بالا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کورس نوع: افکت صوتی معادل فارسی: افکت هم زمانی کاربرد: ایجاد حس چند صدایی و پهنای صدا توضیح: مثل اینه که چند نفر با هم هم خوانی می کنن و صدا رو بزرگ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیستورشن نوع: افکت صوتی معادل فارسی: اعوجاج صدا کاربرد: ایجاد صدای خشن و تیز، محبوب در موسیقی راک و متال توضیح: مثل این که صدای گیتار رو کمی �خراب� م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سمپلر نوع: ابزار موسیقی معادل فارسی: نمونه بردار صدا کاربرد: ضبط و پخش صداهای کوتاه ( سمپل ) برای ساخت موسیقی توضیح: مثل یه بانک صدای کوچک که می تونی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلانجر نوع: افکت صوتی معادل فارسی: افکت موج دار کاربرد: ایجاد حس حرکت و موج در صدا توضیح: حس چرخش و حرکت به صدا می ده، انگار یه امواج کوچک داره روی ص ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدی کنترلر نوع: دستگاه موسیقی معادل فارسی: کنترلر میدی کاربرد: کنترل و اجرای سازهای مجازی و افکت ها در کامپیوتر توضیح: مثل یه کیبورد جادویی که به کا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینتی سایزر نوع: ساز الکترونیکی معادل فارسی: ساز سنتزکننده کاربرد: ساخت صداهای الکترونیکی و جدید توضیح: ساز جادویی که می تونه صدای هر چیزی رو بسازه، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوپر نوع: دستگاه یا نرم افزار معادل فارسی: حلقه کننده صدا کاربرد: ضبط و پخش مکرر یک قطعه کوتاه صدا برای ساخت لایه های موسیقی توضیح: انگار داری یه قطع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

هیپ هاپ معنی: سبک موسیقی شهری که رپ و بیت های الکترونیکی رو ترکیب می کنه. توضیح: بخش مهم فرهنگ خیابانی و رقص استریت. مثال: Hip hop artists often ex ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاسیک معنی: موسیقی سنتی و رسمی که معمولاً توسط ارکسترها اجرا می شود. توضیح: موسیقی ای که شنیدنش آرامش بخش و پر از جزئیات پیچیده است. مثال: She stu ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجی معنی: موسیقی ریشه دار جامائیکایی با ریتم آرام و حالت ریلکس. توضیح: موسیقی ای که معمولاً پیام های صلح و آزادی دارد. مثال: Bob Marley is famous f ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلوز معنی: سبک موسیقی غمگین و احساسی که ریشه در فرهنگ آفریقایی - آمریکایی دارد. توضیح: معمولاً با گیتار و آوازهای احساسی اجرا می شود و احساسات عمیق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الکترونیک معنی: موسیقی ساخته شده با ابزارهای الکترونیکی مثل سینتی سایزر و درام ماشین. توضیح: پر از ریتم های تکراری و مناسب برای رقص و کلاب ها. مثال ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کانتری معنی: موسیقی مردمی آمریکایی با تم های داستانی و سازهای آکوستیک مثل گیتار و بانجو. توضیح: بیشتر درباره زندگی روزمره، عشق و طبیعت است. مثال: C ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دونات نوعی شیرینی سرخ شده یا پخته شده، معمولاً گرد با یک سوراخ وسطش ( یا بدون سوراخ و با مغزی داخلش ) که با شکر، شکلات یا انواع تاپینگ ها تزئین میشه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دونات با روکش شکر پوشیده شده با لایه ای نازک از شکر براق. مثال: A classic glazed doughnut is sweet, soft, and melts in your mouth. دونات کلاسیک با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دونات شکلاتی دونات با تاپینگ یا خمیر شکلاتی. مثال: He picked a chocolate doughnut with sprinkles for his treat.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دونات مغزدار داخلش با کرم، مربا، شکلات یا نوتلا پر شده. مثال: My favorite is the custard - filled doughnut with powdered sugar.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دونات بوستون کریم مغزدار با کرم و تاپ شکلاتی. مثال: A Boston cream doughnut is like a dessert in donut form.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرونات ترکیبی از دونات و کروسان؛ بافت لایه لایه داره و سرخ شده ست. مثال: The cronut became a food trend in New York for a reason!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کروسان ساده کره ای کلاسیک ترین نوع، فقط با کره درست میشه. مثال: A warm butter croissant and coffee make the perfect breakfast

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کروسان نان شیرینی لایه لایه و کره ای با شکل هلالی که از خمیر ورقه ای درست میشه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Chocolate croissant ( Pain au chocolat ) – کروسان شکلاتی داخلش یک یا دو تکه شکلات داره. مثال: She bought a fresh chocolate croissant from the bakery.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کروسان بادامی داخلش خمیر بادام و روش پرک بادام داره. مثال: I love the crunch of almonds on top of an almond croissant.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کروسان میوه ای داخلش با مربا یا میوه خشک پر شده. مثال: The raspberry - filled croissant was both sweet and tangy.

