تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارمن نوشیدنی های سرد، کوکتل، اسموتی و بعضی وقتا نوشیدنی های الکلی رو آماده می کنه. مثال: The bartender mixed a refreshing mojito in seconds. بارمن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر رستوران مسئول کل عملیات رستوران؛ از مدیریت کارکنان گرفته تا رضایت مشتری و حساب و کتاب ها. مثال: The restaurant manager handled a customer compl ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرپرست شیفت مدیریت رستوران رو در یک بازه ی مشخص ( مثلاً نوبت شب ) بر عهده داره؛ از نظم کاری تا کنترل عملکرد تیم. مثال: The shift supervisor made sur ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Front of House Manager ( FOH Manager ) – مدیر سالن غذاخوری بر کار کارکنان بخش خدمات ( مثل گارسون ها، میزبان و متردی ) نظارت داره تا مشتری تجربه خوبی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر آشپزخانه بر کار تیم آشپزی نظارت می کنه، سفارش مواد اولیه، برنامه ریزی منو و حفظ کیفیت غذاها. مثال: The kitchen manager ordered fresh ingredient ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر موجودی ( انباردار ) مواد غذایی، تجهیزات و نوشیدنی ها رو کنترل و مدیریت می کنه تا هیچ چیز تموم نشه یا فاسد نشه. مثال: The inventory manager not ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Back of House Manager ( BOH Manager ) – مدیر پشت صحنه ( آشپزخانه ) مثل مدیر آشپزخانه، ولی گسترده تر؛ همه چیز از انبار تا تمیزی و نظم آشپزخانه تحت نظ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر بازاریابی برای تبلیغات، تخفیف ها، کمپین های ویژه و جذب مشتری برنامه ریزی می کنه. مثال: The marketing manager created a social media campaign to ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Finance Manager / Accountant – مدیر مالی / حسابدار دخل و خرج، حقوق ها، مالیات، سود و زیان رستوران رو بررسی و مدیریت می کنه. مثال: The finance manage ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدیر منابع انسانی استخدام، آموزش، قراردادها و رسیدگی به مشکلات کارکنان به عهده ی اونه. مثال: The HR manager organized a team - building workshop for ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Finance Manager / Accountant – مدیر مالی / حسابدار دخل و خرج، حقوق ها، مالیات، سود و زیان رستوران رو بررسی و مدیریت می کنه. مثال: The finance manage ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

منو لیستی از غذاها و نوشیدنی هایی که رستوران ارائه می ده. مثال: Can I see the menu, please? می تونم منو رو ببینم لطفاً؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رزرو رزرو میز از قبل برای اطمینان از داشتن جا در زمان مشخص. مثال: We have a reservation for two at 7 PM. ما برای ساعت ۷، میز دو نفره رزرو کردیم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیش غذا غذاهای سبک قبل از غذای اصلی، مثل سالاد، سوپ یا مزه. مثال: The hummus appetizer was delicious! پیش غذای حمص خیلی خوشمزه بود!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

غذای اصلی غذای اصلی وعده، معمولاً شامل گوشت، مرغ، ماهی یا پاستا. مثال: For my main course, I’ll have the grilled salmon. برای غذای اصلی، ماهی سالمو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دسر چیزی شیرین بعد از غذا: کیک، بستنی، چیزکیک و. . . مثال: We shared a slice of chocolate cake for dessert. برای دسر یه برش کیک شکلاتی با هم خوردیم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نوشیدنی هر چیزی که نوشیدنی باشه، مثل آب، آبمیوه، نوشابه، چای. . . مثال: Would you like a beverage with your meal? نوشیدنی همراه غذاتون میل دارین؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

انعام پولی اضافه که به گارسون بابت خدمات خوب داده می شه. مثال: Don’t forget to leave a tip. The service was great! یادت نره انعام بذاری، خدمات عالی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Bill / Check – صورت حساب مبلغ کل غذا و خدمات، که باید پرداخت بشه. مثال: Can we get the bill, please? می شه صورت حساب رو بیارین لطفاً؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Bill / Check – صورت حساب مبلغ کل غذا و خدمات، که باید پرداخت بشه. مثال: Can we get the bill, please? می شه صورت حساب رو بیارین لطفاً؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون بر غذاهایی که می گیری و می بری بیرون، نمی مونی بخوری. مثال: Is it for here or to - go? برای اینجاست یا بیرون بر؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

غذای ویژه غذای خاص روز یا پیشنهادی سرآشپز. مثال: Today's special is beef stroganoff. غذای ویژه امروز استروگانف گوشت هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فر صنعتی فر بزرگ و قوی برای پخت انواع غذاها در حجم بالا. مثال: The chef baked all the lasagnas at once in the industrial oven. سرآشپز همه لازانیاها ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اجاق گاز صنعتی اجاق چند شعله ی قدرتمند برای سرخ کردن، جوشاندن و پخت سریع. مثال: Every station has its own gas range in this restaurant kitchen. توی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گریل بالایی ( سالاماندر ) دستگاه گریل کوچیک، معمولاً برای برشته کردن یا گراتینه کردن. مثال: The chef melted the cheese on top using the salamander ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یخچال اتاقی یخچال بزرگ و قابل ورود برای نگهداری مواد غذایی در حجم زیاد. مثال: The meat is stored in the walk - in refrigerator to keep it fresh. گو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

