تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پرده پارچه ای که پنجره ها را می پوشاند و برای کنترل نور و حفظ حریم استفاده می شود. مثال: She drew the curtains to block out the sunlight. او پرده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لامپ / چراغ وسیله ای برای روشنایی، شامل پایه و حباب است. مثال: She turned on the lamp to read a book. او چراغ را روشن کرد تا کتاب بخواند. مشتقات: ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

میز وسط میز کوتاهی که جلوی مبل قرار می گیرد و برای قرار دادن نوشیدنی یا وسایل دکوری است. مثال: They placed a vase and magazines on the coffee table ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ساعت دیواری وسیله ای برای نمایش زمان که معمولاً روی دیوار نصب می شود. مثال: The antique clock was the centerpiece of the room. ساعت عتیقه مرکز توج ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

میز تلویزیون میز یا کابینتی برای قرار دادن تلویزیون و وسایل مرتبط در اتاق پذیرایی. مثال: They chose a wooden TV stand that matched the decor. آنها ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

راهرو فضایی باریک که اتاق ها را به هم وصل می کند، معمولاً بین درها و اتاق ها قرار دارد. مثال: The children ran down the hallway to reach the living ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ورودی خانه / پیش درب فضایی کوچک در جلوی در اصلی خانه که معمولاً برای استقبال مهمان و گذاشتن کفش و کت استفاده می شود. مثال: They decorated the foyer ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جالباسی وسیله ای برای آویزان کردن کت و لباس ها در هال یا ورودی خانه. مثال: She hung her coat on the coat rack by the door. او کت خود را روی جالباسی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

لابی فضای ورودی ساختمان های بزرگ مانند هتل یا اداره، معمولاً جایی برای نشستن موقت. مثال: The hotel lobby was spacious and filled with comfortable c ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جا چتری ظرف یا قفسه ای برای گذاشتن چتر در هال یا ورودی. مثال: An umbrella stand by the door kept the wet umbrellas organized. یک جا چتری کنار در، ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جاکفشی قفسه یا محفظه ای برای قرار دادن کفش ها در ورودی یا هال. مثال: They kept all their shoes neatly on the shoe rack near the door. تمام کفش های ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیمکت صندلی کوتاه و بدون پشتی که معمولاً در هال یا ورودی برای نشستن هنگام پوشیدن کفش قرار می گیرد. مثال: She sat on the bench to put on her shoes. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلاب دیواری قلاب هایی که روی دیوار نصب می شوند برای آویزان کردن کلاه، کیف یا لباس. مثال: They hung their hats on the wall hooks near the entrance. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ سقفی یا دیواری اون نور خوشحال کننده ای که باعث می شه ببینی چی داری می پزی 😄 مثال: The light fixture in the hall gave off a warm glow. چراغ سقف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادری فرشی کوچک کنار در ورودی برای پاک کردن کفش قبل از ورود به خانه. مثال: Please wipe your feet on the doormat before coming inside. لطفاً قبل از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

باغچه / گلکاری فضایی از حیاط که برای کاشت گل، گیاه و سبزیجات استفاده می شود. مثال: She spends hours watering her garden every morning. او هر صبح سا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

چمن قسمتی از حیاط که با چمن طبیعی یا مصنوعی پوشیده شده است. مثال: The kids played soccer on the lawn all afternoon. بچه ها تمام بعدازظهر روی چمن ف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاسیو فضای باز در حیاط که معمولاً برای نشستن، غذا خوردن یا تفریح ساخته شده است. مثال: They had dinner on the patio under the stars. آنها زیر ستاره ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حصار / نرده دیوار یا حفاظی که دور حیاط کشیده می شود برای حفظ امنیت یا جدا کردن فضا. مثال: The white fence surrounds the entire backyard. حصار سفید ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاب وسیله ای برای تاب خوردن، معمولاً به پایه ای متصل شده و در حیاط نصب می شود. مثال: The children love playing on the swing in the yard. بچه ها دو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیلنگ باغبانی ابزاری برای آب دادن به گل ها و گیاهان حیاط. مثال: He used the garden hose to water the flowers. او از شیلنگ باغبانی برای آب دادن گل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سکوی چوبی فضایی مسطح و معمولاً چوبی در حیاط که برای نشستن یا تفریح استفاده می شود. مثال: We sat on the deck and enjoyed the sunset. ما روی سکوی چو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Barbecue ( BBQ ) : باربیکیو / کباب پز وسیله ای برای پختن گوشت و غذا روی آتش در فضای باز حیاط. مثال: They had a barbecue party last weekend. آخر هف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل کاری بخشی از حیاط که مخصوص کاشت گل ها و گیاهان تزئینی است. مثال: The flower bed near the porch is full of colorful roses. گل کاری کنار ایوان پر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب پاش دستی وسیله ای برای آب دادن گل ها و گیاهان، معمولاً دستی و قابل حمل. مثال: She filled the watering can and watered the plants. آب پاش دستی را ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبلمان باغی مبلمان مخصوص حیاط مثل میز و صندلی مقاوم در برابر هوا. مثال: We bought new garden furniture for the patio. مبلمان باغی جدیدی برای پاسیو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باله نوعی رقص هنری بسیار دقیق و فرم دار که بر پایه ی حرکات نرم، هماهنگ و نمایشیه. اغلب با موسیقی کلاسیک اجرا میشه. مثال: Ballet requires years of pr ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تانگو رقصی عاشقانه و احساسی که از آرژانتین میاد. حرکاتش دقیق، نزدیک و نمایشیه. مثال: They performed a dramatic tango that impressed the judges. اون ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

