پیشنهادهای مرجان (١,١٢٤)
پرده پارچه ای که پنجره ها را می پوشاند و برای کنترل نور و حفظ حریم استفاده می شود. مثال: She drew the curtains to block out the sunlight. او پرده ...
لامپ / چراغ وسیله ای برای روشنایی، شامل پایه و حباب است. مثال: She turned on the lamp to read a book. او چراغ را روشن کرد تا کتاب بخواند. مشتقات: ...
میز وسط میز کوتاهی که جلوی مبل قرار می گیرد و برای قرار دادن نوشیدنی یا وسایل دکوری است. مثال: They placed a vase and magazines on the coffee table ...
ساعت دیواری وسیله ای برای نمایش زمان که معمولاً روی دیوار نصب می شود. مثال: The antique clock was the centerpiece of the room. ساعت عتیقه مرکز توج ...
میز تلویزیون میز یا کابینتی برای قرار دادن تلویزیون و وسایل مرتبط در اتاق پذیرایی. مثال: They chose a wooden TV stand that matched the decor. آنها ...
راهرو فضایی باریک که اتاق ها را به هم وصل می کند، معمولاً بین درها و اتاق ها قرار دارد. مثال: The children ran down the hallway to reach the living ...
ورودی خانه / پیش درب فضایی کوچک در جلوی در اصلی خانه که معمولاً برای استقبال مهمان و گذاشتن کفش و کت استفاده می شود. مثال: They decorated the foyer ...
جالباسی وسیله ای برای آویزان کردن کت و لباس ها در هال یا ورودی خانه. مثال: She hung her coat on the coat rack by the door. او کت خود را روی جالباسی ...
لابی فضای ورودی ساختمان های بزرگ مانند هتل یا اداره، معمولاً جایی برای نشستن موقت. مثال: The hotel lobby was spacious and filled with comfortable c ...
جا چتری ظرف یا قفسه ای برای گذاشتن چتر در هال یا ورودی. مثال: An umbrella stand by the door kept the wet umbrellas organized. یک جا چتری کنار در، ...
جاکفشی قفسه یا محفظه ای برای قرار دادن کفش ها در ورودی یا هال. مثال: They kept all their shoes neatly on the shoe rack near the door. تمام کفش های ...
نیمکت صندلی کوتاه و بدون پشتی که معمولاً در هال یا ورودی برای نشستن هنگام پوشیدن کفش قرار می گیرد. مثال: She sat on the bench to put on her shoes. ...
قلاب دیواری قلاب هایی که روی دیوار نصب می شوند برای آویزان کردن کلاه، کیف یا لباس. مثال: They hung their hats on the wall hooks near the entrance. ...
چراغ سقفی یا دیواری اون نور خوشحال کننده ای که باعث می شه ببینی چی داری می پزی 😄 مثال: The light fixture in the hall gave off a warm glow. چراغ سقف ...
پادری فرشی کوچک کنار در ورودی برای پاک کردن کفش قبل از ورود به خانه. مثال: Please wipe your feet on the doormat before coming inside. لطفاً قبل از ...
باغچه / گلکاری فضایی از حیاط که برای کاشت گل، گیاه و سبزیجات استفاده می شود. مثال: She spends hours watering her garden every morning. او هر صبح سا ...
چمن قسمتی از حیاط که با چمن طبیعی یا مصنوعی پوشیده شده است. مثال: The kids played soccer on the lawn all afternoon. بچه ها تمام بعدازظهر روی چمن ف ...
پاسیو فضای باز در حیاط که معمولاً برای نشستن، غذا خوردن یا تفریح ساخته شده است. مثال: They had dinner on the patio under the stars. آنها زیر ستاره ...
حصار / نرده دیوار یا حفاظی که دور حیاط کشیده می شود برای حفظ امنیت یا جدا کردن فضا. مثال: The white fence surrounds the entire backyard. حصار سفید ...
تاب وسیله ای برای تاب خوردن، معمولاً به پایه ای متصل شده و در حیاط نصب می شود. مثال: The children love playing on the swing in the yard. بچه ها دو ...
شیلنگ باغبانی ابزاری برای آب دادن به گل ها و گیاهان حیاط. مثال: He used the garden hose to water the flowers. او از شیلنگ باغبانی برای آب دادن گل ...
سکوی چوبی فضایی مسطح و معمولاً چوبی در حیاط که برای نشستن یا تفریح استفاده می شود. مثال: We sat on the deck and enjoyed the sunset. ما روی سکوی چو ...
Barbecue ( BBQ ) : باربیکیو / کباب پز وسیله ای برای پختن گوشت و غذا روی آتش در فضای باز حیاط. مثال: They had a barbecue party last weekend. آخر هف ...