پیشنهاد
٠

کروسان ژامبون و پنیر یک نوع کروسان شور با پنیر ذوب شده و ژامبون داخلش. مثال: A ham and cheese croissant is a delicious savory snack.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جَز معنی: سبک موسیقی ریشه دار آمریکایی با بداهه نوازی و ریتم های پیچیده که معمولاً با ساکسیفون، ترومپت و پیانو اجرا می شود. مشتقات: فعل ( verb ) – ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

راک معنی: سبک موسیقی پرانرژی با گیتار برقی و درامز که معمولاً برای کنسرت ها و فستیوال ها استفاده می شود. مشتقات: فعل ( verb ) – rock تکان دادن، راک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاپ معنی: سبک موسیقی محبوب و تجاری با ملودی های ساده و ریتمی که به راحتی در ذهن می ماند. مشتقات: فعل ( verb ) – pop ترکیدن، پاپ کردن اسم ( noun ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قنادی جایی که انواع کیک، شیرینی و نان های خوشمزه پخته و فروخته می شه. مثال: The local bakery makes the best croissants in town. قنادی محلی بهترین ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواد داخل شیرینی موادی که داخل شیرینی ها یا کیک ها قرار می گیرن، مثل کرم یا مربا. مثال: The apple filling in this pie is sweet and tangy. مواد سیب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روکش کیک لایه ای از شکر یا کرم که روی کیک ها کشیده می شه. مثال: Vanilla icing adds sweetness and beauty to the cake. روکش وانیلی به کیک طعم و ظاهر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خمیر شیرینی ترکیب آرد، آب و مواد دیگه که پایه شیرینی و نان هست. مثال: Good dough is soft and elastic for perfect pastries. خمیر خوب نرم و کشسانه بر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

لعاب روکش براق و شیرینی که روی شیرینی ها یا کیک ها زده می شه. مثال: The donut's shiny glaze makes it look irresistible. لعاب درخشان دونات باعث می ش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خامه زده شده خامه ای که با همزن زده شده تا سبک و پفکی بشه، برای تزیین کیک ها. مثال: Top your cake with fresh whipped cream for extra flavor. کیک رو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همزن برقی ابزاری که مواد شیرینی رو به خوبی با هم مخلوط و هم می زنه. مثال: Using a mixer makes dough preparation much faster. استفاده از همزن برقی، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فوندانت خمیری شیرین و صاف که روی کیک ها کشیده می شه تا ظاهری زیبا داشته باشن. مثال: The wedding cake was covered in smooth white fondant. کیک عروسی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینی فر سینی فلزی که شیرینی ها روی آن در فر پخته می شن. مثال: Place cookies evenly on the baking sheet for uniform baking. کوکی ها رو یکنواخت روی س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوکی یک نوع شیرینی کوچک و خشک که معمولا با شکلات یا مغز تهیه می شود. مثال: Chocolate chip cookies are everyone's favorite snack. کوکی شکلاتی محبوب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیک شیرینی نرم و حجیم که معمولاً با آرد، شکر و تخم مرغ درست می شود. مثال: She baked a chocolate cake for the birthday party. او برای تولد کیک شکلات ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

براونی شیرینی نرم، شکلاتی و مربعی شکل که معمولا کمی چسبنده است. مثال: I love having a warm brownie with ice cream. من عاشق خوردن براونی گرم با بستن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرینی خشک نوعی شیرینی با خمیر لایه لایه که معمولا ترد و شکننده است. مثال: The bakery sells delicious almond pastries every morning. قنادی هر صبح ش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تارت شیرینی با پوسته خمیر و داخل پر شده از میوه یا کرم. مثال: Blueberry tarts are perfect for summer desserts. تارت بلوبری برای دسر تابستانی عالی ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لعاب روکش براق و شیرین که روی شیرینی ها زده می شود. مثال: The donuts were covered in a shiny sugar glaze. دونات ها با لعاب شکر براق پوشیده شده بودن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواد داخل شیرینی موادی مثل مربا، کرم یا شکلات که داخل شیرینی ها قرار می گیرند. مثال: The strawberry filling inside the pastry was sweet and fresh. ...