غذا ساز یه ماشین همه فن حریف برای خردکردن، پوره کردن، رنده کردن و بیشتر! مثال: I chopped the vegetables in the food processor. مشتقات: اسم: food – ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

میز آماده سازی میز بزرگ با سطح استیل، برای خرد و آماده کردن مواد. مثال: Vegetables are chopped on the prep table before cooking. سبزیجات روی میز آم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چراغ گرم کننده برای گرم نگه داشتن غذا تا زمان سرو. مثال: The fries waited under the heat lamp until the burger was ready. تا همبرگر آماده شه، سیب ز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قفسه استیل قفسه های مقاوم، بهداشتی و قابل شست وشو برای نگهداری تجهیزات یا مواد خشک. مثال: Dry ingredients are organized neatly on stainless steel sh ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین ظرفشویی صنعتی شست وشوی سریع و قدرتمند ظرف ها در حجم زیاد. مثال: All the dishes from lunch service went straight into the commercial dishwasher ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمپر ابزاری برای پرس کردن قهوه داخل پرتافیلتر دستگاه اسپرسو. مثال: Using the tamper evenly ensures a good espresso shot. تمپر زدن یکنواخت باعث می ش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرتافیلتر دسته ای که پودر قهوه توش قرار می گیره و روی دستگاه اسپرسو قفل می شه. مثال: The barista filled the portafilter before locking it in the mac ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قهوه ساز قطره ای دستگاهی که قهوه را با عبور آب داغ از روی پودر قهوه تهیه می کند. مثال: He brewed morning coffee with the drip coffee maker. صبح ها ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترازوی قهوه ترازویی دقیق برای اندازه گیری میزان قهوه و آب. مثال: The barista used a coffee scale to get the perfect ratio. بارستا برای نسبت دقیق قه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر تمپر سطح نرم و مخصوصی که زیر تمپر می ذارن تا میز آسیب نبینه. مثال: Place the portafilter on the tamper mat before pressing. قبل از پرس کردن، پر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جعبه تمپر زدن برای پرت کردن تفاله های قهوه بعد از عصاره گیری. مثال: He knocked the used coffee grounds into the knock box. تفاله قهوه رو تو جعبه ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلم هنر لاته ابزاری برای طراحی روی کف شیر و خلق شکل های زیبا. مثال: The barista drew a heart with the latte art pen. بارستا با قلم هنر لاته یه قلب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همزن ایستاده همزن برقی بزرگ برای خمیر، خامه و مایه ی کیک. مثال: The baker used a stand mixer to knead the dough perfectly. قناد از همزن ایستاده بر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیف شیرینی پزی وقتی می خوای خامه رو حرفه ای بزنی یا بیسکوییت فرم دار درست کنی. مثال: The pastry bag helped her create perfect swirls on the cupcake ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وردنه برقی برای صاف کردن خمیر در اندازه یکنواخت، مخصوص شیرینی یا خمیر هزارلا. مثال: Croissant dough was flattened using the dough sheeter. خمیر کرو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماسوره ها سَری های فلزی یا پلاستیکی برای ایجاد طرح های مختلف با خامه یا کرم. مثال: Different piping tips make different frosting patterns. ماسوره ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سینی فر همون صفحه ای که کوکی ها، شیرینی ها و نون ها روش می رن داخل فر. مثال: She placed the cookies on a baking tray. مشتقات: فعل: to bake – پختن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کابین گرمخانه محفظه ای گرم و مرطوب برای عمل آوردن خمیر نان یا شیرینی. مثال: The dough rose beautifully in the proofing cabinet. خمیر توی گرمخانه عا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قالب های سیلیکونی برای شکل دادن دسرها، شکلات یا شیرینی ها به شکل های خاص. مثال: Mini mousse cakes were made using silicone molds. کیک های موس کوچی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفحه چرخان کیک ابزار چرخان برای تزئین راحت تر و دقیق تر کیک. مثال: She decorated the cake evenly using a cake turntable. با صفحه چرخان، کیک رو خیلی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترازوی دیجیتال مثال: She measured flour precisely with the digital scale. آرد رو دقیق با ترازوی دیجیتال اندازه گرفت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گریل برگر یه دستگاه مهم که گوشت ها و برگرها رو روی اون می ذارن تا خوب بپزن و خط های خوش رنگ گریل روشون بمونه. بدونش فست فود مثل همبرگر، طعم کاملش رو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخزن سس ابزاری که برای راحتی تو رستوران های فست فود استفاده میشه تا سس ها مثل کچاپ یا مایونز رو راحت تر بریزن. مثال: The condiment dispenser helps c ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرخ کن عمیق ظرف بزرگی که روغن داغ توش می ریزند و سیب زمینی، مرغ سوخاری یا چیزهای دیگه رو توش می ذارند سرخ بشه. مثال: The deep fryer crisps the fries ...