گل کاری بخشی از حیاط که مخصوص کاشت گل ها و گیاهان تزئینی است. مثال: The flower bed near the porch is full of colorful roses. گل کاری کنار ایوان پر ...
آب پاش دستی وسیله ای برای آب دادن گل ها و گیاهان، معمولاً دستی و قابل حمل. مثال: She filled the watering can and watered the plants. آب پاش دستی را ...
مبلمان باغی مبلمان مخصوص حیاط مثل میز و صندلی مقاوم در برابر هوا. مثال: We bought new garden furniture for the patio. مبلمان باغی جدیدی برای پاسیو ...
باله نوعی رقص هنری بسیار دقیق و فرم دار که بر پایه ی حرکات نرم، هماهنگ و نمایشیه. اغلب با موسیقی کلاسیک اجرا میشه. مثال: Ballet requires years of pr ...
تانگو رقصی عاشقانه و احساسی که از آرژانتین میاد. حرکاتش دقیق، نزدیک و نمایشیه. مثال: They performed a dramatic tango that impressed the judges. اون ...
رقص شکم رقصی سنتی و شرقی که از خاورمیانه میاد و با حرکات موزون کمر و شکم همراهه. مثال: Belly dancing is not just art—it’s also a great workout! رقص ...
Breakdance ( B - boying ) – بریک دنس نوعی رقص خیابانی با حرکات آکروباتیک، چرخش روی زمین، و قدرت بدنی بالا. مثال: He amazed the crowd with his break ...
فلامنکو رقص سنتی اسپانیایی با ضربه های پا، حرکت های دست و نوازش احساسی گیتار. مثال: Flamenco dancers express deep emotion with every step. رقصنده ه ...
رقص معاصر ترکیبی از سبک های مختلف که تمرکز زیادی روی احساس، خلاقیت و بیان هنری داره. مثال: Contemporary dance allows performers to tell personal sto ...
والس رقصی کلاسیک، جفتی و آرام که با ریتم سه ضربی اجرا می شه و منشأش اروپاست. مثال: They glided across the floor in a graceful waltz. با یه والس دلن ...
لباس چسبان رقص ( لئوتارد ) لباس کشی و چسبانی که بیشتر در رقص باله، جَز یا معاصر استفاده می شه. مثال: She wore a black leotard and pink tights to ba ...
کفش رقص کفش های تخصصی برای رقصیدن که بسته به نوع رقص متفاوت طراحی می شن؛ مثل کفش باله، کفش سالسا، کفش تانگو. مثال: Good dance shoes provide support ...
دامن باله ( تو تو ) دامن پف دار و سبک که مخصوص رقص باله ست. معمولاً از تور درست می شه. مثال: Little ballerinas looked adorable in their tutus. بال ...
ساق گرم کن لباس های بافتنی برای گرم نگه داشتن عضلات ساق پا، به ویژه در باله و تمرین های رقص. مثال: Leg warmers keep dancers' muscles flexible durin ...
کف پوش رقص / سالن رقص سطحی صاف و معمولاً چوبی که مناسب رقص طراحی شده، تا هم ایمنی داشته باشه هم حرکت راحت تر باشه. مثال: The polished dance floor w ...
دیوار آینه ای برای تمرین رقص، آینه های بزرگ که به رقصنده کمک می کنن حرکات خودش رو ببینه و اصلاح کنه. مثال: She practiced her spins in front of the m ...
sank شکل گذشته ی فعل sink به معنای فرورفتن یا غرق شدن است. مثلاً وقتی چیزی مثل کشتی یا دل آدم توی یه لحظه بد، پایین می ره! مترادف هایی مثل submerged ...
میله باله میله ای افقی که رقصنده ها برای گرم کردن و تمرین حرکات پایه ازش استفاده می کنن. مثال: Students lined up at the barre to begin their stretch ...
لباس اجرای رقص لباس مخصوص برای اجرا که با نوع رقص و داستان هماهنگه؛ می تونه فانتزی، کلاسیک یا مدرن باشه. مثال: The dance costumes added color and fl ...
تخته چرخش وسیله ای برای تمرین چرخش و تعادل در رقص های حرفه ای، مخصوصاً باله. مثال: Turnboards help dancers improve their spins safely. تخته چرخش به ...
Drum / Drums – طبل / درامز ساز کوبه ای که با چوبک یا دست نواخته می شه؛ درامز شامل چند طبل و سنج با هم است. مثال: He kept the rhythm using a simple ...
طبلا ساز کوبه ای سنتی هند که با انگشتان دست نواخته می شه و ریتم های پیچیده تولید می کنه. مثال: The tabla added an exotic rhythm to the performance. ...
سازهای زهی
کنترباس بزرگ ترین ساز زهی که صداهای بم تولید می کنه و در ارکستر نقش پایه ای داره. مثال: He played the double bass in the jazz band. او در گروه جاز ...