رقص شکم رقصی سنتی و شرقی که از خاورمیانه میاد و با حرکات موزون کمر و شکم همراهه. مثال: Belly dancing is not just art—it’s also a great workout! رقص ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Breakdance ( B - boying ) – بریک دنس نوعی رقص خیابانی با حرکات آکروباتیک، چرخش روی زمین، و قدرت بدنی بالا. مثال: He amazed the crowd with his break ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلامنکو رقص سنتی اسپانیایی با ضربه های پا، حرکت های دست و نوازش احساسی گیتار. مثال: Flamenco dancers express deep emotion with every step. رقصنده ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

رقص معاصر ترکیبی از سبک های مختلف که تمرکز زیادی روی احساس، خلاقیت و بیان هنری داره. مثال: Contemporary dance allows performers to tell personal sto ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

والس رقصی کلاسیک، جفتی و آرام که با ریتم سه ضربی اجرا می شه و منشأش اروپاست. مثال: They glided across the floor in a graceful waltz. با یه والس دلن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

لباس چسبان رقص ( لئوتارد ) لباس کشی و چسبانی که بیشتر در رقص باله، جَز یا معاصر استفاده می شه. مثال: She wore a black leotard and pink tights to ba ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کفش رقص کفش های تخصصی برای رقصیدن که بسته به نوع رقص متفاوت طراحی می شن؛ مثل کفش باله، کفش سالسا، کفش تانگو. مثال: Good dance shoes provide support ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دامن باله ( تو تو ) دامن پف دار و سبک که مخصوص رقص باله ست. معمولاً از تور درست می شه. مثال: Little ballerinas looked adorable in their tutus. بال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساق گرم کن لباس های بافتنی برای گرم نگه داشتن عضلات ساق پا، به ویژه در باله و تمرین های رقص. مثال: Leg warmers keep dancers' muscles flexible durin ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کف پوش رقص / سالن رقص سطحی صاف و معمولاً چوبی که مناسب رقص طراحی شده، تا هم ایمنی داشته باشه هم حرکت راحت تر باشه. مثال: The polished dance floor w ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیوار آینه ای برای تمرین رقص، آینه های بزرگ که به رقصنده کمک می کنن حرکات خودش رو ببینه و اصلاح کنه. مثال: She practiced her spins in front of the m ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sank شکل گذشته ی فعل sink به معنای فرورفتن یا غرق شدن است. مثلاً وقتی چیزی مثل کشتی یا دل آدم توی یه لحظه بد، پایین می ره! مترادف هایی مثل submerged ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

میله باله میله ای افقی که رقصنده ها برای گرم کردن و تمرین حرکات پایه ازش استفاده می کنن. مثال: Students lined up at the barre to begin their stretch ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباس اجرای رقص لباس مخصوص برای اجرا که با نوع رقص و داستان هماهنگه؛ می تونه فانتزی، کلاسیک یا مدرن باشه. مثال: The dance costumes added color and fl ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخته چرخش وسیله ای برای تمرین چرخش و تعادل در رقص های حرفه ای، مخصوصاً باله. مثال: Turnboards help dancers improve their spins safely. تخته چرخش به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Drum / Drums – طبل / درامز ساز کوبه ای که با چوبک یا دست نواخته می شه؛ درامز شامل چند طبل و سنج با هم است. مثال: He kept the rhythm using a simple ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبلا ساز کوبه ای سنتی هند که با انگشتان دست نواخته می شه و ریتم های پیچیده تولید می کنه. مثال: The tabla added an exotic rhythm to the performance. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازهای زهی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کنترباس بزرگ ترین ساز زهی که صداهای بم تولید می کنه و در ارکستر نقش پایه ای داره. مثال: He played the double bass in the jazz band. او در گروه جاز ...